انتظار انقِلابی یا ان قُلابی!
وقتی از انتظار از جنس ظهور سخن می گوییم، آن ظهوری را بیان می داریم که هدفش قسط و عدل است. مگر می شود جشن نیمه شعبان گرفت و ایستگاه صلواتی برقرار کرد و از بزرگ ترین آرمان مهدوی یعنی قسط سخن نگفت؟
نسیم آنلاین ؛ علی ریاحی پور: در سالیان اخیر شاهد شکل گرفتن قرائت و خوانشی انحرافی و عوامانه و سطحی انگارانه از مفهوم انتظار و مهدویت هستیم. این مدل فکری در باب گزاره انتظار و منتظر بودن گام به گام جلو آمده و متاسفانه از بعضی تریبون های رسمی و غیررسمی ترویج و تبلیغ می شود.
قرائتی که تمام آرمان های مهدوی را خلاصه در جشن بیعت و جشن تاجگذاری امام زمان و چراغانی نیمه شعبان کرده و درگیر مناسکی میان تهی و خالی از سیرت و هویت و مسلک مهدوی شده است. هر سال درگیر شور و هیجان رسانه ای و خیابانی می شود و آنچه مغفول می ماند انتظاری است که زیر غبار اسلام آمریکایی کم ترین سهم از توجه را به خود جلب کرده است. اسلامی که با تحریف انتظار حقیقی، آن را وسیله تخدیر و بی عملی و توجیه رفتار خود و دیگران قرار داده و انتظار را نه عاملی برای حرکت و جنبش جهانی مسلمانان و مستضعفان که ابزاری برای توجیه ستمِ ستمگران قرار می دهد.
این خط فکری تمام مسئولیت شیعه منتظر را رفتن شب های چهارشنبه به جمکران و ندبه خوانی صبح جمعه و اشک در فراق یار می داند و شاهد آنیم که شخص منتظر، عامل به تمام این مناسک است اما خبری از قیام بر علیه وضع موجود جهانی نیست و تلاشی برای اصلاح آن وجود نداشته چرا که دغدغه ای در این باب فهم نمی شود. نه فریاد بر سر ظالمان و نه التیام درد مظلومین.
این جریان اجتماعی و دینی جنس انتظارش در غروب جمعه صرفا آرامش یافتن روحی است و نه به راه انداختن جریانی اعتراضی و مجاهدتی علیه بی عدالتی ها و ستم ها و استثمار و استعمار و استحمار عیال الله، آن گونه که سبقه در سیره امامان معصوم داشته و در هنگامه ظهور حضرت صاحب الامر شاهد آن خواهیم بود. از آن مهدویت های دم دستی فانتزی که از اوباما و ترامپ گرفته تا نجومی بگیران و مفسدین اقتصادی حاضرند نیمه شعبانش را چراغانی کنند و نقل و نبات برایش پخش کنند چرا که آسیب و ضرری برای هیچ کس ندارد و مسئولیتی را هم بر شانه کسی نمی گذارد و همگان با موعود کاریکاتوری ساخته ذهن عافیت طلب و راحت طلب خود شادی و سرور می کنند.
به راستی ساحت انتظار چه می باشد؟ عمل یا نظر؟ آیا صرفا دست به دعا برداشتن و تضرع کافیست؟ آیا صرفا همگان در ساعتی مشخص در ایام مختلف بانگ تعجیل فرج را سر بدهند کفایت می کند؟ امام پاسخ می دهد: «بعضی ها انتظار فرج را به این می دانند که در مسجد، در حسینیه، در منزل بنشینند و دعا کنند و فرج امام زمان ـ سلام اللّه علیه ـ را از خدا بخواهند. اینها مردم صالحی هستند که یک همچو اعتقادی دارند. بلکه بعضی از آنها را که من سابقاً می شناختم بسیار مرد صالحی بود، یک اسبی هم خریده بود، یک شمشیری هم داشت و منتظر حضرت صاحب ـ سلام اللّه علیه ـ بود. اینها به تکالیف شرعی خودشان هم عمل می کردند و نهی از منکر هم می کردند و امر به معروف هم می کردند، لکن همین، دیگر غیر از این کاری ازشان نمی آمد و فکر این مهم که یک کاری بکنند، نبودند.»
آنچه در اندیشه مهدوی حضرت امام دیده می شود انتظاری از جنس ظهور است. منتظری که باید کاری را انجام دهد. انتظار یک عمل است اما صرفا و تنها بحث بر سر عمل نیست بلکه بر سر چگونگی عمل هم می باشد.
اگر امام از عمل سخن می گوید یقینا از یک کنش اجتماعی و نه یک رفتار قلبی و درونی صحبت می کند. امام دال مرکزی را در کنش اجتماعی یک نیروی مسلمان قیام لله می داند و به آن اهمیتی محوری می دهد: «امسال باید چراغان بکنید با محتوا؛ نه صِرف چراغان. صرف چراغان خوب است اما آن فایدهای که برای اسلام باید داشته باشد [ندارد]. خصوصاً چراغان برای کسی که قیام میکند، چراغان برای قیام للَّه. یک پرتوی باشد این چراغان از قیام للَّه، از جلوگیری از مفاسد، از ریشه کندن این ریشههای فاسدی که الآن بین مردم منتشر هستند باز. این ریشههایی که میخواهند نگذارند این نهضت پیش برود با هر صورت. چراغان در کمال خوبی، در کمال عظمت - با محتوا.»
