اعتراض اصفهان، فصل نوین اعتراضات مدنی
اعتراض ۲۸ آبان مردم اصفهان اتفاقی نو در عرصهی اعتراضات مردمی بود، دولت، حاکمیت، مسئولین و شورای تأمین استانی که معمولا پیش از این حق اعتراض را به رسمیت نمیشناختند در پسا آبان ۹۸ از انکار این حق به پذیرفتن آن رسیدند.
مایهی حیات است دیگر، وقتی نباشد حیات، معیشت و زندگی انسان و تمام گونههای جانوری و گیاهان را تحت الشعاع قرار میدهد و تبدیل به مساله و بحرانی ملی میشود. کم آبی، خشکسالی و اشتباهات غیر تخصصی گسترده نظیر انتقال صنایع در کویر مرکزی منجر به خشکی زاینده رود در اصفهان شد؛ رودی که مایهی حیات اصفهان بود.
کاهش برداشتها از زاینده رود، نشستهای گسترده در اصفهان و همزمانی آن با کشت پاییزه کشاورزان دلیلی برای برگزاری مجدد اعتراضات کشاورزان شد. این اعتراضات و نحوهی مواجههی دولت و رسانه ملی با آن در چند روز گذشته تبدیل به یکی از اصلیترین مسائل روز کشور و محل بحث و جدال بسیاری از شهروندان شد.
تجمع مردم اصفهان؛ به روایت خبرنگار
چند روزی میشود که اخبار اعتراضات کشاورزان اصفهانی را در فضای مجازی میبینم، استوریهای اینستاگرامی تشویقم میکند به شرکت در گردهمایی کشاورزان در روز جمعه.
ساعت ٩ صبح، جمعه ٢٨ آبان؛ نرسیده به پل خواجو ترافیک است، ماشین را در جایی نه چندان نزدیک پارک کرده و مسیری را پیاده میروم تا پل خواجو. به پل که میرسم سیل عظیم جمعیت را میبینم. در امتداد مسیر رودخانه ماشینهایی هستند که وارد بستر رودخانهی زنده، اما مُرده، شده و صف شدهاند؛ گویی آنها نیز معترضند.
بیتوجه به صدای صحبتهایی که از بلندگوها به گوش میرسد؛ دقایقی مشغول وارسی و براندازیِ جمعیت میشوم. از مردم خواسته شده که از به انحراف کشیده شدن خواسته و مطالباتشان جلوگیری کنند.
سرود جمهوری اسلامی ایران که پخش میشود راهیِ مرکز جمعیت میشوم، برای رسیدن به مرکز مسیر را دور میزنم و از کنار ماشینهای متصل به مردم عبور میکنم، زاینده رود هیچگاه چنین چیزی را متصور نمیشد که روزی در بسترش جای آنکه آب جاری باشد، آدم و ماشین جریان داشته باشد، نه آب.
در حاشیهی محل اعتراض چند چادر است، جایی دیگر شلوغ است و گویی شیر میدهند در این روز با هوایی آلوده؛ آلودگی اگر منشاش رفع نشود، میتواند به مطالبات آیندهی مردم اضافه شود.
راه میافتم به سمت مرکز، نرسیده به آن جایی توقف میکنم، گویی نبض اعتراض را پیدا کردهام. هرازگاهی حین صحبتهای سخنران شعارهایی از همینجا آغاز میشود و نمیگذارد صدای مطالبه خاموش شود. آنچه شنیده میشود شعارهایی صمیمی، اما صریح است.
«زاینده رودِ جاری، حق مسلم ماست»
«کشاورز، کشاورز، حمایتت میکنیم»
«تا آب رو پس نگیریم؛ آروم نمیگیگیریم»
«به اصفهان نفس بدین، زاینده رود را پس بدین»
و...
بخشی از شعارهای معترضین است.
فضای اعتراض، فضایی کاملا صمیمی و راحت است، آنچه که توجهها را جلب میکند نظمی است که در اجتماع وجود دارد. این نظم ناشی از از همکاری و تعاملات میان معترضین است. علاوه بر آن گروهی از کشاورزان در ایدهای بدیع و نو «انتظامات کشاورزی» را ایجاد کردهاند تا اعتراض مسالمت آمیز و منظم برقرار باشد و این خود منجر به تداوم فضای مثبت حاکم در اجتماع شده.
فضای اعتراض خانوادگی است، پیش از ظهر در گوشهای از تجمع دختر بچهای را در کنار خانوادهاش میبینم که از شدت خستگی در گوشهای از تجمع خوابش برده، آن طرف زنی همراه با دوچرخهاش آمده و پلاکارد در دست دارد، برای زاینده رود.
