خلا سیاست گذاری درباره مهاجران

کدخبر: 2374911
خبرنگار:

این که سال‌هاست در ارتباط با مهاجران در ایران حرفی در میان است و حواشی و اتفاقات بسیاری هم از سر گذشته، نشان از اهمیت بالای این موضوع و انجام اقدامات و گرفتن تصمیمات ویژه‌ای دارد.

 به گزارش نسیم‌آنلاین، به نقل از فرهیختگان؛ این که سال‌هاست در ارتباط با مهاجران در ایران حرفی در میان است و حواشی و اتفاقات بسیاری هم از سر گذشته، نشان از اهمیت بالای این موضوع و انجام اقدامات و گرفتن تصمیمات ویژه‌ای دارد. اولین گام برای هر نوع برنامه‌ریزی و سیاستگذاری هم اطلاع از تعداد دقیق مهاجران، وضعیت ورود و انگیزه ورود آنها به کشور است، چیزی که حداقل ناظر به اطلاعات و آماری که هر روز از این‌طرف و آن‌طرف منتشر می‌شود، مشخصا در کشور ما دقیق و به‌روز نیست و باید به یک حدوسطی قناعت و اتکا و برمبنای همین تحلیل و سیاستگذاری کرد. عددی که کفش را روی حدود 4میلیون و سقفش را حوالی 8میلیون مهاجر، البته فقط افغانستانی اعلام می‌کنند. کارشناسان و مطالعه‌کنندگان و مطالبه‌کنندگان مسائل مهاجران افغانستانی عدد نزدیک به 4 تا 5میلیون را قریب به واقعیت‌تر می‌دانند و ناظر به همین شبکه مسائل و اولویت‌هایی را برای تصمیم‌گیری و مواجهه با این جمع کثیر در نظر دارند. در این گزارش سراغ این شبکه مسائل رفتیم.

آمار 8 تا 10 میلیونی مهاجران افغانستانی در ایران عجیب و جعلی است
ابتدا به‌سراغ حمید بوالی، فعال اجتماعی ایرانی که سال‌هاست وقت و توان زیادی را برای پیگیری مطالبات مهاجران افغانستانی ساکن ایران گذاشته است، رفتیم. بوالی در ارتباط با شبکه مسائل و اولویت‌های مهاجران افغانستانی به «فرهیختگان» گفت: «ابتدا درباره مساله آمار مهاجران افغانستانی ساکن ایران صحبت کنم. این مساله میزان و تعداد مهاجران افغانستانی ساکن ایران همواره مساله مبهمی بوده و هیچ‌وقت رقم ثابت و مشخصی به‌صورت قطعی اعلام نشده. دلیلش هم واضح است، اینکه تعداد زیادی از مهاجران افغانستانی که ساکن ایران هستند درواقع بدون ثبت رسمی ساکن هستند و اطلاعات و داده‌های جمعیتی آنها جایی ثبت نشده است، اصطلاحا به‌صورت غیرقانونی در ایران مشغول زندگی هستند. بنابراین همواره ما با یک تلورانس حدود 500هزار نفر تا یک‌میلیونی درمورد آمار افغانستانی‌های ساکن ایران مواجه هستیم اما یک اتفاق عجیبی که در این یکی، دو هفته جاری اتفاق افتاد و به‌یک‌باره درواقع این وضعیت را دگرگون و متشنج کرد این آمار 8میلیون و بعد هم آمار 10میلیونی بود که ارائه شد. این آمار 8میلیونی ابتدا ازسمت یک روزنامه با اهداف مشخص سیاسی اعلام شد. روزنامه‌ای که نه خبرنگار حوزه مهاجران دارد، نه خبرنگاری در افغانستان دارد، نه خبرنگاری به مرز فرستاده، نه خبرنگاری را به اداره اتباع فرستاده تا با مسئولی از اداره اتباع مصاحبه کند و بدون استناد به هیچ سندی به‌یک‌باره رقم مهاجران افغانستانی ساکن در ایران را 8میلیون اعلام کرد. رقمی که