از تصدیگری دولت تا مردمیسازی اقتصاد
مساوی دانستن مردمیسازی با خصوصیسازی در اقتصاد باعث شد ایدهای که در اقتصاد اسلامی داشتیم مبنی بر اینکه آحاد مردم در اقتصاد وارد گردند انجام نشود.
نسیم آنلاین: دکتر علی سعیدی، عضو هیئت علمی دانشگاه قم در کارگاه «اصول سیاستها و نهادهای اقتصادی جمهوری اسلامی» در مدرسهی «نگاه» به مسئلهی کاهش تصدیگری دولت و مردمیسازی اقتصاد پرداختند. ایشان در این جلسه نکات زیر را بیان کردند.
- نئولیبرالیسم یا اجماع واشنگتنی به دنبال کوچکسازی دولت و اعمال سیاستهای تعدیل ساختاری در دنیا بود. صندوق بین المللی پول در این راستا کشورهایی که وام میخواستند را مجبور میکرد تا سیاستهای تعدیل ساختاری اجرا کنند. ایدهی کوچک سازی دولت که توسط صندوق بین المللی پول نشر داده میشد صرفا یک نظریه اقتصادی نبود بلکه دیگر کشورها را مجبور میکردند که آن را اجرا کنند.
- به لحاظ نظری در این زمان که سیاستهای تعدیل ساختار اعمال میشد چون بحث شکست دولت رونق داشت، مباحث حکمرانی خوب شروع گسترش مییابد که موجش تازه دارد به ایران میسد. حکمرانی خوب این است که وظایف حاکمیتی دولت خصوصی شود.
- ما در کشورمان نه بحث تولید انبوه را داریم و نه زمینهاش را داشتیم چرا که انقلاب صنعتی در کشور ما رخ نداده است. علت آن هم به زمینهی تاریخی ما برمیگردد که اساسا طبقهی سرمایهدار و بورژوا به معنای غربی آن در ایران وجود نداشته است. در این حین رضاخان میآید دولت مدرن تشکیل میدهد. برخلاف دیگر کشورهای دنیا که رفتن به سمت مدرنیته از مردم به سمت دولت شکل گرفت در ایران یک حکومت مقتدر سعی کرد آن را به کشور بیاورد، بدون اینکه زمینههای فرهنگی و اجتماعیاش را فراهم بکند.
- در این زمان ما شاهد آن بودیم که دولتی شکل میگیرد که در همهی فعالیتها دخالت میکند و به یک دولت بزرگ مبدل میشود. جمهوری اسلامی میراثدار چنین دولت بزرگی است. در دهه هفتاد، ما در کشور با دولتی روبهرو بودیم که در اوج تصدیگری قرار گرفته بود.
- نظری که امام خمینی(ره) و امام خامنهای داشتند این بود که قرار نیست دولت همهی کارها را دست بگیرد بلکه مردم باید امور را در دست داشته باشند. دولت باید به عنوان ناظر اقتصادی حضور داشته باشد و آحاد مردم و طبقات ضعیفی که در نظام سرمایهداری این افراد صرفا مزد بگیر بودند باید فعالیتهای اقتصادی را در دست بگیرند. طبیعتا زمانی که میبایست مردم در صحنهی اقتصادی حضور داشته باشند باید امکان سهمبری عادلانه و امکان سهم داشتن در مالکیت وجود داشته باشد.
- وقتی ما میگوییم مردمیسازی منظورمان از مردم آحاد جامعه و کف جامعه است اما مردمیسازی توسط لیبرالها تبدیل گفتمانی شد و میگویند مردمیسازی همان خصوصیسازی و نبود دولت است. این کار را در مورد اقتصاد مقاومتی هم کردند زمانی که حضرت آقا بحث اقتصاد مقاومتی را مطرح کردند آقای غنینژاد مقاله مینویسد که اقتصاد مقاومتی همان اقتصاد بازار است.
- این مساوی دانستن مردمیسازی با خصوصیسازی در اقتصاد باعث شد ایدهای که در اقتصاد اسلامی داشتیم مبنی بر اینکه آحاد مردم در اقتصاد وارد گردند انجام نشود. همچنین باعث شد که کارخانههایی که کار میکردند را به بخش خصوصی بسپاریم. بخش خصوصی هم در ایران سابقهای نداشت و این باعث شد دولت خودش طبقهی رانتینر ایجاد کند و کارخانهها را به آن سپرد. حالا دولتی که حداقل نسبت به کارهایش پاسخگو بود دیگر پاسخگو نیست. دولت از سمت دیگر نیز مجبور است که در عرض دیگر شرکتها حکمرانی کند. مثلا نرخ ارز میرود بالا دولت مجبور میشود در عرض در دیگر عرضه کنندهها در بازار ارز تزریق کند تا قیمت را پایین بیاورد. دولت بجای اینکه هدایتگر بشود عملا بازیگر شده است.