چرا ترامپ پیروز قاطع انتخابات است؟

کدخبر: 2364409

بلاخره به روزهای پایانی تبلیغات انتخابی امریکا رسیدیم. حالا همه تحلیل گران در داخل امریکا و دنیا و البته کشور ما تلاش دارند پیش‌بینی کنند که چه کسی برنده انتخابات امریکا خواهد بود و چه تاثیر بر دنیا و ایران خواهد داشت‌. اما بیشتر تحلیلگران دنیا و کشور ما سوار بر جریان نظر سنجی‌ها و چند شبکه اصلی مخالف ترامپ پیش‌بینی پیروزی ترامپ را دارند.

بلاخره به روزهای پایانی تبلیغات انتخابی امریکا رسیدیم. حالا همه تحلیل گران در داخل امریکا و دنیا و البته کشور ما تلاش دارند پیش‌بینی کنند که چه کسی برنده انتخابات امریکا خواهد بود و چه تاثیر بر دنیا و ایران خواهد داشت‌. اما بیشتر تحلیلگران دنیا و کشور ما سوار بر جریان نظر سنجی‌ها و چند شبکه اصلی مخالف ترامپ پیش‌بینی پیروزی ترامپ را دارند.

در اینجا به عنوان کسی که سال‌ها است انتخابات در امریکا و نیروهای سیاسی و عناصر تاثیر گذار در انتخابات و جامعه و حاکمیت امریکا را از نزدیک مورد مطالعه قرار داده ام و در یادداشت‌های گذشته به صورت مشروح به آن پرداختم باید به دوستان تحلیلگر در داخل ایران و خوانندگان علاقمند بگویم که نه تنها شانس انتخاب مجدد ترامپ در این انتخابات بالای 80 درصد است بلکه این احتمال قوی هست که این انتخابات یکی از یک طرفه ترین انتخابات چند دوره اخیر و به نفع حزب جمهوریخواه و ترامپ باشد بصورتی که که حتی بر خلاف انتخابات 2016 ترامپ بتواند در عرصه ملی و سرتاسری نیز اکثریت مطلق را کسب کند و میزان رای خود در ایالات دموکرات مانند کالیفرنیا را به میزان بالایی افزایش دهد. قطعا دوستان علاقمند مشتاقند بدانند بر چه اساسی این پیش‌بینی را می‌کنیم. برای این پیش بینی بصورت فهرست وار به نکات بسیار کلیدی از جامعه امروز امریکا اشاره می‌کنیم:

1- بیشتر دوستان در ایران و دنیا نظرسنجی‌ها را ملاک خود قرار می‌دهند که بصورت یک طرفه ای همه به نفع بایدن هست. ولی دوستان توجه ندارند که دقیقا این نظر سنجی‌ها بزرگترین دلیل پیروزی ترامپ است. بیشتر جمهوریخوان متعصب و طرفداران ترامپ اصولا حاضر به همکاری در این نظر سنجی‌ها نیستند و تخمینا بیست تا سی درصد انها تلفن نظر سنج‌ها بخصوص از شبکه‌های طرفدار دموکرات را بی پاسخ می‌گذارند و 98 درصد رسانه‌های امریکا در حال حاضر علیه ترامپ هستند! فقط تصور کنید بیست درصد طرفداران ترامپ که در نظر سنجی‌ها شرکت نکردند در روز انتخابات نظر خود را به نفع ترامپ در صندوق بیاندازند. برای داشتن تصویر بهتر از این نظر سنجی‌ها فقط یاداور می‌شویم که خیلی از مردم در ایران در برابر بازاریاب‌های تلفنی چه عکس العملی نشان می‌دهند؟ طرفداران ترامپ در مورد این نظرسنجی‌ها چند مرتبه بدتر عمل می‌کنند.

2-اما دومین دلیل اصلی که چرا ترامپ برنده یک طرفه این انتخابات است هر شخصی می‌تواند بسادگی در همین اینترنت سخنرانی‌های این روزهای ترامپ و بایدن را حتی در کانال‌های طرفدار بایدن جستجو کنید. سخنرانی‌های ترامپ اغلب چند ده هزار بیننده دارد و چند هزار لایک می‌گیرد ولی دیسلایک ان به 5 درصد نمی‌رسد. ولی سخنرانی‌های بایدن حتی در کانال‌های طرفدار دموکرات‌ها به ندرت دو تا سه هزار لایک می‌گیرد ولی در عوض یک تا دو هزرا دیسلایک می‌گیرد. اوج این تفاوت در سایت‌های رسمی جو بایدن و دونالد ترامپ است. در حالیکه ترامپ بندرت دو تا سه درصد دیسلایک می‌گیرد اما در سایت رسمی جو بایدن میزان دیس لایک‌ها بالای سی تا چهل درصد است!

