قره باغ؛ مخالفان و موافقان جنگ
سرانجام با میانجیگیری ایران و روسیه، تبادل آتش ارتش های آذربایجان و ارمنستان متوقف شد ولی بررسی وقایع گذشته و جنگ اخیر نشان دهنده مسائل و دردهای کهنه و جدیدی است که آرامش منطقه را تهدید میکند؛ در نوشتار زیر برآن شدیم از زاویه ای به منطقه قره باغ بنگریم.
سرانجام با میانجیگیری ایران و روسیه، تبادل آتش ارتش های آذربایجان و ارمنستان متوقف شد ولی بررسی وقایع گذشته و جنگ اخیر نشان دهنده مسائل و دردهای کهنه و جدیدی است که آرامش منطقه را تهدید میکند؛ در نوشتار زیر برآن شدیم از زاویه ای به منطقه قره باغ بنگریم.
در دهههای هشتاد میلادی نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی موفق شد خود را به مرزهای اسرائیل برساند و به مخالفین صهیونیستها کمک کرد تا در مقابل حضور اسرائیل مقاومت کنند، این حضور نیروی قدس سپاه پاسداران چندین نقشه اسرائیل و ایالات متحده آمریکا در منطقه را بر هم زده است به طوری که برای نخستین بار اسرائیل بدون برقراری توافق صلح و تنها با قدرت مقاومت مردمی مجبور به خروج از جنوب لبنان شد و طبق توافقی نانوشته مجبور شد حریم سرزمینی لبنان را محترم شمارد تا مبادا نیروهای مقاومت بخواهند به او ضربه بزنند. نقشه اسرائیلیها برای تصرف نیل تا فرات و نقشه آمریکایی ها برای تصرف کل خاورمیانه و تقسیم مجدد آن بر اساس منافع آمریکا در نابودی ایران با هم تلاقی داشت و دارد، در نتیجه به طور طبیعی گسترش نفوذ ایران در منطقه موجب آن شد که اینها علیرغم تلاش مجدانه برای محاصره نظامی ایران از راه اشغال افغانستان، عراق و همچنین حضور نیروهایشان در شمال و جنوب ایران، از حمله و اشغال ایران ناکام بمانند و همواره هراسان باشند که مبادا در صورت حمله به ایران، هم پیمانان ایران به آنها حمله کنند. در واقع در حالی که آنها تلاش داشتند ایران را از نظر نظامی محاصره کنند به یکباره به خود آمدند و دیدند؛ ای دل غافل این ایرانیها هستند که نیروهای آنها را در منطقه محاصره کرده اند و در تله مقاومت افتاده اند.
پس از دو هزار و 500 سال ایرانیها موفق شدند مجددا پای خود را در آبهای دریای مدیترانه و دریای سرخ خیس کنند، امری که برای اسرائیلیها تداعی کننده دوران اسارت آنها در دست بابلیها و زندگی تحت یک حکومت ایرانی را تداعی میکند، اما اسرائیلی ها همیشه به دنبال سیطره بر نیل تا فرات بودند و در آن زمان هم باور داشتند سیطره ایرانیان بر منطقه مانعی در قبال رسیدن آنها به هدف نهایی شان باشد البته جشن موسوم به جشن "پوریم" یا "ایرانی کشون" هم به نوعی یادآور رویای اسرائیلیها برای نابودی مجدد ایرانیها است. علیرغم همه تحریمهایی که ایالات متحده و با برنامه ریزی لابی های اسرائیلی در این کشور بر علیه ایران وضع کرده اما هنوز پس از بیش از 40 سال، جمهوری اسلامی ایران نه فقط زانو نزده و شکست نخورده بلکه روز به روز قدرتمندتر میشود و جبهه مقابل ضعیفتر میشود.