اینترنت قطع نشده، اما بسیار ضعیف است، آنتندهی اپراتورها نیز. از تجمع که خارج میشوم و فضای مجازی را چک میکنم همه جا صحبت از اصفهان است. تمام فضای مجازی رنگ نصف جهان و اعتراضش را گرفته. دوست گرگانیام همشهریانش را خطاب قرار داده و از آنها خواسته در برابر جنگلخواری سکوت نکنند و، چون اصفهان جاری شوند.
کاربری خوزستانی از اعتراضات چند ماه قبل مردم خوزستان گفته و شکایت کرده از مواجههی دولت با اعتراضاتشان. شخص دیگری از تهران شکل برگزاری تجمع را تحسین کرده و دوست دیگرم که یزدی است از مشکلات آب در یزد گفته است.
هرچند این سطح از مطالبگری و نوع برگزاری از اعتراضات مسالمت آمیز در کشور اولین بار است که برگزار میشود، اما گویی اعتراض مردم اصفهان و بازتاب آن در رسانه خواه ناخواه منجر به افزایش شکاف میان استانها و اقوام شده است.
حق اعتراض؛ از انکار تا پذیرش
اعتراض ۲۸ آبان مردم اصفهان اتفاقی نو در عرصهی اعتراضات مردمی بود، دولت، حاکمیت، مسئولین و شورای تأمین استانی که معمولا پیش از این حق اعتراض را به رسمیت نمیشناخته و با برخوردهای قهرآمیز و گازانبری با برگزاری اعتراضات مخالفت میکردند و گاه مانع از برگزاری آن میشدند در پسا آبان ۹۸ و با گذشت دو سال از آن آبان غمآلود، از انکار این حق به پذیرفتن آن رسیدند. پذیرشی که در ابتدای انقلاب وجود داشت و لازم است ادامهدار باشد.
محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران در این رابطه گفت: «مردم حق قانونی و شرعی دارند که مشکلات خود را از موضع انصاف به اطلاع مسؤلان برسانند، این یک سیاست مدنی است؛ یک شهروند حق دارد در جامعه توسعهیافته از این حق بهرهمند شود.»
وی در همین باره افزود:«اینکه در اتفاقات و تجمعات اخیر حاکمیت با مسامحه و مسالمت با اعتراضات برخورد کرده، رفتاری صحیح و انجام وظیفه است، اما اگر در گذشته خلاف آن عمل میکرده، محل ایراد است؛ وقتی حاکمیت یک کشور به صدای مظلومان خود پاسخ ندهد، ممکن است معترضین هنجارشکن شوند و دیگرانی هم سوءاستفاده بکنند؛ از این جهت توصیه این است که حکومتها پیش از آنکه مردم به اجتماعات ناخواسته دست بزنند باید به این مسائل توجه کند و آنان پاسخ روشن دهد.»
تحول رفتاری در مواجهه با اعتراضات خود منجر به تغییر شکل و فرم اعتراض میشود، موید این تغییر مواجهه نیز اعتراض کاملا مسالمتآمیز مردم اصفهان در ۲۸ آبان است.
محمد فاضلی، جامعه شناس و استاد دانشگاه در همین باره گفت:«اقدام دولت در جلوگیری نکردن و امنیتی نساختن این تجمع درست است. حل هر مسألهای از به رسمیت شناختن آن آغاز میشود. امنیتی کردن مسأله، پاک کردن صورت مسأله است و نه حل کردن آن. پوشش تلویزیونی دادن آن هم کار درستی بود. صدا و سیما باید صدای اعتراض مردم ایران هم باشد.»
پذیرش حق اعتراض با نگاه ملیگرایانه
پس از پذیرش حق اعتراض باید به این نکته توجه کرد که پذیرش این حق باید با نگاهی همهجانبه و ملیگرایانه اتفاق افتد. توجه خاص به یک یا چنداستان یا یک صنف منجر به افزایش نارضایتی در استانهای دیگر با شرایط مشابه یا اسفناکتر از خشکسالیها اصفهان، شود. سکوت و انفعال در برابر سایر تجمعات، علاوه بر تقویت شکافهای قومیتی و نفرت افکنی، نگاهِ باج دادن به یک قشر یا استان خاص را تقویت میکند.
هنگامی که اعتراضی در اصفهان مورد توجهِ مسئولین و رسانهی ملی قرار میگیرد و صدایش شنیده میشود؛ انتظار میرود پاسخی مشابه و درخور به اعتراضات کارگران، معلمان، رزیدنتها و یا معترضین در استانهایی نظیر خوزستان، سیستان و بلوچستان و چهارمحال و بختیاری و... داده شود.