3- دلیل سوم و در امتداد دلیل دوم همان موفقیت عظیمی است که کارزار ترامپ در ایجاد موج و اشتیاق بین هواداران خود در انتخابات بوجود اورده و توانسته انها را بسیج کند. در واقع این بزرگترین هنر این نظر سنجی‌ها و از ان ریزه کاری‌های بازار سیاست و تبلیغات و انتخابات در آمریکا است. در واقع رسانه‌های طرفدار بایدن و دموکرات‌ها بزرگترین خدمت را به ترامپ کردند. انها با این نظر سنجی‌ها و تبلیغات یک طرفه این فضا را در بین جمهوریخواهان بوجود اوردند که خطر از دست دادن قدرت بالاست و در مقابل به طرفداران بایدن یک اتکا به نفس کاذب مبنی بر قطعی بودن پیروزی دادند. نتیجه ان می‌شود که الان در ایالات حساس تمام طرفداران جمهوریخواه و حتی مردمی که سیاسی نبودند و تنها تمایل به جمهوریخواهان داشتند به نفع ترامپ وارد انتخابات می‌شوند ولی در مقابل دموکرات‌ها با تصور اینکه کار تمام است هیجانی ندارند. همین بزرگترین سود را به بالا رفتن سونامی وار آرای ترامپ خواهد رساند.

4- اما دلیل دیگر احتمال برنده شدن ترامپ با آرای بالا همان سیستم الکترال در آمریکا است که خیلی از دوستان در داخل ایران اشنایی کاملی با ان و فلسفه ان و تاثیر عظیم ان به نفع ترامپ ندارند. امریکا متشکل از 50 ایالت و در واقع کشور مستقل است. برخی ایالات ان مانند کالیفرنیا و نیویورک در اغلب موارد دموکرات و برخی از ایالات ان مانند تکزاس در اغلب موارد جمهوریخواه هستند. پر جمعیت ترین ایالات امریکا که کالیفرنیا و نیویورک هستند اکثرا دموکرات هستند. کالیفرنیا جمعیتی بیشتر از 45 میلیون نفر دارد و چون پناهنده و مهاجر زیادی دارد و نفت و گاز و شرکت‌های نفتی کمتر و کارگران و خانواده‌های نفتی و معدنی کمتر دارد بیشتر دموکرات است. ولی ایالات کوچکتر که کشاورزی و نفتی و معدنی هستند و بیشتر سفیدپوستان و سیاه پوستان بومی و مسیحیان سنتی امریکا هستند به شدت از سیاست‌های بایدن و هاریس به وحشت افتادند. حالا اگر کالیفرنیا و نیویورک که روی هم رفته 80 میلیون جمعیت دارد 70 درصد به دموکرات‌ها رای بدهند طبیعی است که در جمع کل ایالات دموکرات‌ها بیشتر رای خواهند اورد. ولی موسسان و پایه گذاران امریکا دویست سال پیش که امریکا اصلا کشور مطرحی نبود و در دنیا نه صهیونیستی بود و نه اسراییل و نه چپ‌های ضد امریکا سیستم الکترال را معرفی کردند. انها می‌خواستند اطمینان حاصل کنند که روسای جمهور فدرال و احزاب فقط توجهشان به شهرها و ایالات بزرگ و ثروتمند نباشد و شهرها و ایالات کوچک هم در اینده کشور نقش داشته باشند. یکی از دلایل توسعه همگون امریکا قطعا همین سیستم الکترال است. روسای جمهور و دولت‌های فدرال و احزاب مجبورند علاوه بر ایالات بزرگ به ایالات کوچک و شهرهای دور افتاده هم توجه داشته باشند چون معمولا این ایالات کوچکتر و شهرهای کوچکتر هستند که بنا بر سیستم الکترال و سیستم سنا که برای هر ایالات دو نماینده در نظر گرفته نتیجه نهایی را رقم می‌زنند نه شهرها و ایالات بزرگی مانند کالیفرنیا یا تکزاس.

5- همین توزیع ایالات و رای های الکترال بزرگترین دلیل پیروزی ترامپ و شکست بایدن در 2020 هستند. وعده‌های انتخاباتی بایدن مانند تساهل در مهاجرت یا ممنوع کردن شیل نفتی و بازگشت به پیمان پاریس و.... همگی به ضرر ایالاتی است که بزرگترین تاثیر را در این انتخابات به نفع ترامپ دارد. پنسلوانیا و تکزاس از ان جمله است که مرکز سنتی نفت و گاز و شیل نفتی امریکاست و طبیعی است که حاضر نباشند صنعت نفت و گاز و ذغالسنگ خود را به نفع انرژی گران باد و خورشید اروپایی ها و چینی ها از دست بدهند. از طرف دیگر این ایالات را هسته سفید پوست و مذهبی بشدت میهن پرست تشکیل می‌دهند که همگی برای ترامپ بسیج شدند.