به‌نظر فعالان غیردولتی حوزه مهاجران و فعالیت مردمی حوزه مهاجران و همین‌طور مسئولان رسمی مرتبط با حوزه مهاجران، رقم عجیبی بود. عرض می‌کنم که چرا عجیب بود. این رقم 8میلیون بعدها به شکل وسیعی منتشر شد. درواقع مطلب عامه‌پسندی بود و منتشر شد و شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی هم دامن زدند و تا 10میلیون هم منتشر کردند که با هیچ‌کدام از شواهد میدانی و آماری مطابقت ندارد و از رقمی که فعالان و مرتبطان این حوزه تخمین می‌زنند خیلی دور است. آنچه درواقع ما می‌توانیم درباره آمار فعلی افغانستانی‌های مهاجر ساکن ایران درباره‌اش صحبت کنیم که بعد از به قدرت رسیدن طالبان با افزایش قابل‌توجهی مواجه شده، این است که ما تا پیش از مهرماه امسال و پیش از قدرت‌گیری طالبان در افغانستان درمجموع با لحاظ کردن همه آمارهایی که مراکز آماری و منابع مربوط به مهاجران ارائه می‌دادند چیزی حدود سه تا سه‌ونیم میلیون مهاجر افغانستانی داخل ایران داشتیم که این رقم هم از سمت وزارت کشور اعلام شده، هم آژانس پناهندگان سازمان‌ملل به‌صورت رسمی در سایت خودش اعلام کرده است. از این تعداد حدود یک تا یک‌ونیم میلیون به‌صورت قانونی و مابقی کسانی هستند که موفق به اخذ مجوز قانونی نشده‌اند. این رقم سه تا سه‌ونیم میلیون بعد از حضور طالبان با رشد قابل‌توجهی مواجه شد و خیلی‌ها از افغانستان فرار کردند و بعد هم که شرایط سخت قحطی و معیشتی به وجود آمد و مهاجرت‌ها افزایش پیدا کرد؛ اما رقمی که اعلام می‌شود بنابر استناد به چیزی است که مقامات رسمی ایران گفتند و امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه در آخرین اجلاس همسایگان افغانستان در چین گفت و رقم مجموع مهاجران پنج‌میلیون بود، یعنی حدود یک‌ونیم میلیون بعد از طالبان وارد کشور شدند و رقمی که رئیس‌جمهور گفت حدود چهارمیلیون بود که حدود یک‌میلیون مهاجر بیشتر را بعد از طالبان در ایران در نظر گرفته بود. این تفاوت آمار بین رئیس‌جمهور و وزیر امور خارجه هم طبیعی است. ما هیچ‌وقت نمی‌توانیم رقم دقیقی از مهاجران افغانستانی که بدون گذرنامه وارد ایران می‌شوند، داشته باشیم. ما یک مرز طولانی 800کیلومتری با افغانستان داریم و مهاجرت صورت می‌گیرد، هرچقدر هم که جلوگیری شود با انواع و اقسام شیوه‌های مخفیانه یا آشکار صورت می‌گیرد و خلاصه عدد قابل احصایی نیست. آمار آژانس پناهندگان سازمان‌ملل که در سایت رسمی‌اش 500هزار نفر است و این اختلاف‌نظر درواقع همیشه بین سازمان‌های حامی مهاجران و دولت‌ها وجود دارد و دولت‌ها معتقدند کمتر حساب در این سازمان‌ها می‌شود و برعکس. آمار 8 تا 10میلیون آماری عجیب‌و‌غریب و جعلی است و کسی که کوچک‌ترین آشنایی با این حوزه داشته باشد متوجه می‌شود اگر در عرض 7 تا 8ماه چیزی حدود پنج‌میلیون مهاجر داخل کشور شوند این غیرممکن است، علاوه‌بر اینکه روند دستگیری مهاجران غیرقانونی و بازگشت‌شان به داخل مرزهای افغانستان هم درواقع