چرا روسای جمهور آمریکا به طور منظم جایزه صلح نوبل میگیرند؟
تغییرات ژئوپلیتیکی ۱۰ ساله اخیر هیچ تاثیری بر روی فعالیت مجتمعهای صنایع دفاعی آمریکا نداشته است/ این صنایع نقش بسزایی در اقتصاد ایالات متحده دارند
کلیه تولیدکنندگان سلاح در آمریکا، مدت هاست که ارتباطات تنگاتنگی با سیاست مداران دارند. اینگونه روابط تسهیل کننده دریافت هرگونه توافق در هر سطحی است. اما در عرصه جهانی، فقط روسای جمهور پاسخگوی اینگونه معاملات هستند. به همین دلیل است که آنها به طور منظم دریافت کننده جایزه صلح نوبل هستند!
گروه بینالملل - نسیم: در بین همه کارشناسان بینالمللی این اتفاق نظر وجود دارد که ایالات متحده آمریکا، رهبر بلامنازع بازر اسلحه جهان است؛ بازاری بسیار پرسود و پیچیده که هدایت آن در شبکههای غیررسمی نظامی دنیا کاری دشوار و نیازمند برنامهریزی است.
خبرگزاری روسی «اسپوتنیک» در همین زمینه، گزارشی خواندنی تهیه کرده که ترجمه کامل آن در ادامه میآید:
در سال ۲۰۱۴، آمریکا از محل فروش تسلیحات خود، ۳۴ میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار به خزانه خود اضافه کرد. مشتریان خارجی که در بین آنها عربستان سعودی، قطر و امارات متحده عربی نقش اساسی داشتند، باعث گردید تا تولیدکنندگان تسلیحات آمریکایی، فعالیت خود را حفظ کنند.
تغییرات ژئوپلیتیکی ده ساله اخیر هیچ تاثیری بر روی فعالیت مجتمعهای صنایع دفاعی آمریکا نداشته است. این صنایع نقش بسزایی در اقتصاد کشور دارند. فعالیت آنها نه تنها به عنوان موضع مستحکم آمریکا در بازار جهانی اسلحه تلقی شده بلکه منبع درآمد ثابتی نیز میباشد.
معاملات تسلیحاتی، امکان اشتغال شهروندان را فراهم کرده و به عنوان نوش دارویی برای مقابله با بیکاری میشود. ایوان کونووالوف، مدیر مرکز بازار استراتژیک معتقد است که واشنگتن به همین دلیل توجه ویژهای به حفظ رهبری بازار اسلحه در سراسر جهان دارد: «مجتمعهای صنایع دفاعی برای ایالاتمتحده یکی از مهمترین بخشها در اقتصاد و صنایع آمریکا میباشد، بنابراین توسعه آن برای ایالاتمتحده بسیار مهم است. اگر توجه داشته باشیم متوجه میشویم که بسیاری از جنگها فقط بخاطر منافع مجتمعهای صنایع دفاعی ایالاتمتحده آمریکا آغاز شده است. وقتی که فروش تسلیحات با رکود مواجه شود، بودجه نظامی کاهش یافته در نتیجه هزینههای مربوط به خرید اسلحه برای ارتش آمریکا کمتر میشود. البته از طرف دیگر، صادرات تسلیحات آمریکا، یکی از مهمترین ابزار در عرصه دیپلماسی است.»
با این حال ابزاری به عنوان دفاع از منافع، دیپلماسی کلاسیک تلقی نمیشود. در واقع آمریکاییها در هنگام فروش تسلیحات در سراسر جهان، دیپلماسی را با نگرش خود تفسیر میکنند؛ یعنی زمانی که سوددهی، مهمترین نقش را در معاملات ایفا میکند.
ایگور شاتروف، قائم مقام موسسه ملی توسعه ایدیولوژی معاصر به این نکته اشاره دارد که: «آمریکاییها با کشورهایی که بین آنها شرایط پیچیدهای بوجود میآید، رفتاری انگل موآبانه داشته و به هر دو طرف اسلحه میفروشد. بدین ترتیب که اسلحه از نظر قانونی فقط به یک طرف مناقشه تحویل داده میشود. طرف دیگر از روش سوری، با استفاده از شرکتهای خارجی، سلاح دریافت میکند. کشورهای حامی تروریسم اغلب از این طریق تسلیحات میخرند.»
القاعده، نمونهای است بسیار واضح، که در آن میتوان نتیجه اینگونه سیاستها را مشاهده کرد. اما برای آمریکاییها کسب چنین تجربیاتی، کفایت نمیکند. ایوان کونووالوف میگوید که آنها آمادهاند شبه نظامیان بیشتری را تغذیه کنند: «فروش اسلحه و تجارت تسلیحات، کسب و کار بسیار حساسی است. اغلب اوقات بازیگرانی که در این معاملات شرکت دارند، در سایه قرار میگیرند. عرضه گزینهای اسلحه، یکی از جنبههای منفی فروش تسلیحات آمریکایی است. برای مثال میتوان به اوضاع در سوریه اشاره کرد. آمریکاییها معتقدند که آنها این حق را دارند تا به شورشیان سوری مخالف دولت قانونی، اسلحه تحویل دهند.»
اما برای دور زدن هر قانونی، مکانیسمی تحت عنوان لابی، همیشه به کمک آنها میآید. کلیه تولیدکنندگان سلاح در آمریکا، مدت هاست که ارتباطات تنگاتنگی با سیاست مداران دارند. اینگونه روابط تسهیل کننده دریافت هرگونه توافق در هر سطحی است. اما در عرصه جهانی، فقط روسای جمهور پاسخگوی اینگونه معاملات هستند. به همین دلیل است که آنها به طور منظم دریافت کننده جایزه صلح نوبل هستند!