شلیک کن؛ حتی اگر "خیال کردی" خبری هست!
پلیسهای آمریکایی از این اصل، هنگامی که در کنار نوجوانان و بزرگسالان سیاهپوست قرار میگیرند، پیروی میکنند
به گزارش «نسیم» به نقل از اسپوتنیک، به راحتی میتوان فیلم این جنایات را در اینترنت پیدا کرد. البته به راحتی نیز میتوان نتیجه دادگاه را نیز حدس زد: پلیس بیگناه است.
آخرین رسوایی بزرگ زمانی به وقوع پیوست که در تابستان پارسال یک نوجوان سیاه پوست در شهر فرگوسن توسط مامور پلیس کشته شد. اوضاع شهری که دو سوم ساکنین آن آمریکاییهای آفریقایی تبار هستند، متشنج شد. هزاران نفر به خیابانها ریختند. آنها با متهم کردن پلیس به خشونت ناموجه، خواستار محاکمه عادلانه شدند. پلیس نیز در پاسخ، کلیه امکانات خود را به رخ آنان کشید، از گلولههای پلاستیکی و اشک آور گرفته تا خودروهای زرهی و نارنجکهای صوتی - نوری. بوریس کاگارلیتسکی، مدیر موسسه جهانی سازی و جنبشهای اجتماعی یادآور میشود که رویداد شهر فرگوسن، یکی دیگر از تصاویری است که نشانگر چگونگی کار سیستم قضایی آمریکا و برخورد گزینهای آن با پروندهها است: «شورشهای نژادی برای ایالاتمتحده، اتفاق شایعی است. تقریبا همیشه خشونت پلیس، علت بروز اعتراضات و شورشهای نژادی است. آخر بطور متوسط ما شاهد این هستیم که در آمریکا، بیشتر اوقات سیاه پوستان بیش از سفید پوستان در هنگام دستگیری، مورد خشونت قرار میگیرند. این واقعیت از نظر تعداد بازداشت شدگان، زندانیان و متهمان نیز صادق است.» تعداد کشته شدگان سیاه پوست آمریکایی توسط پلیس رو به افزایش است. در اولین روز سال ۲۰۰۹، اسکار گرانت در شهر اوکلند هدف شلیک پلیس قرار گرفت و قاتل او که تا آن زمان همواره شهروندان را مورد تمسخر قرار میداد، پس از تحمل ۱۱ ماه حبس، از زندان آزاد شد. در ژوییه سال ۲۰۱۱ نیز کنّت هاردینگ فقط بخاطر عدم پرداخت کرایه اتوبوس شهری به ضرب گلوله کشته شد. با این حال پلیس علت را در بکارگیری وی از اسلحه گرم گزارش کرد. در سال ۲۰۱۲، مجددا در شهر اوکلند، آلن بلوفورد، نوجوان سیاه پوست به قتل رسید. از چشم پلیس فرار او از دست آنان بسیار خطرناک به نظر میرسید. گلولههای پلیس فقط در خیابانها به هدف نمیخورد. در سال ۲۰۱۲ گراهام رمارلی در خانه مادربزرگش کشته شد. در ژوییه ۲۰۱۴، اریک گارنر، پدر شش فرزند در نیویورک از جمله فهرست کشته شدگان است. این فهرست میتواند ادامه داشته باشد. توضیحات پلیس همیشه یکسان است: اسلحه دیدهاند، به آنها تیراندازی شده است، در آنجا مواد مخدر بوده است. حتی اگر این ادعا توسط ویدیو نیز رد شود، باز هم پلیس بر سر حرف خود باقی میماند. ایگور شاتروف، معاون موسسه توسعه ایدیولوژی معاصر میگوید که از قدیم الایام قانون جنگل برای قوی ترها، اعمال میشود: «در شرایط خاص همیشه حق به قویتر میرسد. در اینجا حق همیشه با پلیس است، نه شهروندان سیاه پوست که برای احقاق حقوق خود باید از منافع خود دفاع کنند. پلیس بدون هیچ ضرورتی از اسلحه خود استفاده میکند. این تبدیل به نشانهای از زندگی مدرن در آمریکا شده است. این به امری عادی تبدیل میشود که حتی ما شاهد هیچگونه اقدام جدی و اظهارنظری از جانب سیاستمداران نیستیم، و فقط با اعتراضات محلی گروهی از مردم در بعضی از شهرها مواجه میشویم». با این حال در شرایطی که قتل در تمام نقاط کشور به وقوع میپیوندد، نمیتوان ماهیت شورش و اعتراضات را محلی تلقی کرد. هزاران نفر در سراسر آمریکا آمادهاند تا به پلیس توضیح دهند که آنان نیز شهروندان این کشور بوده و حق زندگی داشته و نباید از حقوق خود توسط پلیس محروم شوند. بوریس کاگارلیتسکی در ادامه میگوید که با این حال فعلا در آمریکا نمیتوان در خصوص عدالت صحبت کرد: «در ایالاتمتحده تعداد مجازات شدگان سیاه پوست از تعداد جنایات انجام شده بیشتر است. به طور کلی و تحت شرایط مشابه، شدت مجازات برای سیاه پوستان متخلف و جنایتکار بیش از سفیدپوستان است.» روشن است که ایالات متحده گره مشکلات واقعی را به دور گردن خود سفت میکند. جرم و جنایت در بین اقشار آسیب پذیر جامعه رو به فزونی است، و راه حل این مشکلات، تنها سلاحی است که در دست پلیس است. طبیعی است که پاسخ سیاه پوستان نیز قابل پیش بینی باشد. اما ایالات متحده آماده پذیرش این واقعیت نیست که در برخی موارد گفتن یک کلمه محبت آمیز میتواند خیلی بیشتر از یک اسلحه تاثیر گذار باشد.