مرکز تحت مدیریت کاظم جلالی از وضیعت اشتغالزایی در دولت یازدهم انتقاد کرد
مرکز پژوهشهای مجلس: روند نرخ بیکاری در دولت روحانی افزایشی شد/ مردم آمارهای اشتغالزایی را لمس نمیکنند+ نمودار
عدم همسویی تحولات جمعیتی با اشتغالزایی،افزایش جمعیت غیرفعال،افزایش اشتغال غیررسمی وپایین بودن سهم اشتغالزایی عمومی مهمترین دلایل ایجاد شکاف بین آمار رسمی و ذهنیت مردم است.
به گزارش « نسیم آنلاین »، مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در گزارشی تحت عنوان واکاوی اشتغال در سال 94 و 95 تشریح کرد:شواهد نشان میدهد که با وجود تأیید آمارهای رسمی و افزایش 3/1 میلیون نفر شاغل طی سالهای 1394 و 1395، افکار عمومی به این موضوع با دیده تردید مینگرد. بخشی از این تردید به افزایش همزمان 700 هزار نفری در جمعیت بیکار کشور طی این دو سال بازمیگردد، اما در مجموع بین برداشت ذهنی جامعه و آنچه در دادههای اقتصادی نمایان شده، شکافی موجود است که سبب میشود برداشت عمومی قائل به اتفاقاتی نباشد که طی دو سال اخیر در بازار کار رخ داده است. بهنظر میرسد مهمترین عوامل ایجاد این شکاف ،شامل موارد زیر است:
عدم همسویی تحولات جمعیتی با اشتغالزایی: افزایش تعداد شاغلان و همزمانی آن با موج جمعیت جوان و تحصیلکرده کشور. ترکیب جمعیت جوان بیکار و بالا بودن حساسیتهای جامعه به سرنوشت این قشر افزایش جمعیت غیرفعال: حضور 61 درصدی جمعیت غیرفعال در جمعیت در سن کار طی سال 1384 تا 1395 و بهتبع آن کاهش نرخ مشارکت. پایین بودن سهم اشتغالزایی عمومی: 82 درصد مشاغل ایجاد شده در سال 1394 در بخش خصوصی، 8 درصد مشاغل ایجاد شده در بخش دولتی. افزایش اشتغال غیررسمی: افزایش 668 هزار نفر به جمعیت شاغل کشور سال 1394 )53 درصد فاقد بیمه و 47 درصد بیمه(، افزایش 615 هزار نفر به شاغلین اضافه شده در سال 1395 )29 درصد بیمه و 71 درصد فاقد بیمه(. بالا بودن سهم اشتغالزایی بنگاههای خرد: در سالهای 1394 و 1395 به ترتیب 82 و
100 درصد از شاغلین اضافه شده، مربوط به بنگاههای زیر 10 نفر کارکن.
پایین بودن سطح دستمزد شاغلین: دریافت دستمزدی کمتر از 500 هزار تومان در ماه برای کارگران در 522 بنگاه صنعتی در سال 1392، وجود کارگران شاغل زیر خط فقر و با دستمزد پایین ،عدم کفایت سطح حداقل دستمزد برای خروج از فقر. توزیع نامتوازن منطقهای اشتغال: تأثیر تحولات منطقهای بر ذهنیت مردم، پراکندگی نامتوازن اشتغال و بیکاری بین مناطق، دسترسی نامتعادل مناطق به نهادهای ارتباطی و رسانهای، عدم تقارن میان حساسیتهای اجتماعی، حساسیت زیاد جامعه به خبرهای منفی تا خبرهای مثبت . ایرادهای تعریف رسمی شاغل
شواهد نشان میدهد که از نیمه دهه 1380 تا سالهای ابتدایی دهه 1390 خالص اشتغالزایی اقتصاد ایران تقریباً صفر بوده است و با آنکه در همین دوره جمعیت جوان کشور به بیشترین میزان خود طی چند دهه اخیر رسیده است، نرخ بیکاری به تناسب آن افزایش نیافته است که علت آن افزایش جمعیت غیرفعال در کشور است. همین امر سبب شده که نرخ مشارکت طی دهه 1384 تا 1390 همواره رو به کاهش باشد. از سال 1391 تا 1393 نرخ مشارکت تقریباً ثابت مانده و روند کاهشی آن متوقف شده است و در سالهای 1394 و 1395 تاکنون پیوسته نرخ مشارکت در حال افزایش بوده و برخلاف روند یک دهه قبل از آن، جمعیت غیرفعال کاهش یافته است.
