"فارین افرز" بررسی کرد؛
"القاعده" با دلارهای آمریکایی جان تازه میگیرد
فارین افرز نوشت: "جبهه فتح الشام" که با القاعده ارتباط دارد نیز یک تهدید به شمار میرود اما چون رسما به القاعده اعلام وفاداری نکرده، بهتر و آسانتر از حمایت متحدان غربی برخوردار میشود.
گروه بین الملل « نسیم آنلاین »- نشریه آمریکایی فارین افرز در گزارشی به بررسی سوابق و فعالیت های جبهه النصره و اهداف تغییر نام این گروه پرداخته و نتیجه می گیرد این تغییر نام، اقدامی صوری است تا به تطهیر گروهی که آمریکا را در مقابله با ایران یاری می کند، بیانجامد.
ابومحمد جولانی، فرمانده جبهه النصره سوریه که وابسته به القاعده است، در تاریخ 28 ژوئیه، خبر مهمی را اعلام کرد. اگرچه وی به ستایش ایمن الظواهری و اسامه بن لادن سلف وی که از امرای مهم القاعده به شمار میروند، پرداخته، امّا؛ به نظر میرسد که تغییرات سازمانی آشکاری را اعلام کرده است .
برای اولین بار او اعلام کرد که جبهه النصره چیزی جز سازمان جولانی نیست و با نام جبهه فتح الشام (JFS) ، شناخته میشود. جولانی در همین خصوص اعلام کرد که نام سامان تغییر کرده است و بدون هیچ وابستگی به عوامل خارجی فعالیت میکند.
رسانههای عربی و غربی با انتشار این خبر از سوی جولانی، اعلام کردند که وی از سازمان القاعده جدا شده است، امّا؛ بررسی اظهارات جولانی نشان میدهد که واقعاً این اتفاق رخ نداده است. به ویژه بررسی دقیق بیانیه منتشره از سوی جولانی نیز تأیید میکند که تفسیر جدا شدن جبهه فتح الشام از القاعده واقعی نیست. البته، برخی از چهرههای مهم جبهه فتح الشام اعلام کردند که میان جولانی و القاعده شکاف رخ داده است، امّا؛ صحت داشتن این موضوع جای تردید دارد.
این تلقی که جولانی به وسیله ایجاد جبهه فتح الشام از القاعده جدا شده، در نتیجه نادیده گرفتن استراتژی بلندمدت القاعده رخ داده است. واقعیت این است که القاعده تجزیه و تحلیل خود را از پیام جولانی در مورد تأسیس جبهه فتح الشام در رسانههای عرب زبان، مانند ال-مصرا (Al-Masra) ، در عربستان سعودی منتشر کرده است. به طور کلی، شواهد موجود نشان میدهد که تغییر نام النصره به جبهه فتح الشام ، یک انشعاب واقعی از القاعده نیست و تنها نشانهای برای بازگشت به نقشه القاعده برای سوریه محسوب میشود .
ارتباط با القاعده، اتحاد گروههای تروریستی را دشوار میکندبرای درک تحرکات اخیر النصره، دانستن این نکته مهم است که القاعده تمایلی به اجرای بیپرده نقشههایش در جنگ داخلی سوریه ندارد. از سویی دیگر، القاعده قصد دارد که در درازمدت یک اسلامگرای اماراتی را به جای بشار اسد در سوریه به قدرت برساند و این موضوع نیاز به صبر استراتژیک دارد.
به این ترتیب، القاعده در چارچوب سیاستهای تعریفشدهاش، در طول دو سال اول جنگ سوریه، کاهش نظارت بینالمللی عمال ارشد در صفوف النصره و دیگر سازمانهای جهادی را در دستور کار خود قرار داد
.
در همین خصوص، الظواهری و معاونان وی قصد داشتند که به طور مخفیانه و بدون آنکه رسماً نامی از القاعده به میان آورده شود، به هدایت گروههای تروریستی مانند جبهه النصره و اتحاد با دیگر تروریستها بپردازند.
الظواهری و همکارانش اعتقاد داشتند که اگر نام القاعده به میان بیاید، اتحاد میان گروههای تروریستی مختلف، سخت میشود. با توجه به واقعیاتی که گفته شد، درک این موضوع که القاعده نمیخواهد جهانیان در مورد نقش آن در جنگ داخلی سوریه اطلاعاتی داشته باشند، اهمیت مییابد.
