آتشبس کوتاهمدت در لیبی
آتشبس در لیبی کوتاهمدت است که به نیروهای طرفین درگیری اجازه نفس کشیدن میدهد تا برای دور بعدی جنگ آماده شوند. واقعیت آن است که بحران سوریه به همان ابعاد و اهداف مشخص، یعنی دستاوردهای اقتصادی و مصادره نفت و گاز، در لیبی تکرار میشود.
روزنامه فرامنطقهای «رای الیوم» در مطلبی تحلیلی در بخش سخن سردبیر نوشته است: اگر با نگاهی تامل برانگیز و تحلیلی به تمامی توافقهای آتشبسی، که روسای جمهوری ترکیه و روسیه در جنگ سوریه به آن دست یافتند، بیندازیم میبینیم که پیوند مشترک در آنها اولا اخراج عناصر مسلح به مناطق امن و موقتی جهت آمادهسازی برای نبردی نهایی، و بازی با عنصر وفت جهت تحقق اهداف نهایی روسیه است. از اینرو بعید نمیدانیم که این قاعده، به صورت جزئی یا کلی، بر توافق آتشبس اخیر که میان «ولادیمیر پوتین» و «رجب طیب اردوغان» در چهارشنبه هفته گذشته حاصل و از بامداد یکشنبه( دیروز) در طرابلس لیبی اعمال شده است، صدق نیز داشته باشد.
درست است که طرفین درگیر- یعنی نیروهای دولت وفاق ملی به نخستوزیری «فایز السراج» که از مشروعیت جامعه جهانی برخوردار است و شبهنظامیان تحت فرماندهی ژنرال «خلیفه حفتر» که به طرابلس حمله کردهاند- علنا به این آتشبس متعهد شدهاند ولی این توافق همچنان شکننده است و فرصتهای کمی برای پایداری کامل ( آتشبس) مانند تمامی توافقهای مشابه گذشته دربره بحرانهای عربی بهویژه بحران سوریه، وجود دارد.
این یک آتشبس کوتاهمدت است که به نیروهای جنگی اجازه نفس کشیدن میدهد تا برای دور بعدی جنگ آماده شوند و کسی که غیر از این را میگوید از بحران لیبی اطلاعی ندارد و این نظریهای ریشهدار را قبول ندارد که میگوید بحران سوریه به همان ابعاد و وجوه در لیبی تکرار میشود که هدف از آن دستاوردها اقتصادی، نفت و گاز و قراردادهای بازسازی زیرساختها است. افزون بر این، منافع ملت لیبی در رده پایین اولویتهای طرفهای درگیر، بهویژه دولتهای درگیر، قرار دارد.
همزمانی اعلام آتشبس در ادلب سوریه و طرابلس لیبی نشان میدهد، و بلکه موید این واقعیت است، که مسئله پیوند فوق الذکر است و مبالغه نمیکنیم اگر بگوییم که هر آنچه درباره معامله ترکیه و روسیه گفته شده، درست است؛ معاملهای که در جریان گفتوگوی تلفنی چهارشنبه گذشته میان پوتین و اردوغان انجام و به توافق آتشبس منجر شد.
مهمترین عنوان این معامله دادن نردبان مناسب به رئیسجمهوری ترکیه برای پایین آمدن از درخت بسیار بلند ادلب است که بر بالای آن رفته و نمیداند چگونه پایین بیاید. ما در اینجا از ایجاد کریدور خروج هوایی ایمن برای عناصر مسلح تندرویی که قلب شهر ادلب را تحت کنترل خود درآوردهاند و همچنین از جنگجویان گروه( تروریستی) جبهه النصره سخن میگوییم که برای جنگیدن در کنار همتایان سلفی خود، که ستون فقرات ارتش فایز السراج و دولت او را تشکیل میدهند و بدون بلیط برگشت به طرابلس رفتهاند.
جنگجویان مزدور روسی که برای جنگیدن وارد پایتخت لیبی شدهاند تا از ارتش تحت فرماندهی حفتر- که مورد حمایت مصر، امارات و عربستان سعودی است- پشتیبانی و حمایت کنند، هزاران نفر تخمین زده شدهاند که در صورت زنده ماندن به مسکو باز خواهند گشت. ولی ما بر این باور نیستیم که کسی از بازگشت دیگر جنگجویان مسلح و «مزدور» سوری، که هزاران نفر هستند و از طریق پل هوایی به «مصراته» و طرابلس اعزام شدهاند، استقبال کند. آنها به آنجا رفتهاند تا پایتخت لیبی آخرین ایستگاهشان باشد خواه نتیجه رویاروییشان پیروزی باشد و یا شکست. مادامی که آنها از سوریه و ترکیه دور هستند، اردوغان از فشار بزرگ- چه در داخل ترکیه و خارج از آن- در امان خواهد ماند.
دقیقترین پاسخ به سوالی درباره پیامدهای آتشبس در لیبی، نقض بیشتر آتشبس و یا شماری زیادی از توافقهای آتشبس موقت است؛ چرا که توافق اخیر میان اردوغان و پوتین تنها شکننده نیست بلکه فی البداهه است و شانس پایدار ماندن ندارد؛ زیرا هیچ مکانیسمی برای نظارت بینالمللی یا منطقهای برای اجرای آتشبس و سرزنش کردن طرفهای نقض آن وجود ندارد.
زمانیکه رئیسجمهوری ترکیه به منظور عمل به تعهدات خود در قبال همپیمان خود یعنی دولت السراج، هزاران سرباز ترک را عازم طرابلس لیبی نکند و تلاش کند که با همپیمانش به توافق آتشبس دست یابد این بدان معناست که این موضوع تلاشی برای خریدن زمان است و نه چیز دیگر. تهدیدها نیز به دلیل جستوجوی راههای برونرفت مطرح میشود.
معادله فعلی در لیبی مبتنی بر دو قاعده اساسی است: نیروهایی که محاصره و حمله میکنند( شبهنظامیان تحت فرماندهی حفتر) درصدد سیطره بر پایتخت و یکی کردن بالهای شرقی و غربی دولت لیبی تحت لوای خودشان است، و نیروهایی که از پایتخت دفاع میکنند و میخواهند متجاوزان را شکست دهند و از مشروعیت بینالمللی برخوردار هستند و در این میان راهحلهای میانهای وجود ندارد پس ممکن نیست که طرفی در مقابل دیگری کوتاه بیاید و گزینه سومی نیز تاکنون وجود ندارد. مگر آنکه نیروهای ناتو مداخله کنند، همانطور که در سال 2011 انجام دادند و با حملات زمینی و هوایی کنترل کشور را در دست گرفته و با زور به جنگ پایان دهند، که تاکنون هیچ نشانهای دال بر این فرضیه وجود ندارد؛ چرا که مداخله زمینی ناتو به معنای حمله و اشغال- مشابه آنچه در عراق و افغانستان افتاد- میباشد که این سناریویی وحشتناک است. معتقدیم که نشست آتی برلین درباره لیبی، که با حضور کشورهای بزرگ و منطقهای و بدون مشارکت طرفین درگیری، برگزار میشود، در تصمیمگیری بسیار تردید خواهد کرد.
پوتین تاکنون بزرگترین برنده در عرصه درگیری در لیبی شده است همانگونه که در سوریه نیز اینگونه است و کاخ او در مسکو محل تردد رهبران جهان شده است که آخرین مهمانش «آنگلا مرکل» صدر اعظم آلمان است که برای موفقیتآمیز بودن کنفرانس آتی برلین، که زمان برگزاریاش تا به این لحظه مشخص نشده است، تلاش میکند.
«خبرگزاری تسنیم»