آیلپ؛ اسم رمز آشوب عراق
اینجاست که هیولای پنهان در پس نظریههای ریاکارانه شارپی و شعبههای اصلاحطلبش در سراسر دنیا از جمله ایران خودمان بیرون میزند. نظریههایی ظاهرا آزادیخواهانه در سطح شعار که در میدان عمل و اجرای تظاهرات به اصطلاح عاری از خشونت توسط انجمنها و احزاب لیبرالی، همواره این شعارها با دفترچههای دستورالعمل که مستقیما از بنیاد انیشتین و سایر نهادهای آمریکایی حامی دموکراسی ـ که همگی تحت مدیریت بازهای شکاری واشنگتن هستند نه دموکراتهای کنگره- رمزگشایی میشوند.
نزدیک به 2 سال از مرگ «جین شارپ»، پدر شبهانقلابهای رنگین آمریکایی در90 سالگی میگذرد اما ویروس مخربی که او با هدف فروپاشی ساختار «دولت- ملت»های مستقل از غرب، در لابراتوارهای تحقیقاتی پنتاگون برای دولت ایالاتمتحده ساخت، همچنان در گوشه و کنار جهان قربانی میگیرد؛ ویروسی که حدود نیمقرن پس از نخستین اشاعه از محل کشت آن یعنی «دارپا» یا آژانس دفاعی پروژههای تحقیقاتی پیشرفته ایالاتمتحده (زیرمجموعه وزارت دفاع آمریکا)، مطابق پیشبینی بسیاری از منتقدان دموکرات و ضدنژادپرستی شارپ در خود آمریکا، ضدبشری بودن اهداف و کاربردش را ثابت کرده است.
با وجود انکار دائم شارپ و همفکران نولیبرالش در موسسه «آلبرت انیشتین»- محل تبیین و صدور نظریه «مبارزه عاری از خشونت»- مبنی بر اینکه آنها هیچ برنامهریزی خاصی برای اغتشاشات، انقلابها و تغییر نظامها در 3 دهه اخیر در اروپای شرقی، خاورمیانه و شمال آفریقا، آسیا و قفقاز و آمریکای لاتین نداشتهاند اما پس از مرگش در آخرین روز ژانویه 2018 در ماساچوست، رسانههای «چپ جدید» بویژه گاردین و هافینگتونپست، او را به عنوان الهامبخش آنچه بهار عربی و انقلابهای رنگین خوانده میشود، معرفی کردند تا علاوه بر کارمای وی، نیات و صداقتش هم زیر سوال رود.
شارپ خود به وضوح دنبالهرو شائول آلینسکی، فعال و نظریهپرداز آنارشیست یهودی بود که در سالهای جنگ سرد در جهت ایجاد یک جنبش انقلابی قلابی برای مواجهه با کمونیسم که مهمترین خطر آن زمان برای آمریکا تصور میشد، تحت حمایت پسرعموهای صهیونیست بانکدار خود قرار گرفت تا آنچه را که «چپ جدید» نامیده میشود پایهریزی کند. جالب اینکه جنبشی که مرشد شارپ به راه انداخت حتی متفکران آنارشیست مانند «فرانک رایسمن» را به انتقاد واداشت. او سال 1967 اعلام کرد آنچه آلینسکی سازماندهی میکند، چیزی جز حرکت کور تودهها نیست.
پس از آن نظریه «اقدام عاری از خشونت» توسط شارپ صادر شد که خود را پیرو مهندس مهاتما گاندی، رهبر استقلال هندوستان معرفی میکرد اما مستقیما در موسسه شبهنظامی «دارپا» زیر نظر ارتش جنایتکار آمریکا بود و بعدها یعنی از ابتدای دهه 1980 که به موسسه نوپای «آلبرت انیشتین» نقل مکان کرد به طور رسمی تحت حمایت مالی، سیاسی و تشکیلاتی بنیادهای صهیونیستی راکفلر و فورد (وابسته به کارتلهای اصلی صنایع نفتی و نظامی ایالاتمتحده، سرمایهگذاران جنگ دوم جهانی و سازندگان نخستین بمب اتم)، رند (موسسه آیندهپژوهی نیروی دریایی آمریکا) و 2 نهاد وابسته به بازهای شکاری (جنگطلبان) نومحافظهکار یعنی موسسه جمهوریخواهی بینالمللی و سازمان بهاصطلاح مردمنهاد «تمجید ملی دموکراسی» موسوم به ند قرار داشت.