وجود دارد. این رقم غیرمعقول و غیرمنطقی است و با هیچ داده‌ای نمی‌خواند، نه با داده‌های مرزبانی و نه با وزارت کشور. مقاصد سیاسی خاصی پشت‌سرش وجود دارد که این مسبوق به سابقه است. این روزنامه در زمان قدرت‌گیری طالبان هم چندین خبر جعلی منتشر کرد که به‌ضرر مردم افغانستان بود. در آن مقطع بارها هم گوشزد شد که بدون تخصص و آشنایی قبلی و بدون اینکه اساسا ورودی در حوزه اجتماعی در ایران داشته باشند، ورود به این حوزه خطرناک است. به‌نظرم حداقل می‌توانیم بگوییم بخشی از این تنشی که امروز راجع به آن صحبت می‌کنیم که بین دو ملت به وجود آمده ناشی از همین بزرگ‌نمایی در آمار این روزنامه بود که ارائه و توسط رسانه‌های دیگر هم منعکس شد و به 10میلیون رسید. خوب است درواقع از مسئولان این رسانه خواسته شود اعلام کنند که این آمار را برمبنای چه داده‌ای اعلام کردند و آیا متوجه مسئولیت‌های این داده جعلی و دروغ بوده یا نه. درمورد آمار این مهاجران که خیلی عجیب‌وغریب و شاخ‌دار است و رقم بین چیزی است که رئیس‌جمهور و وزیر اعلام کردند؛ بین چهار تا پنج‌میلیون در ایران که به‌نظر منطقی می‌آید با توجه به رد مرزها یعنی بازگشت مهاجران غیرقانونی به داخل افغانستان این رقم واقعی به‌نظر می‌رسد.»

مهاجرت افغانستانی‌ها برمبنای دافعه در مبدأ است نه جاذبه در مقصد، پس نوع مواجهه باید متفاوت باشد
بوالی در ارتباط با نوع مواجهه ایران با مساله مهاجران ادامه داد: «درباره اینکه مواجهه ایران با این تعداد مهاجر باید به چه صورت باشد، این است که مهاجرت افغانستانی‌ها به کشور برمبنای دافعه در مبدأ صورت می‌گیرد نه براساس وجود جاذبه در مقصد. این گزاره بررسی آماری میزان مهاجرت افغانستانی‌ها به داخل ایران برمبنای سال‌های مختلف و دوره‌های اجتماعی مختلف افغانستان قابل اثبات است. هروقت که نسیم امیدی در افغانستان وزیده و تصور این بوده که امور افغانستان رو به بهبود است، جمعیت ورودی مهاجران افغانستانی به ایران کاهش یافته و بالعکس، هر زمانی که اتفاقاتی مثل مساله بازگشت طالبان به قدرت رخ داده، جمعیت ورودی مهاجران به ایران بیشتر شده و درمقابل می‌توان گفت سیاست‌های سختگیرانه یا سهل‌گیرانه جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با مهاجران افغانستانی تاثیر بسیار ناچیزی در تفاوت نرخ ورود افغانستانی‌ها به ایران داشته است. اولین نکته آن است که درواقع اگر تصورمان این باشد که با اعمال سیاست‌های سختگیرانه و بگیر و ببند و اعمال رویکرد امنیتی درمورد مهاجران افغانستانی می‌توانیم این ماجرا را حل کرده و فیصله دهیم یا از آسیب‌هایش بکاهیم درواقع دیدگاهی است که بارها باطل شده! بارها شده که در کشور افراد مختلفی در ارتباط با مساله مهاجرت مسئولیت گرفتند و تصور کردند با اعمال سیاست‌های سختگیرانه می‌توانند جلوی رشد نرخ ورود مهاجران به ایران را بگیرند و این اقدامات را انجام دادند اما موفقیتی به دست نیاوردند. دوره‌های مختلفی