النصره زاده داعش استمهم اینکه؛ جبهه النصره از داخل گروه تروریستی-تکفیری داعش که رهبر آن ابوبکر البغدادی است، بیرون آمده است و از آنجائیکه، جولانی به الظواهری اعلام وفاداری کرده، یعنی به البغدادی وفادار است. از سویی دیگر، در سال 2012، جبهه النصره به عنوان نام مستعار سازمان ابوبکر البغدادی کار خود را شروع کرد و به نظر میرسد که در سوریه به موفقیتهایی دست یافته است.
پس از اعلام وجود جبهه النصره، نیویورک تایمز گزارش داد که برخی پلاکاردها مانند اینکه "مداخله آمریکا بس است؛ جبهه النصره از ما حمایت میکند" دیده میشد که نشان دهنده قدرت گرفتن النصره در سوریه بود و اینکه به تنهایی میتواند برای براندازی اسد فعالیت کند.
در 8 آوریل 2013 البغدادی یک پیام صوتی منتشر کرد که طی آن خواستار انحلال جبهه النصره شد، ولی واقعیت این بود که هدف، گسترش جبهه النصره در قالب دولت اسلامی عراق و نه از بین رفتن آن بود.
البغدادی اعلام کرد که جولانی، صرفا یکی از سربازان القاعده است و ما به سربازان و عوامل خود و کسانی که از ما حمایت مالی میکنند، مدیون هستیم. از آن زمان به بعد، البغدادی موجودیت یافتن "دولت اسلامی عراق" را اعلام کرد و جبهه النصره به عنوان یک نهاد واحد با عنوان "دولت اسلامی عراق و الشام " معرفی شد.
دو روز بعد و در تاریخ 10 آوریل، جولانی دستور البغدادی را برای لغو جبهه النصره رد کرد و طی یک پیام صوتی اعلام کرد که جبهه النصره همچنان به صورت مستقل فعالیت میکند. جولانی اعلام کرد که او و هوادارانش به طور مستقیم به الظواهری وفادار هستند، به این ترتیب، جولانی در زنجیره فرمانبرداری، البغدادی را دور زد.
این اولین بار بود که النصره به عنوان بخشی از القاعده، چنین ادعاهایی را علیه البغدادی مطرح میکرد، مهم اینکه؛ در ماههای پس از آن، مشخص شد که البغدادی برخی از بهترین جهادگران کهنهکار خود مانند ابو الفراس را برای رهبری جبهه النصره به سوریه فرستاده است. چند هفته بعد، ظواهری بروز اختلاف بین بغدادی و جولانی را اعلام کرد و در نامهای که در تاریخ 23 می 2013، منتشر گردید، خواستار حل و فصل مشکلات پیش رو شد. وی در همین خصوص گفت: باید هواداران البغدادی به عراق بازگردند و تحت عنوان دولت اسلامی عراق فعالیت کنند.
برنامه این بود که جبهه النصره به عنوان یک نهاد مستقل و به صورت یک شاخه منطقهای القاعده در سوریه فعالیت کند و در مقابل فرماندهی کل القاعده، پاسخگو باشد. سخنان الظواهری که در نامه وی عنوان شد، نوعی توبیخ البغدادی محسوب میشد، امّا؛ طی آن جولانی نیز مورد انتقاد قرار گرفت که چرا رابطه خود را با القاعده عیان کرده و به وفاداری به آن اعتراف نموده است. البته، البغدادی، از دستور الظواهری در مورد اتحاد النصره و داعش، سرپیچی کرد و در تابستان سال 2013، رقه را از کنترل النصره و دیگر گروههای شورشی خارج کرد. در نتیجه بزرگترین رقابت در طول تاریخ، میان گروههای تروریستی به وجود آمد و داعش به تسخیر سرزمینهایی در عراق و سوریه دست زد و پیروزیهای دیگری نیز در سراسر جهان به دست آورد.
داعش برای القاعده مشکلساز شدموفقیتهای داعش، مشکلاتی را برای القاعده در همه جا از غرب آفریقا تا جنوب آسیا به وجود آورد و البته بدترین آسیب به منافع استراتژیک القاعده در سوریه وارد شد . در نهایت، به جای نفوذ مخفیانه، القاعده در حال حاضر یک شاخه رسمی از النصره است و یک رقیب تروریستی سرکش برای داعش محسوب میشود. این شرایط چیزی نبود که الظواهری و دیگر استراتژیستهای همکار او میخواستند.
القاعده، تلاش دارد تا جایی که ممکن است از جبهه النصره فاصله بگیرد و قصد دارد که به این استراتژی از طریق بازتعریف مجدد النصره شکل دهد. این موضوع به نظر میرسد که به خوبی در مقاله اخیری که در خبرنامه هفتگی ال مصرا (Al-Masra) ، منتشر شده، عنوان شده است.
گفتنی است؛ در تاریخ 9 اوت، مقالهای تحت عنوان "نامهای درباره جدایی جبهه النصره از القاعده"، در خبرنامه هفتگی مورد بحث منتشر شد. این مقاله توسط اسامه بن صالح که به احتمال زیاد یک نام مستعار است، نوشته شده و با توجه به اسناد و اظهارات القاعده به توضیح طرحهای این گروه در سوریه میپردازد.
در بخشی از این نوشته با عنوان "ایستاده نه"، نویسنده به عدم تمایل القاعده برای اعلان رسمی فعالیتش در سوریه اشاره میکند. در همین ارتباط، وی به ویدیویی که در ماه می سال 2014، توسط الظواهری منتشر شد، اشاره میکند. الظواهری در این ویدیو، خواستار عدم اعلام حضور رسمی در سوریه شد و گفت که برادران ما در عراق (گروه البغدادی منظور است) نیز نباید به فعالیت علنی بپردازند.
الظواهری ادامه میدهد که ما در مورد اعلانهای عمومی که صورت میگیرد، شگفت زده هستیم. وی تصریح میکند که اعلان عمومی مواضع گروههای جهادی فعال در سوریه، فرصتهایی را در اختیار آمریکا و بشار اسد قرار میدهد. وی همچنین با اشاره به شکلدهی به داعش اعلام میکند که البغدادی نیز در حال اقدام (شاید ناخواسته) علیه گروههای جهادی است.
بن صالح در ادامه به نامه آگوست سال2010 که از سوی بن لادن برای احمد گودان، فرمانده گروه تروریستی الشباب در سومالی فرستاده شد، اشاره میکند. در این نامه بن لادن به گودان اعلام کرد که القاعده و الشباب میتوانند در سومالی با یکدیگر همکاری کنند، در مورد ارتباط بین دو طرف میتوان در سومالی اطلاعرسانی کرد، امّا؛ نباید وفاداری رسمی الشباب به القاعده علنی شود.
وی ادامه داد: اگر توضیحی درباره رابطه الشباب و القاعده لازم بود، باید گفته شود که یک ارتباط ساده و برادری است و چیزی جز این نیست، به این ترتیب، نه ارتباط میان القاعده و الشباب رد و نه اثبات میشود. انتشار نامه بنلادن به گودان در حال حاضر نشان میدهد که الشباب بخشی از القاعده در آن زمان بوده، امّا؛ به عقیده بن لادن ابهام در مورد رابطه الشباب و القاعده یک مزیت استراتژیک بوده است. بن لادن طی نامه خود به گودان اعلام کرده بود که روشنسازی رابطه القاعده و الشباب موجب تشدید خشم دشمنان و بسیج آنان میشود.
اگرچه بن لادن اذعان نمود که دشمنان در نهایت رابطه القاعده و الشباب را میفهمند و نمیتوان این موضوع را تا ابد کتمان کرد، امّا؛ وی اظهار میکند: اعلان رسمی، بالاترین حد اثبات رابطه الشباب و القاعده است و نباید این کار انجام شود. بنلادن تصریح میکند: برقراری رابطه مسلمانان با الشباب و کمک به آن، بدون دانستن رابطه القاعده با الشباب، راحتتر انجام میشود. رابطه الشباب و القاعده تا 18 ماه بعد از همکاری آنها و تا زمان کشته شدن بن لادن، به تعویق افتاد. امّا؛ اداره سری امور توسط القاعده در شرق آفریقا نشان داد که چگونه این گروه تروریستی، به ایجاد شاخههای جدید و اداره آنها مبادرت میکند.