اسرائیلیها تا مدتها روی حضور آمریکاییها در منطقه خاورمیانه حساب باز کرده بودند و امیدوار بودند تا بتوانند کاری کنند که آمریکاییها با ایرانیها وارد جنگ شوند و ایران به عراق یا افغانستان جدیدی تبدیل شود اما ایرانیها موفق شدند کاری کنند که هزینههای ماندن برای آمریکاییها در منطقه بسیار سنگین شود و همچنین ساختارهای پدافندی خود را به گونه ای طراحی کنند که دشمن در صورت حمله به ایران متحمل ضربات بسیار سنگین و کمرشکن پشت خط نبرد شود. به عنوان مثال هدف از تولید هواپیمای بسیار پیشرفته و یا تلاش برای در اختیار داشتن آن این است که کشور مالک این هواپیما بتواند تعدادی بمب یا موشک را به اهدافی در داخل عمق سرزمین دشمن برساند و اهدافی را منهدم کند، اگرچه ایران تاکنون موفق نشده هواپیماهایی را بسازد که با هواپیماهای آمریکایی رقابت کنند اما موفقیت در ساخت موشکهایی که میتواند همان کار را انجام دهد، غیرقابل انکار است.
به این ترتیب جمهوری اسلامی ایران به صورت عملی و به قول محافل نظامی، یک موازنه استراتژیک ایجاد کرده، مضاف بر این، عمق استراتژیک نظامی ایران بسیار زیاد بوده و دارای دفاعهای طبیعی بسیار زیاد است از کوه های بلند گرفته تا کویر های سوزان در اطراف کشور در حالی که عمق استراتژیک اسرائیل و یا کشورهای همجوار دشمن با ایران از نظر نظامی بسیار ضعیف هستند و ایران و همپیمانان اش می توانند به راحتی همه اهداف مورد نظر خود را نابود کنند. با این شرایط گویا اسرائیلیها به این فکر افتاده اند که الگوی سیاست ایرانیها در بسط ارتباطات خود را در منطقه ایجاد کنند، به این ترتیب که با برخی کشورهایی که به دلایل مختلف با ایرانی ها خصومت دارند، متحد شوند تا آنها نیز به ایران نزدیک شوند و بتوانند پای خود را در خلیج فارس و دریای خزر خیس کنند.
در جنوب ایران امارات عربی متحده و بحرین با خیانت به آرمان های عربی اسلامی حاضر شده اند با اسرائیل در این زمینه همکاری کنند در نتیجه باید منتظر ماند تا سطح این همکاری روشن شود، آیا همکاری فقط در حد شعار و یا مباحث اقتصادی است یا به مسایل امنیتی و نظامی هم کشیده خواهد شد. بدیهی است در آن صورت ایران رویکرد دیگری در قبال روابط خود با امارات و بحرین اتخاذ خواهند کرد، گو اینکه همکاری های امنیتی و نظامی از قبل میان این کشورها و برخی دیگر کشورهای منطقه به صورت محرمانه وجود داشته و دارد. در مورد آذربایجان که سالها است با اسرائیلیها در حال همکاری است و اسرائیلیها با تامین برخی تسلیحات مانند هواپیماهای بدون سرنشین، آذربایجانیها را متقاعد کردهاند که همکاری با اسرائیل میتواند موجب تقویت بنیه نظامی آنها شود. البته همانگونه که همه میدانند صهیونیستها هیچ وقت مجانی برای کسی کاری انجام نمیدهند و بدیهی است که آذربایجان مجبور شده برای خرید این هواپیماها هزینههای چند برابری پرداخت کند علیرغم همه این قدرت نمایی تسلیحاتی، آذربایجانیها به خوبی میدانند که حل مشکل قره باغ از راه نظامی امکان پذیر نیست و ممکن است در ابتدا آنها بتوانند موفقیتهای نظامی نسبی ای را به دست آورند اما در پایان اختلاف فقط از راه مذاکره حل و فصل میشود.