روند نرخ بیکاری طی این سالها نشان میدهد که از سال 1384 تا 1389، نرخ بیکاری روندی افزایشی داشته است و از سال 1390 تا 1392 نرخ بیکاری روندی کاهشی داشته و تا سال 1395 دوباره افزایش نرخ بیکاری مشاهده میشود .
تعداد شاغلان نیز نشان میدهد که طی دهه 1384 تا 1393 تعداد شاغلان با 686 هزار نفر افزایش از 6/20 میلیون نفر به 3/21 میلیون نفر رسیده است. علاوهبر این ،آمار و اطلاعات نشان میدهد که طی سالهای 1394 و 1395 نزدیک به یک میلیون و سیصد هزار نفر به تعداد شاغلان اضافه شده است. در همین دوره تعداد بیکاران نیز در حال افزایش بوده است. بهطوری که جمعیت بیکار از 5/2 میلیون نفر در سال 1393 به 2/3 میلیون نفر در سال 1395 رسیده است .
در این میان، با وجودی که آمارهای رسمی حکایت از افزایش تعداد قابل توجه شاغلین دارد، بهنظر میرسد که افکار عمومی به این موضوع با دیده تردید مینگرد. بهعبارت دیگر به نظر میرسد که بین برداشت ذهنی مردم و آنچه در اقتصاد رخ داده است و در دادههای اقتصادی نمایان شده، شکافی موجود است که سبب میشود برداشت عمومی جامعه قائل به اتفاقاتی نباشد که طی دو سال اخیر در بازار کار رخ داده است.
حال سؤال این است که اولاً چقدر آمار اشتغال با سایر نماگرهای اقتصاد ایران سازگاری دارد؟ ثانیاً اگر واقعیت با آمار سازگار است چرا با شکاف تلقی عمومی از وخامت بیکاری مواجه هستیم؟ در این بررسی تلاش میشود در حد امکان به علتهای ایجاد این شکاف پرداخته شود .
به همین منظور ابتدا براساس آمارهای موجود در مرکز آمار ایران، روند آمار و اطلاعات شاغلین و بیکاران طی سالهای 1394 تا 1395 بررسی میشود، سپس میزان اشتغالزایی طی این دوره برحسب مردان و زنان شاغل محاسبه شده و در ادامه سهم بخشهای مختلف اقتصادی )کشاورزی، صنعت و خدمات( در اشتغالزایی طی دوره مد نظر محاسبه میگردد. در این مرحله صحت و سقم ایجاد هفتصدهزار فرصت شغلی براساس دادههای رسمی مرکز آمار مشخص میشود.
در ادامه بررسی میشود آیا اشتغال ایجاد شده طی سالهای اخیر حاصل رشد اقتصادی بوده است یا خیر؟ به این منظور ابتدا منبع اصلی ایجاد اشتغال طی سالهای اخیر معرفی شده و سهم این منبع در ایجاد ارزشافزوده تحلیل میشود و در پایان دلایل ایجاد شکاف بین برداشتهای عمومی و دادههای اقتصادی ارائه میگردد.
محاسبه اشتغالزایی براساس دادههای مرکز آمار ایران طی سالهای 1394 و 1395
جدول 1 نشان میدهد که تعداد شاغلان سال 1384 از 6/20 میلیون نفر به 1/21 میلیون نفر در سال 1386 رسیده است و این رقم در سال 1387 به 5/20 میلیون نفر کاهش داشته و در سال 1388 با کمی افزایش به 21 میلیون نفر رسیده است. دوباره این رقم تا سال 1391 روند کاهشی داشته و در سال 1392 به 3/21 میلیون نفر افزایش داشته است.
تعداد شاغلان در سال 1393، 21.3 میلیون نفر بوده و به21.9 میلیون نفر در سال 1394 افزایش یافته و همین رقم در سال 1395 به 5/22 میلیون نفر رسیده است .
همچنین این جدول نشان میدهد که جمعیت بیکار در سال 1384 از 2.7میلیون نفر به2.4 میلیون نفر در سال 1387 کاهش یافته است و با افزایش این رقم طی سال 1388 و 1389 به 3.2 میلیون نفر رسیده است و دوباره تا سال 1392 جمعیت بیکاران رو به کاهش بوده است و از سال 1394 تا 1395، جمعیت بیکاران دوباره افزایش یافته و از 24.8 میلیون نفر به 3.2میلیون نفر رسیده است.