تب تند استانبول
مانکن؛ مثلثهای عشقی ترکی در یک سریال ایرانی
«مانکن» اما قصه پردازی را به روش سریال های ترکی خوب بلد است و مخاطبش را هم خوب انتخاب کرده است. با شیوه روایت این سریال، «مانکن» میتوانست به جای اینکه 26 قسمت باشد، 260 قسمت دیگر هم ادامه پیدا کند.
نسیم آنلاین ؛ مسعود غزنچایی: بعد از موفقیت سریال «شهرزاد» به کارگردانی حسن فتحی در جذب انبوه مخاطبی که در مقابل سریال های دست و پا شکسته تلویزیون، به دنبال تماشای سلبریتی هایی بودند که در ملودرامی تاریخی و پرهزینه خودنمایی می کردند، بسیاری از تهیه کنندگان و سرمایه گذاران به تولید و پخش سریال هایی در شبکه خانگی روی آوردند. «شهرزاد» که با سرمایه نامشروع دو سرمایه گذار اصلی اش (سید محمد امامی و هادی رضوی) به تولید رسیده بود، امکان مناسبی بود برای برندسازی چهره هایی که از یکسو در ارتباط خویشاوندی با دولتمردان بودند و از سوی دیگر، شهوت دیده شدن، خفه شان کرده بود. امکانی که برای بعضی تاجران هم محلی بود برای پولشویی سرمایه های هنگفتی که در اوضاع وخیم اقتصادی مردم، به جیب زده بودند. «مانکن» یکی از آخرین سریال های تولید شده در شبکه خانگی است. سریالی که در 26 قسمت به نویسندگی بابک کایدان، کارگردانی حسین سهیلی زاده و تهیه کنندگی ایرج محمدی ساخته شد. بابک کایدان که در سالهای گذشته چندین سریال با تلویزیون نوشته، حسین سهیلی زاده هم سابقه طولانی در ساخت سریال در تلویزیون دارد و ایرج محمدی نیز یکی از تهیه کننده های همیشگی تلویزیون بوده است. اینکه یک تهیه کننده تلویزیون تصمیم میگیرد در شبکه خانگی نیز حضور پیدا کند اتفاق مثبتی است اما باید دید این حضور در میان رنگارنگ و پر سلبریتی این روزهای شبکه خاگی و وی او دی ها، با سرمایه هایی که مبدا آن برای مخاطبین نامشخص است، با چه کیفیتی صورت میگیرد. سازندگان سریال «مانکن» با هوشمندی فرصت طلبانه، از تب پخش سریال های ترکی در جامعه استفاده کرده اند. سریال هایی که با زمینه های ملودراماتیک و عاشقانه، در فضایی لوکس، قصه هایی کشدار را روایت میکنند. سریال هایی که بعضی از آنها تا بیش از 100 و حتی 200 قسمت هم ادامه پیدا میکند و خانم های خانه دار ایرانی، تماشاگران ثابت آن هستند. فرمول مشترک روایت قصه سریال های ترکی به این شکل است که شخصیت های اصلی به صورتی ابدی-ازلی در مثلث هایی عاشقانه زیست میکنند و هرچند قسمت یکبار با یکی از شخصیت های فرعی وارد زیستی عاشقانه میشوند. «مانکن»نیز روی مسیر همین سریال ها حرکت کرده است و یک سریال ترکی با ویژگی های ظاهری مورد قبول جمهوری اسلامی است. «مانکن»درباره قصه عاشقانه کاوه و همتا است که هردو از طبقه محروم جامعه هستند و مشکلات مالی و اقتصادی مانع زندگی عاشقانه آنها میشود. «مانکن» در فیلمنامه، قهرمان دارد، ضد قهرمان را در مقابل او ترسیم میکند و داستانک های عاشقانه ای هم چاشنی آن میکند. جدا از نمایش زندگی لوکس که مهمترین جذابیت این سریال برای مخاطب است، داستان «مانکن» بیش از اندازه و حتی بیخودی، سعی میکند پر پیچ و خم بنماید. پیچ و خم هایی که باعث نمیشود شخصیت های اصلی، از تیپ هایی ساده فراتر بروند. «مانکن» حرف جدی برای گفتن ندارد. ضدقهرمانش (اخگر) یک خلافکارِ سرمایه دار (با بازی محمدرضا فروتن) است که مشخص نیست با استفاده از کدام رانت و رابطه، به چنین سرمایه عظیمی رسیده و بدون هیچ مانعی آدم میکشد و حتی زنش -با ساده لوحی فراوان- از وضعیت کاری اش هیچ اطلاعی ندارد. نویسنده در مصاحبه ای اعلام میکند که قرار بوده که او یک قاضی فاسد باشد اما موانعی باعث شده تا نتوانند او را در چنین شمایلی به نمایش بگذارند. «مانکن» اما قصه پردازی را به روش سریال های ترکی خوب بلد است و مخاطبش را هم خوب انتخاب کرده است. با شیوه روایت این سریال، «مانکن» میتوانست به جای اینکه 26 قسمت باشد، 260 قسمت دیگر هم ادامه پیدا کند و شخصیت های اصلی هرکدام در چند قسمت با هریک از شخصیت های فرعی، یک زیست عاشقانه داشته باشند. «مانکن» البته تلاش کرده تا این زیست های متعدد عاشقانه و مثلث های عشقی را در حدودی مطابق با عرف جمهوری اسلامی نگه دارد تا حداقل تهیه کننده و کارگردانش، پروژه های بعدی تلویزیون را از دست ندهند. تنها تفاوت «مانکن» با سریال های ترکی مشابه، در این است که شخصیت های زن این سریال، حامله نمیشوند و به همین دلیل هم تعداد قسمت های «مانکن» یک دهم سریال های مشابه ترکی است.