پروژه آشوب جهانی
نویسنده کتاب «از دیکتاتوری به دموکراسی» در حالی همواره عکسی از رهبر بزرگ صلحطلب و آزادیخواه هند را روی میز کارش میگذاشت که تقریبا هر جایی که ایده او مبنی بر «وارونگی اجتماعی» یعنی عوض کردن جای اکثریت و اقلیت در جوامع بشری بویژه در قلمروهای ثبات سیاسی و تمدنهای قدیمی، به اجرا در آمد- از اوکراین در جریان انقلاب نژادپرستانه نارنجی گرفته تا سوریه و لیبی- شورشیان طبق دستورالعملهای پنهان شارپی توسط «NGO»های غربگرا، به نام آزادی هر خشونتی را مرتکب میشدند. نتیجه آنکه پس از گذر سالها هنوز بر اثر ترویج آموزههای جنبشی لیبرال و دموکرات در نفی خشونت، در جوامع این 3 کشور، ویروس خشونت چنان نهادینه شده که جنگ داخلی با همه ابعادش همچنان ادامه دارد.
حتی در هندوستان که تا پیش از ظهور نسخه غربی «نفی خشونت»، براساس سیره گاندی سیر مردمسالاری بومی خود را به آرامی طی میکرد، فاشیستهای هندوی حزب حاکم بهاراتیا جاناتا به لطف مشاوران رسانهای و مهندسان اجتماعی تعلیمدیده زیر نظر موسسات شارپی، به خطرناکترین شکل ممکن و کاملا برخلاف ادعای نهادهای دموکراتیک آمریکایی، تز وارونگی اجتماعی را اینبار به شکل سرکوب اقلیت 200 میلیون نفری مسلمان توسط اکثریت 800 میلیون نفری هندو به نمایش گذاشتهاند.
بدین ترتیب برخلاف هدفگذاری اولیه نظریات شارپ مبنی بر دامنگستر کردن صلح در کره زمین از طریق اشاعه آزادی، ایدههای او دستکم 4 دهه است در خدمت پروژه «آشوب جهانی» به بازگشت جهان ما به وضعیت جنگی منجر شده تا آنجا که کاخ سفید تحت انقیاد ترامپ جمهوریخواه متهم به فاشیسم، ضمن در پیش گرفتن همان روند پیشین اوبامای دموکرات در حمایت از سازمانهای جهانی و محلی برای اعاده «دموکراسی خشن» شارپی به هر قیمت ممکن، همزمان به شکلی کاملا علنی، نظریه نقیض آن یعنی جنگ چهارم انرژی (نفت) را بویژه در محدوده آسیا و خاورمیانه توسعه میدهد.
داعش جدید
موج قبلی ناآرامسازی جوامع اسلامی خاورمیانه زمینه را برای جنگهای نیابتی آمریکا و ناتو در گلوگاههای تامین و انتقال نفت و گاز یعنی در لیبی و سپس سوریه و عراق (توسط القاعده مغرب و داعش) و بعدتر یمن به عنوان دروازه تنگه بابالمندب (توسط رژیم سعودی) فراهم کرد. طی ماه گذشته بسیاری از منابع مستقل اروپایی، آمریکایی، روسی و عربی موج موازی ناآرامیها در لبنان، عراق و ایران را به منزله خیز جدید آمریکا و شرکایش به عنوان آخرین حربه برای ناامنسازی محور نظم جدید منطقه با توسل به میراث خشن نولیبرالی شارپ و با همکاری میدانی سازمانهای غیردولتی(NGOها) بومی و اقماری موسسه آلبرت انیشتین در کشورهای هدف برشمردند. این سازمانها در یک جنگ نیابتی جدید، جای پیادهنظام داعش را گرفتهاند. اگر چه در به کار بستن تروریسم نظامی به پای داعش و جبهه النصره نمیرسند اما در به کار بستن تروریسم تبلیغاتی طبق وصیت جین شارپ، یعنی استفاده از طبقه متوسط به عنوان هیزم آتش شورش علیه نظم مستقر- آنطور که لیبوویتس از او انتقاد میکرد- دست تکفیریها را از پشت بستهاند. در خود آمریکا نیز ماهیت عملیات جهانی «آنارشی داعشی» لو رفته است که خواه ممکن است با محوریت ملیگرایان افراطی و فاشیستها باشد یا لیبرالها.