6- مسئله دیگر نقش بزرگی است که سیاست‌های ضد کوبا و ونزویلا و نیکاراگویه ترامپ برای او و به نفع او بازی می‌کند. از میان ایالات بزرگ امریکا تنها ایالت فلوریدا ست که قبل از روز انتخابات هرگز مشخص نیست که جمهوریخواه هست یا دموکرات و در تاریخ معاصر امریکا هر رئیس جمهوری که برنده شده است قطعا باید در فلوریدا پیروز می شده. حالا بایدن و دموکرات‌ها در این انتخابات حساب زیادی روی مهاجران و پناهندگان هیسپانیک و امریکای مرکزی و جنوبی باز کردند که اقلیت بسیار بزرگی از انها در فلوریدا هستند. ولی از بخت بد بایدن 77 درصد اقلیت هیسپانیک فلوریدا طرفدار ترامپ هستند و برای او بسیج شدند. علتش هم این است که بیشتر اقلیت اسپانیایی فلوریدا از پناهندگان و مهاجران و فراریان از کوبا و ونزویلا و نیکاراگوا هستند. انها به خاطر سیاست‌های ملایم اوباما و بایدن در برابر حکومت‌های کوبا و ونزویلا اصلا حاضر به رای دادن به بایدن نیستند. به همین دلیل پیش بینی می‌شود که رای این اقلیت امتیاز بزرگی برای ترامپ بیاورد و کل رای الکترال فلوریدا به نفع ترامپ شود.

7- در کنار این دلایل همان موفقیت سیاست‌های اقتصادی ترامپ و انجام وعده های او در مورد مهاجران و دیوار مکزیک و برخورد قاطع با چین و حمایت از صنایع امریکایی و نیرویی کار امریکایی و صنعت انرژی و خود کفایی در ان برای اولین بار در هفتاد سال گذشته و کمترین میزان بیکاری در تاریخ امریکا تا پیش از ویروس کرونا هست. همین باعث می‌شود که موقعیت ترامپ در بین رای دهندگان امریکایی نسبت به سال 2016 به مراتب قویتر باشد. در سال 2016 ترامپ فقط مشتی وعده بود. ولی در سال 2020 او می‌تواند کارنامه و عملکرد خود را به مردم نشان دهد و از انها رای بخواهد. ولی در مقابل حالا بایدن فقط وعده و بدون کارنامه درخشان عملکرد در طول حیات سیاسی طولانی خود است . در حالیکه پرونده‌های تجاری پسرش در چین و اکراین و روسیه ضربه سهمگینی به اعتبار او حتی در میان طرفداران و رای دهندگان حزب دمکرات زده است.

8- و بالخره می‌توانیم به دوقطبی بزرگ جامعه امروز امریکا و حتی دنیا اشاره کنیم که به نفع ترامپ تمام می‌شود. برخلاف تصور دوستان و تحلیلگران داخلی دو قطبی موجود در جامعه امریکا و حتی اروپا و ژاپن و کانادا و استرالیا و... میان سفید پوستان و رنگین پوستان یا میان مسیحیان و سایر اقلیت‌های مذهبی و.... نیست. بزرگترین دو قطبی موجود جوامع صنعتی همان قطب مالیات دهندگان و قطب مصرف کنندگان مالیات است. حالا سیاه پوستان یا هیسپانیک‌ها یا ایرانی ها و کره ای‌ها و هندی‌ها و... اگر در طبقه موفق و پر کار و پر درامد جامعه امریکا باشند مجبورند مالیات بالایی بپردازند و ترامپ با زرنگی خود را نماینده همه مالیات دهندگان امریکایی قرار داده. در حالیکه سیاست‌ها و وعده‌های بایدن همگی در جهت حمایت از مصرف کنندگان مالیات هست. حتی در میان مهاجران و پناهندگان موجود در امریکا هم طرفداری از ترامپ بالا گرفته. رهبر "گروه پسران با افتخار" که در ایران به اشتباه سفید پوست و نژاد پرست نام گرفته از فرزندان کوبایی های مهاجر به امریکاست که شدیدا مخالف سیاست پذیرش گستره مهاجران و پناهجویان است. چون این مهاجران و پناهندگان که سال‌ها است در امریکا زندگی می‌کنند می‌بینند که مهاجرت گسترده تر و پذیرش پناهندگان منابع در دسترس انها را بیش از پیش محدود کرده.

