حال این روزهای نظام سلامت
حال نظام سلامت خوب نیست و این پیکره نحیف هر روز زیر بار فشاری مضاعف است.
تجربه اروپای غربی و امریکا نشان داد که اُمیکرون آنقدرها هم که گفتند خوب نیست، حتی باید گفت خیلی هم بد است؛ حتی بدتر از واریان دلتا. قله بستری و مرگ واریان اُمیکرون در غرب به اعدادی باورنکردنی رسیده و رقمهای قبلی را پشت سر گذاشته است. این بار ویروس کودکان را هم هدف گرفته و شمار بستریهای اطفال بهسرعت رو به افزایش است. خوشبختانه در کشور ما واکسیناسیون کودکان چندی است شروع شده است اما هنوز خطر اُمیکرون ساده پنداشته میشود. هشدارهای وزارت بهداشت گاه در هیاهوی دیگرانی که از این دو سال خستهاند گم میشود. این نشنیدنها و سادهانگاریها میتواند به صدمات جبرانناپذیر بینجامد. بیمارستانها با افزایش سریع نرخ بستری روبهرو شدهاند و فشار کاری کارکنان نظام سلامت بهسرعت در حال افزایش است. کارکنان نظام سلامت خسته و فرسوده از موج قبل و همه آنچه در این دوسال رخ داد و داغدار فراق همکاران شهید مدافع سلامت، اکنون با موج جدیدی از بیماری در بین خودشان مواجه شدهاند. فشار اقتصادی اکنون با تنش شغلی و روانی و اجتماعی در کارکنان نظام سلامت نیز همراه شده است.
این تجمیع تنشها باعث شده که اکنون با رشد بیش از 30 درصدی فرسودگی شغلی در کارکنان نظام سلامت در همه ردهها از پزشک و پرستار تا کارشناسان بهداشت روبهرو باشیم. بودجه سال 1401 در چند و چون ارز 4200 تومانی است. هنوز نمیدانیم بالاخره ما برای دارو چه ارزی خواهیم داشت و چگونه میتوانیم از دسترسی همه، بویژه اقشار محروم به داروهای ضروری اطمینان یابیم. چنین جراحی بزرگی بخصوص در زنجیره تأمین غذا و دارو و تجهیزات پزشکی نیاز به تمهیداتی دارد که اثری از آن ملاحظه نمیشود و ساده کردن کار با کارت شارژ جوابگو نیست. اصولاً یکی ازاشتباهات شایع در برابر مشکلات پیچیده، سادهانگاری است؛ این ساده پنداشتن حس خوبی به تصمیمگیر میدهد که حلال مشکلات برجای مانده از قبل خواهد شد. اشتباه دیگر در مقابل مشکلات سخت، سرگرم شدن به امور حاشیهای و اصلی کردن فرعیات است.
متأسفانه در برابر مشکلات پیچیده نظام سلامت مثالهایی از هر دو قسم این رویکردها در بین سیاستمداران و سیاستگذاران و تصمیمگیران و تصمیم سازان دیده شده و میشود. اگر مشکلات تحلیل مبنایی و تاریخی نشوند و اگر به تجارب گذشته و وضعیت آینده بیتوجهی شود تصمیمها نه تنها گره گشا نخواهند بود، بلکه بر وخامت اوضاع خواهند افزود.
روزگاری در کشور ما خدمات پزشکی در شهرستانها و حتی برخی مراکز استان با لیسانسههای بیگانه که بهعنوان پزشک به ایران آمده بودند تأمین میشد آن هم چه تأمینی! ادغام آموزش پزشکی در بهداشت و درمان هم منجر به تأسیس شبکه بهداشت و درمان و رساندن خدمات به نقاط محروم کشور بویژه روستاها گردید و هم امکان تربیت ارائه کنندگان خدمات سلامت برابر نیازهای کشور را میسر کرد. بسیار باعث تعجب است که اکنون راه برعکس با شعار دسترسی همگانی به خدمات بهداشت و درمان، نشان داده میشود.