ضروری است این پذیرش و پاسخ از جانب حاکمیت با نگاهی ملیگرایانه و در راستای وحدت ملی صورت پذیرد و تجمعات و اعتراضات بدون عبور از فیلتر استانی-صنفی، شنیده شوند.
رسانه در گام اولِ ملی شدن
عملکرد ضعیف و خنثی رسانه ملی در اعتراضاتی نظیر آبان ۹۸ و دی ماه ۹۶ اعتماد عمومی مردم به صدا و سیما را خدشهدار کرد و از حجم بدنهی اجتماعی رسانه ملی کاست. تغییرات مدیریتی در رسانهی ملی، تغییراتی مثبت ولو اندک به همراه داشت. رسانهی که پیش از این در اعتراضات مردمی سر در برف فرو برده بود؛ به رسانهای تبدیل شد که اعتراض مردم اصفهان را تحت پوشش قرار داده و از آن چشم پوشی نکرد.
محمدرضا جلائیپور با اشاره به این مساله در کانال تلگرامیاش نوشت:«آقای جمهوری اسلامی! میبینی امروز تجمع اهالی اصفهان در اعتراض به خشک شدن زایندهرود را در صداوسیما پوشش دادی و کسی را بازداشت نکردی و معترضان را اغتشاشگر نخواندی، ولی آسمان به زمین نیامد؟ اینکه امروز تحمل برگزاری چنین تجمع مسالمتآمیزی را داشتی و حتی پوشش دادی بیشتر به نفع شهروندان و حکمرانان و مصالح کشور بود یا سرکوبها و پوشش ندادنهای قبلیات به اعتراضات مشابه؟ میبینی؟ میشد و هم به نفع خودت بود و هم مردم و هم وظیفه اخلاقی و قانونیات.»
وی خاطرنشان کرد:«میبینی وقتی مثل امروز خودت سرکوب و امنیتی نمیکنی و حق معترضان را به رسمیت میشناسی و امنیتش را تامین میکنی به خشونت هم کشیده نمیشود و پمپ بنزینی آتش نمیگیرد؟ اگر شهروندان ایران احساس کنند صدایشان در رسانه ملی منعکس و توسط حکمرانان شنیده میشود، باز هم مخاطب انعکاس صدایشان در رسانههای وابسته به دولتهای ضدایران افزایش مییابد؟ اگر حق تجمع خشونتپرهیزشان که در قانون اساسی به رسمیت شناختهشده گرفته نشود، میبینی چقدر میزان خشمشان کمتر میشود و زبانشان گفتگوییتر؟ به جای سرکوب و بهرسمیتنشناختن بهتر نیست مثل امروز تحملت را بالا ببری و به لوازم افزایش کیفیت حکمرانی آب از جمله با کمک و نقشآفرینی همین مردم، توجه عملی کنی؟»
مشارکت ملی در اعتراضات
در حالی که اعتراض مردم اصفهان میتواند آغازگر نقطهی شروعی برای بازگشت به مردم باشد. بیم اقداماتی پوپولیستی و شتابزده از تجمعات گسترده مردم، یکی از نگرانیهایی است که در مسائلی نظیر اصفهان وجود دارد.
محمد فاضلی بیان کرد:«تجمع زایندهرود فرصت عظیمی برای جامعه و حکومت در ایران فراهم کرده تا به مسأله مشترکشان بیندیشند و برای حل آن "طرح همکاری مشترک جامعه و حکومت" تعریف کنند. تجمع زایندهرود را از منظر نقطه آغاز همکاری حکومت و جامعه بر محور "اولویتهای جامعه" میتوانیم ببینیم.»
وی تاکید کرد:«جامعه از دستور برای راهحلهای فوری خسته شده است. مسألهای که ظرف سی چهل سال خلق شده، راهحل فوری ندارد. جامعه چگونگی راهحل را میخواهد و راهحل فوری، میدان دادن به صاحبان راهحلهای پوسیده است.»
سعید مدنی نیز با اشاره به پاسخکوتاه مدت نداشتن این مساله افزود:«آنچه مسلم است بحران آب مثل دهها بحران دیگر راه حل عاجل به ویژه درون ساختار کنونی ندارد؛ بنابراین هر توصیهای به نظام حکمرانی برای خروج از گرداب بحرانها باید متضمن به رسمیت شناختن معترضان و آغاز گذار دمکراتیک برای اصلاحات عمیق ساختاری باشد. این دستور کار نانوشته همه جنبشهای اجتماعی در شرایط کنونی است.»
اصلاح رویهها جز با مشارکت مردم ممکن نیست. دولت مردمی تنها با گفتمان مشارکت و گام برداشتن در ابعاد آن میتواند بحرانهایی نظیر آب که فراگیر و ملی است را، ترمیم و درمان کند.