از طرف دیگر برخی دوستان مکرر در ایران می شنوند که در زمان ترامپ سرمایه داران بزرگ ثروتمندتر شدند. ولی هرگز اشاره نمی‌شود که اگر مثلا ثروت بیل گیتس اضافه شده به خاطر رونق اقتصادی و افزایش ارزش سهام شرکت ماکروسافت است که به 1700 میلیارد دلار رسیده و بیل گیتس فقط صاحب 5 درصد سهام این شرکت هست و 90 درصد سهام این شرکت در اختیار ده‌ها میلیون نفر از طبقه متوسط و صندق‌های بازنشستگی است که طبقه اصلی رای دهنده امریکا را تشکیل می‌دهند و پس اندازشان به همان نسبت در زمان ترامپ با ارزش تر و بیشتر شده است.

به هر حال طبیعی است که بدون توجه به نژاد یا رنگ پوست و مذهب و... کسی که مالیات می‌دهد سیاست‌های ترامپ برای محدود کردن مهاجرت غیر قانونی یا بیمه بهداشتی یا حمایت مالی از پناهندگان و مرز باز در مکزیک و سیاست‌های تعرفه صفر بر کالاهای ساخت چین و اروپا و ژاپن و کمک‌های بلاعوض یا سخاوتمندانه به سازمان‌های جهانی و کشورهای دنیا ... را ترجیح دهد. این فقط در امریکا نیست بلکه یک الگو است که از پوتین در روسیه شروع شد و حالا در تمام کشورهای توسعه یافته دنیا طرفدار دارد. حتی در بیست چهار ساعت گذشته که سیاست جدید پذیرش بیشتر مهاجران از سوی دولت لیبرال کانادا اعلام شد، اگر به شبکه‌های اجتماعی کانادا مراجعه کنید تا 85 درصد نظرات مخالف این سیاست است. در شرایط سختی کرونا و بیکاری و رکود اقتصادی اوردن چند صد هزار مهاجر و پناهنده فکر خوبی نیست. (هر چند باید این را هم اضافه کرد که هدف اصلی کانادا و استرالیا از این سیاست مهاجرتی جذب چند ده میلیارد دلار از ثروت‌های مردم چین و ایران و هند و کره جنوبی و تایوان و... هست که توسط جذب سرمایه داران خصولتی این کشورها و فرزندان ویژه ان‌ها صورت می‌گیرد و هدف جذب مهاجر واقعی نیست.)

البته می‌توانیم به دلایل و شواهد بسیار دیگری هم اشاره کرد ولی بنظر می‌رسد همین موارد کافی باشد. به هر حال امیدواریم هر چه اتفاق بیافتد در نهایت به نفع ملت ایران باشد. متاسفانه همه شاهدیم که ملت ما روزگار سختی را می‌گذارنند که بدون تعارف باید قبول کنیم که بخش بزرگی از ان بر گردن ما تحلیلگران و نویسندگان است که یا ندانستیم یا نتوانستیم بدون تعارف و عافیت‌طلبی واقعیات روز دنیا را آن‌طور که هست به لایه‌های بالای تصمیم گیری انتقال دهیم. بر همین اساس در پایان این یادداشت چند نکته را به دوستان کارشناس و تحلیلگر سیاست‌های خارجی و اقتصادی در داخل ایران در مورد این انتخابات و مسایل عمومی کشور را یاد اور می‌شویم:

اول اینکه این انتخابات نشان داد که بسیاری از تحلیل‌های ما در مورد جهان چند قطبی اشتباه است. ببینید در همین رسانه‌های داخلی ایران و حتی چین و روسیه و اروپا چه اندازه در مورد انتخابات امریکا بحث و گزارش مطرح می‌شود. چه بخواهیم قبول کنیم چه نخواهیم دنیا ما الان دنیای تک قطبی است. تک قطبی نه به معنای امریکا بلکه تک قطبی به معنای همان اقتصاد ازاد و رقابتی علم محور و دانش بنیان که امریکا و حاکمیت ان نقش محوری را در آن دارد. وقتی صحبت از امریکا می‌شود منظور این بلوک است. همان بلوکی که حتی چین به عنوان یک کشور شانسی برای مقابله با آن ندارد. چون ژاپن و کره جنوبی و تایوان و ویتنام و هند و اندونزی و فیلیپین و... که همه از همسایگان چین هستند اینده خود را در همکاری با این بلوک و مقابله با چین می‌بینند.