بوده که همه مهاجران افغانستانی حتی آنهایی که گذرنامه‌های قانونی داشتند، از تحصیل محروم شدند و این نگاه وجود داشته که اگر این مهاجران را از تحصیل محروم کنیم، جلوی مهاجرت بیشتر به ایران گرفته می‌شود و آنهایی هم که آمده‌اند، برمی‌گردند. اما این اقدام هم هیچ تاثیری در جلوگیری از ورود آنان نداشت یا دیگر برخوردهای بعضا غیرانسانی که انجام گرفت و هیچ‌کدام تاثیری نداشت. بنابراین این سیاست‌های سختگیرانه علاوه‌بر اینکه شایسته نظام جمهوری اسلامی و آرمان‌های انقلاب و رهبران آن که بارها درمورد مهاجران افغانستانی نظر خود را اعلام کرده‌اند، نیست. کارکردی هم ندارند و اگر کارکردگرایانه هم به این سیاست‌ها نگاه کنیم، این سیاست‌ها هیچ‌گاه موثر نبوده و نتوانسته ورود مهاجران به داخل ایران را کنترل کند. بنابراین این زمزمه‌ها و تصورات خامی که دوباره درحال تکرار است که سیاست‌های سختگیرانه دوباره اعمال شود و محدودیت بگذاریم و فلان حقوق طبیعی را از مهاجران سلب کنیم تا میزان مهاجرت کم شود، عملا بیراهه‌های انحرافی در مسیر مهاجرت است. تاریخچه این اتفاقات را به‌همراه تاریخچه‌های اجتماعی و سیاسی ایران و افغانستان، اگر بررسی کنیم کاملا متوجه خواهیم شد که عملا آنچه در افغانستان رخ می‌دهد، نرخ ورود مهاجران به ایران را تعیین می‌کند نه آنچه در ایران اتفاق می‌افتد.»

مشکل ما مهاجران شناسایی‌نشده‌اند، نه همه مهاجران باید سیاست‌ها را تغییر دهیم
نکته دوم آن است که رقم 4 تا 5میلیون مهاجر افغانستانی که در ایران وجود دارد، برای کشوری مثل ایران با این همه مشکلات اقتصادی و تحریم و امثالهم که وجود دارد، فاجعه به حساب نمی‌آید، یعنی این یک رقم عجیب‌وغریبی نیست که فریاد سر دهیم که این چه وضعی است؛ چراکه بحران به حساب نمی‌آید. درواقع این تعداد مهاجر نسبت به جمعیت، ما را بین 10کشور اول دنیا در مهاجرپذیر بودن هم قرار نمی‌دهد. البته خیلی‌ها معتقدند آن 10کشور از لحاظ اقتصادی توسعه‌یافته‌اند و نباید با ما قیاس شوند اما ما می‌توانیم با کشورهای دیگر هم که بیشتر شرایط‌شان شبیه به ما است هم مقایسه شویم، کشورهایی مثل ترکیه که الان به‌طور رسمی 5میلیون مهاجر دارد که 5/3میلیون نفر از آنها سوری هستند و 7 تا 10 سال است که در این کشور زندگی می‌کنند و عملا هم منجر به این نگرانی‌هایی که امروز در کشور ما هست، نشده‌اند. درواقع مشکل ما امروز تعداد بالای مهاجران نیست، مشکل نسبت بالای مهاجرانی از بین این 5میلیون نفر است که شناسایی نشده‌اند و این یک مساله نگران‌کننده است که باید ما را نگران کرده و برای آن راهکاری بیندیشیم. اینکه درواقع عده‌ای به‌صورت غیرقانونی و شناخته‌نشده در کشور زندگی می‌کنند و ما نمی‌دانیم که هستند و از کجا آمده‌اند و الان در کجا مشغول به‌کار هستند، با خانواده آمده یا تنها آمده‌اند؟ ما هیچ‌چیز از آنها نمی‌دانیم و درواقع اینکه دو، سه میلیون نفر در یک کشور مشغول زندگی، کار و فعالیت باشند و آن کشور هیچ‌چیز از آنها نداند، مساله‌ای نگران‌کننده است. پس مساله ما الان آمار بالای مهاجران در کشور نیست، مساله ما آمار مهاجران غیرقانونی در کشور است بنابراین باید اول مساله را بشناسیم و سپس به‌سمت حل‌کردنش برویم. من فکر می‌کنم اولین اقدامی که باید در مواجهه با مساله مهاجران غیرقانونی در ایران بشود، آن است که سیاست‌های اعمال فشار و سختگیری به مهاجران و بگیر و ببندهایی که پاسخ نخواهد داد و در تاریخ اجتماعی دو ملت هم قابل مشاهده است کنار گذاشته شود و با وجود این مرز 800کیلومتری و این وضعیت نزدیک به فاجعه در افغانستان، کاری بیش از آنچه تا حالا برای ممانعت از ورود مهاجران انجام شده اصلا نمی‌توانیم انجام دهیم. درواقع الان ایران تمام تلاشش را می‌کند که مهاجر غیرقانونی را از کشور اخراج کرده و به کشور راه ندهد. با وجود این دو، سه میلیون مهاجر افغانستانی غیرقانونی در کشور هستند و در حال رفت‌وآمد هستند، بنابراین مرزها را سفت‌تر از این نمی‌توانیم ببندیم یا اینکه بخواهیم آنها را از کشور خارج کنیم، همین حالا شما در اردوگاه‌ها مشاهده می‌کنید که اتوبوس‌اتوبوس مهاجر غیرقانونی از کشور درحال خروج هستند. مرزبانی و نیروهای امنیتی و انتظامی به‌خوبی وظایف خود را در این حوزه انجام می‌دهند و تا جایی که می‌توانند مهاجران غیرقانونی را شناسایی کرده و از مرز خارج می‌کنند اما با وجود این، به‌دلیل وجود این مرز 800کیلومتری و شرایط جغرافیایی آن که کنترل صددرصدی آن را غیرممکن خواهد کرد، به‌علاوه شرایط اجتماعی و اقتصادی که حضور طالبان در افغانستان رقم زده، عملا کنترل این ورودهای غیرقانونی را بیش از آنچه تا حالا انجام گرفته است، غیرممکن می‌کند. پس باید در مواجهه با این مشکل چه کرد؟ می‌توان از تجربیات کشورهای دیگر استفاده کرد، مثلا کشوری مثل آلمان که چیزی حدود 22میلیون مهاجر دارد که نسبت به جمعیتش چندین‌برابر نسبت مهاجر به جمعیت ما می‌شود و گفته نشده که آن مهاجران مخل امنیت، اجتماع، سیاست و اقتصاد آلمان هستند بلکه تبدیل به عوامل پیش‌برنده اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی آلمان هم شدند، به یک دلیل واضح و مشخص؛ سیاستی که آلمان برای حضور مهاجران در کشورش اعمال کرد این بود که تا حد امکان مهاجران غیرقانونی را تبدیل به مهاجران قانونی کند. می‌دانید آلمان از طریق ترکیه و یونان با یک سیل عظیم مهاجر از کشورهای غرب آسیا مواجه است. سیاست آنها این بود که مهاجر غیرقانونی را در کشورشان نمی‌پذیرفتند اما این‌طور نبود که همه مهاجران غیرقانونی را هم بگیرند و اخراج کنند و باعث شوند این مهاجران مجددا برای بار دوم و سوم برگردند. الان با خیلی از مهاجران افغانستانی که صحبت کنید و از ایشان بپرسید که دفعه چندم‌شان است به ایران آمده‌اند، خیلی‌ها پاسخ خواهند داد که دفعه چهارم و پنجم‌شان است که به ایران آمده‌اند، درحالی‌که اگر سیاست‌هایی که آلمان و کشورهای اروپایی لحاظ کردند را ما