2 هفته پیش مدیر بنیاد «ران پال برای صلح و سعادت» که نهادی وابسته به گروهی از سناتورهای جمهوریخواه مخالف ترامپ است، فاش کرد سازمان سیا در مجموعهای از ناآرامیهای اجتماعی از جمله در ایران دست دارد. «دانیل مک آدامز» در توئیت خود دقیقا به روشهای شارپی به کار گرفته شده در چنین تظاهراتی کنایه زد. اما این روزها فقط در خاورمیانه و جهان اسلام نیست که شاهد دخالت خشونتآمیز سازمانهای مورد حمایت آمریکا و اروپا در کشورهای دیگر تحت لوای جنبش نولیبرالی «مبارزه عاری از خشونت» هستیم، همین دیروز معترضان هنگکنگی با پرچم آمریکا و کلاهها و تیشرتهایی با نقش دونالد ترامپ تظاهرات و پرچمی را حمل کردند که روی آن تصویر تانکی دیده میشد با پسزمینه پرچم آمریکا که ترامپ روی آن ایستاده بود و این شعار رویش نقش شده بود: «رئیسجمهور ترامپ، لطفا هنگکنگ را آزاد کن!»
چنین شعارهایی در هر کشور اروپایی توسط دولتها و رسانهها زیر مجموعه اقدام تروریستی دستهبندی میشود نه جنبش اجتماعی مسالمتآمیز.
NGO برای خشونت
اینجاست که هیولای پنهان در پس نظریههای ریاکارانه شارپی و شعبههای اصلاحطلبش در سراسر دنیا از جمله ایران خودمان بیرون میزند. نظریههایی ظاهرا آزادیخواهانه در سطح شعار که در میدان عمل و اجرای تظاهرات به اصطلاح عاری از خشونت توسط انجمنها و احزاب لیبرالی، همواره این شعارها با دفترچههای دستورالعمل که مستقیما از بنیاد انیشتین و سایر نهادهای آمریکایی حامی دموکراسی ـ که همگی تحت مدیریت بازهای شکاری واشنگتن هستند نه دموکراتهای کنگره- رمزگشایی میشوند؛ همان دستورالعملهای خشونتآمیز و خرابکارانهای که شخص شارپ آنها را لازمه و مکمل انقلابهای رنگی میدانست.
لبنان از دههها قبل به کشور NGOها یا سازمانهای غیر دولتی یا مردمنهاد مشهور بوده که رابطهای آزاد با کشورهای غربی و عربی داشتهاند و به نظر میرسد دقیقا به همین خاطر طعمه آنارشی نولیبرالی شده است.
در عراق، لبنان و ایران حمله به ساختمانهای دولتی و دیپلماتیک و حتی آتشزدن آنها و گزارشها و مستندات متعددی که درباره کاربرد سلاح توسط معترضان عاری از خشونت(!) وجود دارد، شکی باقی نمیگذارد که جریان جدید نولیبرالی در پس شعارهای فریبنده خود ماهیتی داعشگونه دارد.
این توطئه به قدری آشکار است که امیل لحود،رئیسجمهور اسبق لبنان و برهم صالح و حسن روحانی، روسایجمهور عراق و ایران با گرایش سیاسی لیبرال نیز طی هفتههای اخیر به اینکه اغتشاشات توسط دستهای بیگانه هدایت میشود اعتراف کردهاند.
آیلپ؛ اسم رمز آشوب عراق
به عنوان مثال در عراق، آنچه توسط نمایندگان عضو کمیسیون امنیت ملی این کشور، نقش سفارت و کنسولگریهای آمریکا در بغداد و اربیل برای برانگیختن آتش مخالفت کور با نظام حاکم خوانده میشود، ناظر به انبوهی از اسناد و شواهدی است که حتی آمریکاییها هم تلاشی در مخفی کردن آنها از منظر افکار عمومی نکردهاند، چرا که اساس «شورش شارپی» بر وارونگی اجتماعی و ارزشهای اجتماعی استوار است. همانند پرورش داعشیها در قالب دوقطبیسازی شیعه- سنی توسط غرب و با کمک دولتهای اقماری عربیاش در منطقه، اینجا هم نسلی گزینششده تحت برنامههای شستوشوی روانی قرار گرفتهاند که سفارت آمریکا و دفتر فرهنگی وزارت خارجه ایالاتمتحده در عراق با بهرهگیری از مشکلات ساختاری و شکاف بیننسلی اجرا میکنند.