دوم اینکه با توجه به همین دنیای تک قطبی، شرایط اقتصادی و عمومی ایران با توجه به نتیجه انتخابات و سیاست خارجی و حتی بدون توجه به آن نیاز به بازنگری اساسی و غیر قابل اجتناب دارد. خواهشا دیگر از توهم اینکه با یک اخم ایران خودرو، کل پژو فرانسه و اقتصاد فرانسه ورشکست می شود یا چین و روسیه و ترکیه و هند و... از تحریم نفتی ایران تبعیت نخواهند کرد و یا با تحریم نفت ایران قیمت نفت به بالای 250 دلار میرسد و... خارج شویم. دنیا را انجور که هست تحلیل کنیم نه انجور که دوست داریم باشد. [...] باز هم تا سیاست‌های اقتصادی و اصلی خودمان در داخل را بازنگری نکنیم حتی با کاهش مجادلات و تنش‌ها با این بلوک، باز هیج تفاوت اساسی در وضعیت اقتصادی کشور بوجود نخواهد امد. واقعا درد است که هنوز برخی تحلیلگران و کارشناسان اقتصادی ما مقاله می‌نویسند که اگر دوباره نفت ایران فروش برود چه اندازه وضع گلستان می شود! هنوز همه چیزی که می‌دانیم فروختن نفت و واردات و پخش رانت آن و خریدن حامی و رای و ادعای تولید است! به هر حال دنیا عوض شده است. معلومات و تحلیل‌ها و شناخت خود را از دنیا عوض کنیم در غیر اینصورت دنیا ما را عوض خواهد کرد.

سوم اینکه باید به دوستانی هم که از آن‌طرف امیدوارند با ماندن ترامپ شاید به قول خودشان پایان تلخ بهتر از تلخی بی پایان باشد یاداور شد که همانطور که ترامپ بارها اعلام کرده او فقط بدنبال منافع ملت امریکا است. اینکه تصور کنیم که ترامپ یا هر چین یا روسیه یا... برای ملت ما قدمی بر می‌دارد اشتباه محض است. شاید برای برخی سیاستمداران و سیاست ورزان قدمی بر دارند ولی برای ملت ایران یا آلمان یا ویتنام یا چین فقط ملت ایران یا آلمان یا ویتنام یا چین می‌تواند قدم بر دارد. ما مردم ایران باید خودمان را بیشتر پرورش دهیم. بیشتر مطالعه کنیم. بیشتر دنیا را بشناسیم. بدانیم که قرار نیست یک شبه قیمت دلار به پنجاه هزار تومن برسد یا به هزار تومن برسد. غیر ممکن است. ده‌ها سال زمان و کار سخت و مطالعه و درس خواندن کیفی و شفافیت و... نیاز است تا تازه بتوانیم شرایط اقتصادی متعادل و پایدار در فضای رقابتی در دنیا ایجاد کنیم. هر کس آمد چه با کلید و چه با هاله یا حتی با ظاهر علمی و دیپلمات هزاره که می‌توانم در عرض یک سال یا چهار سال تحول ایجاد کنم بدانید که دارد کاری می‌کند که دیگران کردند. باید انقدر تکرار کرد. انقدر مطالعه کرد. انقدر کار کرد. انقدر افتادگی کرد و از ملت‌های موفق دنیا اموخت تا به مقصد رسید. شاید مانند فرهاد زمان ببرد ولی عوضش تاثیرش ماندگار خواهد بود. حداقل نسل‌های بعدی مانند ما به پدرانشان انتقاد نداشته باشند و زندگی و معیشت شایسته‌ای داشته باشند.

در پایان یک گریز کوچک هم به قیمت دلار در بازار بزنیم. همانطور که این قلم در آخرین یادداشت خود در شهریور (ترامپ برای به نتیجه رسیدن تحریم‌ عجله ندارد) اورد، قیمت دلار در اقتصاد ایران در حال حاضر همان 25 تا 30 هزار تومن است و حتی پیروزی ترامپ یا بایدن هم نمی‌تواند به صورت اساسی این قیمت را تغییر دهد. ولی اگر تا یکماه بعد از نتایج انتخابات امریکا همچنان سیاست خارجی کشور بر همان پاشنه بچرخد و همچنان کارخانه چاپ و نشر پول و نقدینگی بانک مرکزی با نرخ سه تا چهار تریلیون تومن در روز نقدینگی جدید به بازار ایران پمپاژ کند باید به انتظار ماه‌های سخت‌تری باشیم. این علم است. بقیه تعارف و تبلیغ و آرزو

«الف»

ارسال نظر: