کسی برای «جورج فلوید»های فلسطینی اشک نریخت
جنایات صهیونیستها علیه فلسطینیها و قتل عام یمنیها و دیگر جنایات در کشورهای اسلامی نتوانسته موج احساسات جهانی مانند آنچه که در قبال پرونده «جورج فلوید» در آمریکا رخ داد را برانگیزد.
درست است که کسی در وحشی گری پلیس آمریکا و جنایت اخیر یک پلیس سفید پوست علیه «جورج فلوید» آمریکایی سیاه پوست و اوج نگاه نژادپرستانه در این کشور شکی ندارد اما بعد از گذشت دههها از جنایات رژیم صهیونیستی علیه فلسطینیها و بی توجهی جهانیان نسبت به این جنایات، در مقایسه با به وجود آمدن موج اعتراضات و واکنشهای جهانی نسبت به جنایت رخ داده در آمریکا، نشان میدهد که افکار عمومی در جهان نیز به دست کسانی هدایت میشود که خود عامل این جنایات هستند.
انتشار هر روزه جنایات رژیم صهیونیستی و نظامیان این رژیم و حتی شهرکنشینان (از زیر گرفتن فلسطینیها در خیابانها گرفته تا حمله به آنها در ایستهای بازرسی و شلیک به سمت آنها) در رسانههای جهان باعث شده تا حساسیتها نسبت به شدت و حدت این جنایات و اصولاً ماهیت آن کاسته شود.
گویی افکار عمومی در جهان عادت کرده که تصویر یک فلسطینی را در زیر دست و پای نظامیان تا بن دندان مسلح ببیند و بی توجه از کنار آن عبور کند اما انتشار تصویر یک آمریکایی در زیر پای یک پلیس آمریکایی موجی از احساسات را در جهان بر میانگیزد. چطور است که زمانیکه روزانه صدها فلسطینی، یمنی، سوری… به دست نظامیان صهیونیست و همپیمانان سعودی آنها و عناصر تروریست تحت حمایت آنها به شهادت رسیده و سلاخی میشوند کسی دم نمیزند و اشکی برای آنها ریخته نمیشود؟
درست است که رسانهها به صورت روزانه این جنایات را منعکس میکنند اما انعکاس روزانه آنها نباید از حساسیتها نسبت به اقداماتی که علیه زنان و کودکان در جهان عرب و اسلام رخ میدهد بکاهد. اصولاً انعکاس هر روزه این جنایات با این هدف انجام میشود که به دست فراموشی سپرده نشوند اما به نظر میرسد که در میان افکار عمومی جهان نتیجه عکس داده است چرا که افکار عمومی و غول رسانهای جهان به دست حامیان همین جنایتکاران هدایت میشود.
نمیتوان گفت که برافروخته شدن موج احساسات در برابر کشته شدن یک آمریکایی در جهان نشان از بیداری و آگاهی افکار عمومی در قبال جنایات به شمار میرود که اگر این طور بود در خصوص دیگر پروندهها نیز باید چنین واکنشی را میدیدیم.
«فلوید فلسطین» و تاریخی مملو از جنایات علیه فلسطینیها
اگر آمریکاییها از تصاویر مربوط به خفه شدن یک شهروند را زیر پای پلیس دیده و متأثر شده اند، فلسطینیها هر روزه این تصاویر را نه از قاب تلویزیون یا روزنامه بلکه به صورت عینی و زنده و مستقیم میبینند. یورش یکباره نظامیان مسلح به منازل به بهانههای مختلف، نقض حقوق بشر در ایستهای بازرسی و هتک حرمت فلسطینیها در بازداشت گاهها و زندانها، شکنجه، حمله هر روزه شهرکنشینان به فلسطینیها، درگیریها در صحنهای مسجدالاقصی، شلیک از نزدیک به شهروندان فلسطینی و حتی معلولان...
روزهای گذشته بود که نظامیان صهیونیست به سمت ایاد الحلاق جوان فلسطینی معلول در زمانیکه به سمت مدرسه در حرکت بود شلیک کردند؛ بهانه این حمله، احتمال حمل سلاح از سوی این جوان معلول بود اما در نهایت معلوم شد که هیچ سلاحی در اختیار نداشته و تنها به سمت مدرسه در حرکت بوده است.
این یکی از صدها جنایتی است که صهیونیستها در حق فلسطینیها مرتکب میشوند و صدایی از کسی در نمیآید. کسی برای آنها شمع روشن نمیکند و کسی به یاد مظلومیت آنها اشک نمیریزد.
ایاد الحلاق این روزها لقب «فلوید فلسطین» را گرفته است تا بار دیگر نشان دهد که افکار عمومی در جهان در عزاداری برای مظلومان نیز تبعیض قائل میشود.
شلیک به سمت محمد بسام الاطراف در سال ۲۰۱۵ در حالی که به سمت محل کارش میرفت، شلیک به سمت محمد ابولطیفه در سال ۲۰۱۵ در زمان یورش صهیونیستها به اردوگاه قلندیا، شلیک تک تیراندازان صهیونیست به یاسر ابوالنجا کودک فلسطینی در سال ۲۰۱۸ در جریان مشارکت در تظاهرات بازگشت، شلیک به سمت رامی عثمان کودک فلسطینی در سال ۲۰۱۸ در جریان تظاهرات بازگشت، شلیک به سمت ۳ جوان فلسطینی در سال ۲۰۱۹ در جریان سوار شدن آنها به خودروهایشان، شلیک به سمت محمد علی دار عدوان، در سال ۲۰۱۹ در اردوگاه قلندیا و در جریان یورش به خانههای فلسطینیها تنها نمونههایی از این جنایات آن هم طی سالهای اخیر است.
ترور خاموش خاشقجی؛ صدایی از کسی در نیامد
پرونده ترور جمال خاشقجی منتقد رژیم آل سعود که در مقالههای خود بر ضرورت اجرای اصلاحات واقعی در عربستان تاکید میکرد یکی از جنجالیترین پروندههایی بود که محمد بن سلمان ولی عهد عربستان با آن رو به رو شد.
بن سلمان با هدایت رسانههای داخلی و رسانههای وابسته به ریاض توانست جلوی شدت گرفتن انتقادات علیه مقامات سعودی و سیاستهای آنها را گرفته و مانع آن شود که این ترور وحشیانه که به بدترین شکل صورت گرفت تبدیل به جنبش ضد سعودی در داخل عربستان و خارج آن شود.
پرونده جمال خاشقجی در نهایت با تبرئه عاملان اصلی آنکه اتفاقاً در میان مقامات برجسته عربستان حضور داشتند و پرداخت غرامت به خانواده خاشقجی و «عفو» قاتلان پدر از سوی پسران بسته شد اما جز برگزاری چند تظاهرات در مقیاس کوچک و انتقادات لفظی برخی رهبران جهان علیه بن سلمان دستاورد دیگری نداشت؛ انتقاداتی که آن هم کاملاً ظاهری بوده و در پشت پرده، تقویت روابط کشورهای غربی و تبادلات تجاری و تسلیحاتی با عربستان را به دنبال داشت.
نسل کشی یمنیها به دست متجاوزان سعودی
نمیتوان به وخیمترین بحران انسانی عصر حاضر که نتیجه تجاوز ۵ ساله عربستان سعودی و همپیمانانش به یمن است اشارهای نکرد.
تجاوز عربستان به یمن نه تنها در حد جنایات جنگی بوده بلکه به حد نسل کشی در این کشور رسیده چرا که کودکان یمنی و نوزادان را هدف قرار داده است. محاصره، قحطی، نبود امکانات پزشکی برای درمان بیماران، فوت روزانه تعداد قابل توجهی از زنان باردار و مادران شیر ده در سایه نبود مواد غذایی و پزشکی، فوت کودکان و نوزادان یمنی… .
در قبال تمام این جنایات، آنچه که جهانیان تا به امروز نسبت به آن واکنش نشان دادهاند چیزی جز صدور بیانیههای محکومیت از سوی برخی نهادهای حقوق بشری و ابراز نگرانی از سوی دبیر کل سازمان ملل و در پشت پرده افزایش صادرات سلاح به عربستان و امارات با علم به اینکه این سلاحها در جنگ یمن استفاده میشود نبوده است.
در صورت باید گفت که جهانیان این روزها نسبت به جنایاتی که در منطقه و کشورهای عربی و اسلامی صورت میگیرد بسیار بی تفاوت عمل میکنند و این نتیجه همان هدایت افکار عمومی است که توسط عاملان جنایات مذکور انجام میشود.
«خبرگزاری مهر»