انسان قیام لله که امام آن را منتظر واقعی می داند؛ لازمه آن قیامی که می خواهد برای زمینه سازی ظهور انجام دهد و انتظار عملی را کلید بزند آن است که صاحب درد باشد. اساساً دعوا بر سر منتظرِ بی درد و منتظر درد مند است. سخن از انسان منتظری است که انتظار و دینداری برایش مسئولیت فردی و اجتماعی درست کرده و خواب و خوراک را از آن می گیرد و انسان منتظری که اهل نماز و روزه و دعای فرج خواندن است اما در قبال مستضعفین و مسلمانان و ارزش های الهی هیچ گونه درد و دغدغه و مسئولیتی برای خود متصور نیست و تمام وظیفه خود را در آقا بیا آقا بیا های هر هفته خلاصه می کند.
امام از آنان اینگونه یاد می کند: «یک دستۀ دیگری بودند که انتظار فرج را می گفتند این است که ما کار نداشته باشیم به اینکه در جهان چه می گذرد، بر ملت ها چه می گذرد، بر ملت ما چه می گذرد؛ به این چیزها ما کار نداشته باشیم، ما تکلیف های خودمان را عمل می کنیم، برای جلوگیری از این امور هم خود حضرت بیایند ان شاءاللّه ، درست می کنند؛ دیگر ما تکلیفی نداریم. تکلیف ما همین است که دعا کنیم ایشان بیایند و کاری به کار آنچه در دنیا می گذرد یا در مملکت خودمان می گذرد، نداشته باشیم.»
وقتی از انتظار از جنس ظهور سخن می گوییم، آن ظهوری را بیان می داریم که هدفش قسط و عدل است. مگر می شود جشن نیمه شعبان گرفت و ایستگاه صلواتی برقرار کرد و از بزرگ ترین آرمان مهدوی یعنی قسط سخن نگفت؟! وقتی سرگرم نشانه محوری و سید خراسانی و سید یمانی و.... باشیم که خروجی اش جز انتزاع بافی هایی از جنس مستند ظهور نزدیک است نمی باشد و از «یَمْلَأُ اَلْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً» سخن نگوییم و صرفا از یک امام زمانی که بی توجه به ظلم و عدالت است یاد کنیم خروجی اش می شود صدها شعر و منبر و جشنی که جز تقلیل آرمان مهدوی خروجی نداشته اند. امام زمان این گفتمان، امامی نیست که به عدل قیام کند و بساط ستمگری را برچیند. امام این دکترین کاری با مستضعفین ندارد، مهدی موعود این نگاه هیچ نسبتی با منجی قرآن که می فرماید:«وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ» ندارد.
انقلاب اسلامی بر اساس همین مبناست که با محور قرار دادن مساله عدالت خود را زمینه ساز ظهور منجی ای می کند که قیامش برای قسط و برپایی عدل است چنان که رهبر انقلاب فرمود: «اولین کار نظام اسلامی باید اجرای قسط و عدل باشد. نظام اسلامی نظام عدالت است. شما که آرزومند و مشتاق ظهور خورشید مهدویت در آخرالزمان هستید و الان حدود هزار و دویست سال است که ملت اسلام و شیعه در انتظار ظهور مهدی موعود(عج) است، چه خصوصیتی برای آن بزرگوار ذکر می کنید؟«یَمْلَأُ اَلْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْرا». نمی گویید که«یملاً الله الارض دینا». این نکته خیلی مهمی است. چرا به این نکته توجه نمی کنیم؟قسط و عدل واجب ترین کارهاست. ما رفاه را هم برای قسط و عدل میخواهیم. کارهای گوناگون مثل مبارزه، جنگ، سازندگی، توسعه را برای قسط و عدل می خواهیم. برای اینکه در جامعه عدالت برقرار شود، همه بتوانند از خیرات جامعه استفاده کنند و عده ای محروم و مظلوم واقع نشوند. در محیط قسط و عدل است که انسان ها می توانند رشد کنند و به مقامات عالی بشری برسند و کمال انسانی خودشان را به دست آورند. قسط و عدل یک مقدمه واجب برای کمال نهایی انسان است. چطور می شود نسبت به این قضیه بی اعتنایی کرد.»
در نهایت باید گفت که منحصر کردن مهدویت و آرمان مهدوی و دغدغه های مشتاقان ظهور حضرت صاحب الامر در مجموع کوچکی از مضامین صرفاً نظری، یا صرفا انفعالی و درگیر شدن منتظران ظهور به مناسکی میان تهی تقلیل دادن مساله انتظار و مهدویت است و باید جامعه دینی ما در نظام اولویت سنجی و محاسباتی خود تجدید نظر هایی نیز انجام دهد.