بدیهی است اختلافی که به چندین قرن قبل بر میگردد را نمیتوان در یکی دو ماه حل کرد همچنین باید توجه داشت که اسرائیلیها اطماع سرزمینی قابل توجهی نسبت به آذربایجان دارند چون باور دارند هرجا یهودی ها در تاریخ زندگی میکردند مال آنهاست و سرزمینهای یهودیان قبیله سیزدهم که در تاریخ معروف به یهودیان خزران هستند و ریشه اکثریت نسبی یهودیان اروپایی تبار به آنها بر میگردد در همین منطقه یعنی شمال آذربایجان و ارمنستان قرار دارد. در این بین ایران و روسیه تنها کشورهایی هستند که بسیار تحت تاثیر جنگ منطقه قره باغ قرار میگیرند چراکه علاوه بر وقوع این جنگ کنار مرزهایمان و آسیبها و مخاطراتش، تعلقات آذریهای ایران به آذربایجان و ارمنی های ایرانی به ارمنستان را نمیتوان نادیده گرفت در نتیجه دلواپسی از تحرکات صهیونیستها طبیعی است.
از سوی دیگر اگر با زیرکی دعواهای زرگری ترکیه و ناتو را رصد کنیم، به وضوح حضور ناتو را در دخالت های ترکیه در آذربایجان لمس میکنیم البته دنیای دیپلماسی نقایض و تضادهای زیادی دارد از همین روست که که علیرغم همه همکاریها فیما بین روسیه و ترکیه؛ نیروهای این دو کشور در مناطق مختلف جهان از سوریه گرفته تا لیبی در مقابل هم قرار دارند در نتیجه روسیه حضور ترکیه در آذربایجان را تهدید بالقوه ای نزدیک خاک خود میداند. امروز شاید روابط حسنه و خوبی میان روسها و ترکها برقرار باشد ولی هیچ چیز در خصوص فردا مشخص نیست و کسی نمیداند روابط چگونه خواهد بود از این رو ایران و روسیه به این نکته مهم توجه دارند که اگر اجازه دهند جای پای ترکها در آذربایجان باز شود جای پای ناتو و آمریکا هم باز میشود. به این ترتیب ترکها تلاش دارند هر چه قدر بشود جنگ قره باغ ادامه یابد تا نیروهای طرفین تحلیل بروند و روز به روز آذربایجان محتاج تر از گذشته به ترکیه باشد و تقاضای کمک بیشتر از ترکیه داشته باشد. طبق اظهارنظر برخی کارشناسان و اخبار درز کرده از آذربایجان، اسرائیلیها به شدت در تلاش هستند کاری کنند جنگ و خونریزی در این منطقه ادامه یابد و طرح ایران به نتیجه نرسد؛ بدیهی است با توجه به شرایط فوق الذکر تنها در صورتی اسرائیلیها و ترکها میتوانند جا پای خود در آذربایجان را حفظ کنند که جنگ و خونریزی ادامه یابد و روز به روز آذربایجانیها نیاز بیشتر به آنها داشته باشند و آنها علاوه بر پول آذربایجان امتیازهای بیشتری هم از این کشور بگیرند.
به احتمال زیاد هم امتیازاتی که اسرائیلیها به دنبالش هستند ارسال تروریستهای مختلف از طریق خاک آذربایجان به ایران و همچنین نصب تجهیزات جاسوسی و یا حتی تاسیس پایگاه نظامی برای خود در این کشور است و این شرایط فقط زمانی امکان پذیر خواهد بود که آذربایجانی ها به شدت محتاج اسرائیل شوند. در شرایط موجود که ارتش آذربایجان موفق شده بخش هایی از سرزمینهای خود را بازپس بگیرد قطع یقین عاقلانه ترین راه در پی منافع آذربایجان توقف جنگ است تا با گفتگو جای پای خود را در این مناطق محکم کند و هم اینکه از پیشروی های نظامیاش بهره سیاسی ببرد، ادامه این جنگ میتواند منجر به آن شود چراکه ممکن است تعلل موجب شود به یکباره برگ اوضاع برگردد و همه امتیازات به دست آمده از دست برود.
«الف»