از سال 2007 تاکنون اشغالگران آمریکایی برای آنکه جای پایشان را در جامعه عراق محکم کنند، در چارچوب برنامههای آموزشی «رهبران جوان جهانی» #Young_Global_Leaders یا سازمان یادگیری جهانی #World_Learning، در چارچوب برنامه نفوذ موسوم به آیلپ، بیش از 2500 نوجوان عراقی را برای سفرهای 4 هفتهای تابستانی به آمریکا تحت پوشش قرار دادهاند.
مثلا در دوره ۲۰۱۸، ۶۰ درصد دانشآموزان، دختر و حدود ۵۰ درصد آنان از استانهای شیعهنشین عراق بودهاند. حضور و مشارکت در این برنامه هیچ هزینهای برای دانشآموزان متقاضی ندارد و همه هزینهها توسط وزارت خارجه آمریکا تأمین میشود.
هدف اعلامی این برنامه آشنایی نوجوانان عراقی با فرهنگ ایالاتمتحده، آموزش و تقویت مشارکتهای مدنی، آشنایی با حقوق شهروندی و مسؤولیتهای اجتماعی، تقویت مهارتهای رهبری و تربیت کادر دارای احساس مسؤولیت است؛ اغلب سرفصلها همان سرفصلهای شورش عاری از خشونت شارپ هستند.
همچنین به لحاظ تشکیلاتی 250 سازمان مردمنهاد (غیردولتی) عراقی با حمایت مالی دولتهای آمریکا، سعودی و انگلیس فعال هستند که در مجموع وظیفه حفظ ارتباط با اعضای شرکتکننده در هر دوره و برگزاری برنامههای مختلف در طول سال با هدف تثبیت و شبکهسازی اعضا را برعهده دارند. 6 ماه بعد از پایان هر سفر نیز نشست مشترکی در اربیل (کردستان عراق) برگزار میشود، یعنی جایی که مراکز بزرگ جذب نیروی سازمانهای اطلاعاتی آمریکا، اسرائیل و سعودی فعال هستند. ردپای بسیاری از این «NGO»ها در سازماندهی شورشهای یک ماه و نیم اخیر بویژه حمله به مراکز دولتی و نیروی بسیج مردمی و همچنین کنسولگریهای جمهوری اسلامی ایران اثبات شده است.
از سوی دیگر در حالی دستگاه امنیتی عراق به آغاز اعتراضات از یک فراخوان اینترنتی و سپس سازماندهی اغتشاشات در فضای مجازی اشاره کرده که عمده جوانانی که در برنامههای آیلپ شرکت میکنند، تحت پوشش برنامه «تبادل آرای رهبران جوان دیجیتالی» برای فعالیت گسترده در فضای مجازی تربیت میشوند. آنها در چارچوب موضوعات اجتماعی یا خیریه در شبکههای مجازی تقسیمبندی شدهاند، اگرچه همانند گروهی 4 هزار نفری از فعالان جوان بصره به عضویت شبکهای از داوطلبان برای کمک به پناهندگان و آوارگان این استان شیعهنشین جنوبی درآمدهاند که برای بیش از ۳۰۰ خانواده پول، لباس، غذا و دارو تهیه میکنند اما بتدریج به سمت مسائل سیاسی سوق داده شده و در خرابکاریهای اخیر نقش تعیینکنندهای داشتهاند. برنامه آیلپ و شبکهای سازمانی از شرکتکنندگانش در فضای مجازی با وجود همه تفاوتهایش ما را به یاد زنجیره مدارس و مراکز وهابی- سلفی در عراق میاندازد که توسط سعودیها اداره میشدند و در لحظه اعلام وجود تحت نام وحوش داعش، برای انجام عملیات خود به همان اندازه این دورهدیدگان آمریکایی به فیسبوک و توئیتر وابستگی داشتند.
«روزنامه وطن امروز»