کتمان رابطه با القاعده؛ راهی برای عدم مواجهه با دشمنان
بن صالح، تحلیل میکند که ممانعت از آشکارسازی روابط القاعده با دیگر گروههای تروریستی به منظور عدم مواجهه با دشمنان رخ داده است. مهم اینکه؛ القاعده انتظار ندارد که با علنی نشدن رابطه جبهه فتح الشام با القاعده، آمریکا به خارج کردن این گروه تروریستی از لیست سیاه خود اقدام کند و یا اعضای آن را هدف قرار ندهد، امّا؛ القاعده معتقد است که از این طریق از کشتار بیش از پیش عوامل تروریستی به بهانه ارتباط با القاعده جلوگیری میشود.
به گفته بن صالح، سیاست علنی نکردن نقشههای القاعده در سوریه و خاورمیانه نیز دیده میشود، به گونهای که جبهه النصره تمایل ندارد به عنوان حامی فعالیتهای القاعده شناخته شود و مورد هدف قرار گیرد.
نوشته بن صالح بینشی را درباره تفکر القاعده مشخص میکند و نشان میدهد که اقدامات جولانی در وهله اول توسط رهبران ارشد القاعده اداره شده و چارچوب فعالیت جبهه النصره، قبل از اینکه اعلام استقلال نماید، توسط رهبران القاعده مشخص شده است.
بن صالح در ادامه به اظهارات معاون الظواهری که چند ساعت قبل از اعلام ایجاد جبهه فتح الشام منتشر شده، اشاره میکند. در این اظهارات، ابو خیار المصری که یکی از رهبران تروریستها است، جبهه النصره را حافظ منافع اسلام و مسلمانان معرفی میکند که از جهاد مردم شام نیز محافظت مینماید. به این ترتیب، باید گفت که جبهه فتح الشام از النصره جدا نیست و اینها نیز از القاعده منفک نیستند.
نکته مهم دیگر اینکه ، اهداف جبهه فتح الشام با النصره متفاوت نیست و اهداف النصره نیز با القاعده فرق نمیکرد. در همین خصوص، میتوان به اظهارات جولانی طی یک کنفرانس مطبوعاتی اشاره کرد که گفت: چه ما با القاعده مرتبط باشیم و چه نباشیم، اصول فرقی نمیکند ما خواستار اعمال شریعت و ادامه جهاد هستیم، همانطور که القاعده بود.
غرب و آمریکا از درک استراتژیهای القاعده عاجز استبرای دولتهای غربی، به ویژه ایالات متحده، فهم استراتژی القاعده همواره اهمیت داشته است، امّا؛ بعید به نظر میرسد که این کشورها قادر به فهم استراتژی این گروه تروریستی باشند چه برسد به اینکه بخواهند به آن پاسخ دهند. در گذشته، ایالات متحده به دلیل این اعتقاد که القاعده در آستانه شکست استراتژیک است، اقدامات آن را نادیده میگرفت. امّا؛ در حال حاضر، غرب تصور میکند که این گروه تروریستی برای آنها تهدیدی محسوب نمیشود و به همین دلیل نسبت به مقابله با آن بی علاقه شده است.
واقعیت این است که خطر القاعده در حال رشد است، علاوه بر نفوذ این گروه تروریستی بر دیگر گروهها در سوریه، جبهه فتح الشام که با القاعده ارتباط دارد نیز یک تهدید به شمار میرود. تا قبل از تغییر نام النصره به جبهه فتح الشام ، این گروه تروریستی از حمایت قطر، عربستان سعودی و ترکیه، با وجود وابستگی آشکار به القاعده، برخوردار بود. نگرانی اینجاست که این کشورها اهل سنت و همه مشتاق سرنگونی بشار اسد هستند و در مخالفت با ایران ثابت قدم میباشند. موضوع دیگر اینکه، جبهه فتح الشام که جایگزین جبهه النصره میباشد، اعلام وفاداری رسمی به القاعده نکرده است و به این ترتیب بهتر و آسانتر میتواند از حمایت متحدان غربی خود برخوردار شود.
تغییر نام النصره به جبهه فتح الشام ، باید در پرتو این موضوع فهم شود که القاعده قصد دارد به صورت پنهان به نقشههایش در سوریه شکل دهد. از سویی دیگر، رهبران ارشد این گروه تروریستی، در حال حاضر در تلاش برای بازگشت به استراتژی اصلی خود در سوریه هستند و اگر غرب به این گروه واکنش شایسته نشان ندهد به اهداف خود دست مییابند.