این تصمیمات پراکنده اگر پیش از این بهدلیل روزمرگیها قابل توجیه بودند، اکنون با در دست داشتن نقشه کلان اصلاح نظام سلامت که همان سیاستهای کلی ابلاغی رهبر فرزانه انقلاب اسلامی است، با هیچ توجیهی پذیرفته نیستند. از ابلاغ این سیاستها بیش از هفت سال میگذرد. اما متأسفانه در تقنین و اجرا تأثیر آن مشخص نیست. اینکه مقامات تقنینی کشور دلسوزانه به فکر حل معضلات نظام سلامت اند جای تقدیر دارد، اما اینکه تصمیمات بیتوجه به سیاستهای کلی و بیاعتنا به واقعیات میدانی و سوابق ملی و مستندات علمی گرفته شود پسندیده نیست. در همین موضوع آموزش، سیاستهای کلی سلامت، نقشه و مسیر را معلوم کرده و سزاوار نیست افرادی ولو با نیت خوب طرحی را بر خلاف آن سیاستها تصویب نمایند. هرچند که نهایتاً مصوبات با سیاستهای کلی تطبیق داده و موارد خلاف رد میشوند، اما این رویه اتلاف وقت است و باعث میشود مشکلات اصلی مورد غفلت قرار گیرند. تجربه کووید 19 نشان داد، بیتوجهی به سلامت چه آثار سوئی بر همه ابعاد زندگی انسان میگذارد. اکنون که بودجه سال آینده در مرحله تدوین است توقع این است که در این بودجهریزی به مسائل اساسی نظام سلامت توجه شود. توسعه و بازسازی شبکه بهداشت و درمان و توزیع عادلانه پزشکان دو مسأله فوری کشورند که اخیراً نیز مورد تأکید رهبر معظم انقلاب اسلامی قرار گرفتهاند. بازسازی شبکه هم به سخت افزار و هم به نرمافزار و فراتر از آن به اصلاح نگرش در سیاستگذاران نیاز دارد. پیشگیری، ارزانتر از درمان است؛ اما همین ارزان هم نیاز به برنامه و حمایت دارد. خصوصیسازی بیبرنامه در دهه گذشته شبکه بهداشت و درمان کشور را سوزانده است و حق همگانی سلامت را به محاق برده است. فقدان نظام پشتیبان شبکه و گسست در چرخه ارجاع، شبکه را ناکارآمد کرده است. اینهاست که نیاز به حمایت قانونی در بودجه دارد و مسائل فوری کشورند.
من با تخصیص بیحساب به بخش سلامت موافق نیستم اما وقتی وزیر محترم از انباشت بدهی در بخش سلامت با رقمهایی تقریباً معادل بودجه جاری سلامت صحبت میکنند، یعنی ما با یک مشکل جدی روبهرو هستیم که برای جلوگیری از زمینگیر شدن باید برای آن فکر عاجلی کنیم.
در توزیع عادلانه پزشک نیز توزیع دستوری پایدار نخواهد بود. پذیرش سهمیهای سالیانی است که برای مناطق محروم انجام شده ولی احتیاج به پایش و استحکام در اجرا دارد و به تنهایی جوابگو نیست. به هر صورت، اصلاح نظام پرداخت و ترکیب پرداخت سرانه و عملکردی میتواند شروع خوبی برای ماندگاری در توزیع عادلانه پزشک باشد. البته فهم ما از سهمیه مناطق محروم احتیاج به تغییر دارد. حتی در شهر به ظاهر برخورداری چون تهران تفاوتها بین مناطق گاه از زمین تا آسمان است. برای بسط عدالت آموزشی باید شکاف طبقانی را هدف قرار داد نه صرفاً جغرافیا را.
فرصتها بهسرعت میگذرند. مجلس یازدهم تقریباً در میانه راه است و دولت سیزدهم هنوز به شش ماهگی نرسیده است، اما توقع این است که در هر فرصتی امور مهم مورد توجه باشند. کلام امیرالمؤمنین علی علیه السلام هشداردهنده است: امارات الدول انشاء الحیل؛ بقای حکومتها، به برنامهریزی و چاره اندیشی در امور است