راز عقبنشینی کشورهای حاشیه خلیج فارس چیست؟
به نظر میرسد کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس پس از یک دوره کوتاه اظهارنظرهای بلندپروازانه علیه ایران، رویه سابق خود را اصلاح کردهاند و اکنون با ارسال پیغام و میانجی درصدد رفع تنش با تهران و بهبود شرایط بحرانی منطقه هستند.
به نظر میرسد کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس پس از یک دوره کوتاه اظهارنظرهای بلندپروازانه علیه ایران، رویه سابق خود را اصلاح کردهاند و اکنون با ارسال پیغام و میانجی درصدد رفع تنش با تهران و بهبود شرایط بحرانی منطقه هستند. چرخش مواضع -در بازهای بسیار کوتاه- و دگرگونی رفتاری حاشیهنشینان خلیجفارس مورد توجه بسیاری از تحلیلگران منطقهای و بینالمللی قرار گرفته و آنها را به واکاوی و ریشهیابی این موضوع ترغیب کرده است. در همین راستا، نشریه اکونومیست در شماره اخیر خود با اشاره به اوضاع پیچیده خلیجفارس، موقعیت و مواضع عربستانسعودی و امیرنشینهای کوچک عربی در برابر جمهوری اسلامی ایران و دلایل هراس آنها از بالا رفتن تنشها در منطقه را بررسی کرده است.
۲ نگاه متفاوت به بحران خلیجفارس
بحران از چه زمانی آغاز شد؟ تحلیلگر نشریه اکونومیست تصمیم ایران برای توقیف نفتکش انگلیسی در خلیجفارس در روز نوزدهم جولای را نقطه شروع تنشها در منطقه میداند و البته یادآوری میکند که این موضوع دنباله تنشی است که از چهارم جولای و در پی توقیف نفتکش ایرانی در تنگه جبلالطارق به وجود آمده بود. درواقع با این یادآوری نویسنده تلویحا میپذیرد که بحران کنونی منشایی خارج از حوزه خلیجفارس دارد و به این منطقه کشیده شده است. شاید بر همین اساس است که ماهیت این بحران نیز برای غربیها از یکسو و کشورهای حاشیه خلیجفارس از سوی دیگر متفاوت است: «بریتانیا و متحدانش در مورد تدارک انرژی و دادوستد نگرانند، اما برای شورای همکاری خلیج[فارس] تنشها با ایران در حاشیه یک تهدید حیاتی قرار میگیرد.» تحلیلگر اکونومیست در ادامه به نکته دیگری هم اشاره میکند که شاید در خلاف جهت تصوراتی باشد که تاکنون وجود داشته است: «با وجود برخی یاوهگوییهای جنگطلبان، کشورهای حاشیه خلیج[فارس] نسبت به سیاستهای دونالد ترامپ در مورد تحمیل فشار حداکثری به ایران عصبی و نگرانند.» در این مورد او به سخنان یک دیپلمات قطری استناد میکند که گفته بود: «چه کسی بهای این مساله را میپردازد؟ این ما هستیم که این بها را خواهیم پرداخت.» تنگه هرمز شریان حیاتی انرژی و تجارت
نقش تنگه هرمز در تجارت و مبادلات تجاری کشورهای حاشیه خلیجفارس اولین موضوعی است که نویسنده مقاله اکونومیست بهعنوان یکی از عوامل هراس این کشورها از بالا گرفتن تنشها مورد توجه قرار میدهد. تنگه هرمز معبری است که 15 درصد از تجارت نفت جهان و یکچهارم گاز مایع مورد نیاز دنیا از آن عبور میکند. این محمولههای گاز و نفت درواقع تمام دارایی و ثروت دولتهای حاشیه خلیجفارس محسوب میشوند. در عین حال آنها بهشدت وابسته به این آبراه بینالمللی هستند، چراکه همهچیز، از گندم گرفته تا ماشین را از همین طریق وارد میکنند و سه مورد از این کشورها یعنی بحرین، قطر و کویت غیر از این تنگه مسیر خروجی دیگری به سمت دریاهای آزاد ندارند. حوادث فجیره و هدف قرار گرفتن چهار نفتکش در نزدیکی سواحل این بندر آسیبپذیری این کشورها را نشان داد. بعد از این حوادث هزینه بیمه برای تنگه هرمز بهطور متوسط تا 10 درصد افزایش یافت و برای نفتکشهای بزرگ نفتی این هزینهها دوبرابر شد، بهطوری که در یک بار ترانزیتی ارزش بیمه به مبلغی بیش از 500هزار دلار رسید. بعد از این تنشها شاید برخی کشتیها تصمیم گرفته باشند که ریسک و تحمل هزینه کشتیرانی در این تنگه را قبول نکنند. زیرساختهای آسیبپذیر
