پدیده حسن آقامیری؛ از جذب فالوئر تا استحاله در محتوا
آنان که از تغییر در روش گذر کرده اند و به سمت تنزل و تحول در دین براساس علاقه مخاطب پیش رفته اند، دُکّان بزرگی و پرمخاطبی خواهند داشت و آنچه برایشان اهمیت دارد یعنی تعداد فالوئرها افزایش می یابد ولو به قیمت ذبح حقیقت.
نسیم آنلاین ؛ علیرضا ربیعی: این روزها سخنرانی های حسن آقامیری که به دلیل اظهارات شاذ و خارج از فقه شیعه خلع لباس شده است، در شبکه های اجتماعی مدام بازنشر می شود. لایوهای آقامیری با تعداد قابل توجهی بیننده مواجه شده همین امر هم موجب شده عده ای از این حجم فالوئر ذوق زده شوند و به رخ رقیبان فکری و سیاسی خود بکشند و بگویند با وجود خلع لباس اینقدر مخاطب دارند. جمعی مذبذب هم که در اردوگاه فکری حسن آقامیری تعریف نمی شوند، با استناد به جذب مخاطب توسط آقامیری، منبری های مغضوب خود را مورد انتقاد قرار می دهند که چرا با این حجم از تبلیغات فالوئر شما کمتر است؟! از آن سو هم عده ای ترسیده اند و به دنبال تغییراتی در محتوای منبرها و ابزارهای تبلیغاتی خود افتاده اند تا از قافله جذب ممبر و فالوئر جا نمانند.
اما ماجرا چیست؟ داستان صرفا به مصداق مذکور ختم نمی شود و همیشه در تاریخ تبلیغات دینی رایج بوده است. امری که عده ای به نام جذب حداکثری و جذب طیف خاکستری بجای تغییر و تحول در ابزار و شیوه های تبلیغی، برای جذب دل مخاطب، هرآنچه او می پسندد را می گویند و عملا وارد عرصه استحاله و تحول در مفاهیم و محتوا می شوند. خداوند در قرآن کریم می فرماید: «وما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه» آنچه از این آیه برداشت می شود تاکید بر انتقال مفاهیم تبلیغی دینی براساس فهم مخاطب با استفاده از ابزارهای متناسب است.
از سویی خداوند در قرآن بر انتقال پیام های دینی بدون کم و کاست و تحریف و استحاله تاکید می کنند. تا جائی که پیامبر عظیم الشان در آیات 44 تا 46 سوره الحاقه تهدید به قطع رگ توسط خدای متعال تهدید می شوند. «وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنا بَعْضَ الْأَقاویلِ، لَأَخَذْنا مِنْهُ بالْیَمینِ، ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتین» اگر او سخنی دروغ بر ما میبست، ما او را با قدرت میگرفتیم، سپس رگ قلبش را قطع میکردیم.
لذا آنچه در امر تبلیغ دینی اهمیت دارد توجه و دقت جدی در عدم تغییر و استحاله مفاهیم دینی است و همزمان استفاده از روش های جذاب و متناسب با مخاطب برای انتقال آن مفاهیم است. اما آنچه حسن آقامیری انجام می دهد و متاسفانه در بسیاری منبری ها و هیئات هم تبدیل به امری معمول شده است، این است که برای جذب طیف به اصطلاح خاکستری مفاهیم دینی را تقلیل می دهند به خواست و علاقه مخاطبین وگرنه تبلیغ و جذب در مفهوم دینی، رشد مخاطب و سخن براساس مصلحت مخاطبین است نه براساس میل و علاقه مخاطب.
روشن است آنان که از تغییر در روش گذر کرده اند و به سمت تنزل و تحول در دین براساس علاقه مخاطب پیش رفته اند، دُکّان بزرگی و پرمخاطبی خواهند داشت و آنچه برایشان اهمیت دارد یعنی تعداد فالوئرها افزایش می یابد ولو به قیمت ذبح حقیقت.
در طول تاریخ نیز منابر علما و فقهای بزرگ دینی عموما پرمخاطب با جمعیت های گسترده نبوده است، چرا که آنها قصد اصلاح انسان و برطرف کردن عیوب و ضعف های مخاطبین را داشته اند نه صرفا تخدیر مخاطب با تغییر محتوا در جهت علاقه و خواسته مخاطبین. لذا تعداد فالوئر نه نشانه حقانیت فرد و جریانی است و نه باید از این جریانات واهمه داشت و ترسید که چون کف روی آبی می آیند و می روند. اساس تبلیغ، اجتهاد در فرم و ثبات قدم در محتوا است. و نباید فرم بر محتوا غلبه کند.
هرچند باید توجه داشت آنچنان که خداوند هم فرموده رسالت تبلیغ باید هنرمندانه، جذاب و با استفاده از ابزارهای روزآمد باشد وگرنه محتوای غنی و سرشار از معارف حقیقی اسلام ناب به گوش و جان مخاطبان نخواهد رسید. لذا محتوای بدون فرم هنرمندانه هم چیزی جز تولید فکر بدون نتیجه و دایره اثر نخواهد شد.