از نگاه تحلیلگر نشریه اکونومیست دولتهای حاشیه جنوبی خلیجفارس دلیل مهم دیگری هم برای نگرانی نسبت به تحولات منطقه دارند. تجربه آنها در برابر انصارالله نشان داده که زیرساختهای اقتصادی این کشورها تا چه حد در برابر یک رویارویی نظامی آسیبپذیر و شکننده است. در ماه می (خرداد ماه) انصارالله به خطوط انتقال نفت عربستان حمله کرد و مدعی شد که در این حمله از پهپادهای دورپرواز استفاده کرده است؛ پهپادهایی که میتوانند میدانهای نفتی امارات را نیز هدف قرار دهند. علاوهبر این، از آن زمان تاکنون انصارالله حداقل سه حمله موشکی به سوی فرودگاه بینالمللی «ابها» در جنوب عربستان داشته که گویا یک کشته بر جای گذاشته است. در ماه ژوئن (تیرماه) نیز آنها یک حمله موشکی به سمت کارخانه آب شیرینکن اصلی در منطقه الشقوق عربستان داشتند که این حمله آسیبپذیری دیگری را هم آشکار ساخت، پادشاهی سعودی در حدود یکسوم از آب شرب خود، یعنی حدود یک میلیارد متر مکعب آب در سال را از چنین تاسیساتی تامین میکند؛ تاسیساتی که برای ساختن بسیار پرهزینه هستند اما برای هدف گرفتن بسیار آسان. تحلیلگر اکونومیست در اینجا به نگرانی متفاوت قطریها نیز اشاره میکند: «قطریها حتی درمورد کریدور هوایی ملیشان هم نگرانند، چراکه از زمان تحریم توسط همسایگان عرب در سال 2017 مجبور شدند مسیر صدها پروازشان را از روی ایران عبور دهند.» خریدهای تسلیحاتی بیهوده
ضعف نظامی کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس در مواجهه با تنشها موضوع دیگری است که مورد توجه تحلیلگر اکونومیست قرار میگیرد و آن را در چارچوب انتقاد از خریدهای کلان و در عین حال بیهوده این دولتها مطرح میکند. اگرچه این کشورها دهها میلیارد دلار را صرف خرید بستههای نظامی از اروپا و آمریکا کردهاند اما همیشه هم خریدهای درستی انجام ندادهاند. تانکها و جنگندههای جت ارزش محدودی در یک جنگ نامتقارن دارند. ناوهای آنها کوچکند و فاقد تجربه رویارویی و مبارزه... . آنها به وسیله آمریکاییها تعلیم دیدهاند و در کشتیهای نو مستقر شدهاند اما فقط نقش حمایتی را در امنیت منطقه ایفا میکنند. سالها گفتوگو در مورد فرماندهی متحد دفاع موشکی شورای همکاری خلیجفارس به هیچجایی نرسیده و دفاعهای انفرادیشان نیز متنوع است. اگر پهپادها خطوط نفتی عربستان سعودی را هدف قرار دهند آنها باید ساعتها پرواز بدون شناخت بر فراز پادشاهی عربستان داشته باشند. در جستوجوی راهگریز
نویسنده مطلب اکونومیست درنهایت بحث خود را با یادآوری این موضوع خاتمه میدهد که بحران کنونی باعث شده اختلافنظر میان عربستان و امیرنشینهای کوچکتر خلیجفارس آشکارتر از قبل شود. در حالی که عربستانسعودی همچنان ایران را دشمن شماره یک خود میداند و هنوز هم به شکل وسیعی خطمشی آمریکا را دنبال میکند، دولتهای کوچکتر عربی و بهخصوص امارات از این شرایط ناراضی هستند و احساس میکنند در دام گرفتار شدهاند. آنها در شرایطی که نمیتوانند در انظار عمومی با ترامپ و متحدان سعودیشان به هم بزنند، اما با زیرکی سعی دارند خود را از این موقعیت دشوار و حساس دور نگه دارند. این امیرنشینها نیروهای نظامیشان را از یمن خارج میکنند تا تنش با انصارالله را کاهش دهند و از قرار گرفتن در معرض حملات مصون بمانند. در عین حال برخورد محتاطانهای با ایران در پیش گرفتهاند و حتی از مرتبط دانستن حوادث فجیره با ایران خودداری کردهاند. یکی از مقامات دبی در توجیه این تصمیمات و واکنشها میگوید: «آنها میتوانند این مکان را با چند موشک تعطیل کنند. ما مجبوریم از منافع خودمان محافظت کنیم.»
روزنامه فرهیختگان