نیز پیاده می‌کردیم، الان مشکلی با مهاجر افغانستانی نداشتیم و او به‌راحتی در کشور زندگی‌اش را می‌کرد و ما هم تماما اشراف داشتیم که او چه می‌کند و چه باید بکند، بچه‌اش مدرسه می‌رود یا خیر و سایر موارد... . بنابراین فکر می‌کنم سیاست ایران در این وهله باید هضم مهاجران غیرقانونی و تبدیل آنها به مهاجران قانونی باشد. وقتی شما در شرایطی گرفتار شده‌اید که کشور همسایه‌تان به بحران عظیمی گرفتار شده و حدودا 90درصد افغانستانی‌ها دسترسی به غذا هم ندارند و مرزهایت را هم نمی‌توانی ببندی، بهترین کار آن است که مهاجران غیرقانونی را تبدیل به مهاجران قانونی کنید و در جامعه خودمان هضم‌شان کنید و آنهایی که قابلیت تبدیل شدن به مهاجران قانونی را ندارند اخراج کنید. تعداد زیادی مهاجر غیرقانونی در ایران هستند که قابلیت تبدیل شدن به مهاجران قانونی را ندارند، چرا؟»

باید سیاست تبدیل مهاجر غیرقانونی به مهاجر قانونی را اجرایی کنیم
این فعال اجتماعی ادامه داد: «چرا این قابلیت را ندارند. از گروه‌های تروریستی هستند، از افراد طالبان هستند از کسانی هستند که باید بگیریم و به‌سرعت اخراج‌شان کنیم. غیر از این قشر اندکی که قابلیت تبدیل به مهاجر قانونی را ندارند درواقع عقلانی‌ترین کار در وهله فعلی این است که شما مهاجران غیرقانونی کشورت را شناسایی کنی. راهکارش هم مشخص است و یکی، دوبار هم در ایران انجام شده. یک طرح سرشماری فوری باید برگزار شود و این طرح باید کاملا سنجیده‌شده برگزار شود و زمان کافی وجود داشته باشد و تبلیغات کافی از سمت رسانه‌ها انجام شود و مهاجران غیرقانونی داخل ایران سرشماری یا اصطلاحا شناسایی شوند و متوجه شویم چون ما با سه‌میلیون آدم مجهول‌الهویه مواجهیم. باید با سه‌میلیون آدم شناسایی‌شده مواجه شویم. این به‌نظرم اصلی‌ترین دستورکار مواجهه ایران با مهاجران افغانستانی ساکن ایران در موقعیت فعلی است. یک طرح سرشماری گذاشته شود و مهاجران دعوت شوند و اطمینان‌شان جلب شود و شرکت کنند و شناسایی شوند و اثرانگشت‌شان و اطلاعات خانوادگی‌شان گرفته شود و مکان زندگی و میزان فرزندان و همه اطلاعاتی که لازم است اینکه قبلا در افغانستان کجا بودند و چه کار می‌کردند و علت مهاجرت‌شان. آیا واقعا الان اگر برگردند خطر جانی تهدیدشان می‌کند یا نه. اصلا سرمایه‌دار هستند. حتی راجع به فرصت‌ها هم خیلی از فرصت‌ها از این طریق شناسایی می‌شود. خود ما در جایی که مشغول سر و کار داشتن با مهاجران افغانستانی هستیم این موج جدید مهاجرت آنها که خیلی‌هایشان از طالبان گریختند خیلی متفاوت با مهاجرت‌های قبلی است. در موج‌های قبلی مهاجرت آنها به داخل ایران، ما معمولا کسانی را داشتیم که تمکن مالی و معیشتی نداشتند و در تنگنا بودند و آمدند، اما شما الان با پزشک و استاد دانشگاه و سرمایه‌دار و تاجر مواجه می‌شوید اما ما آنها را شناسایی نکرده‌ایم. یعنی اینها درون آن سه‌میلیون مهاجری هستند که شناسایی نشده‌اند و درواقع این فرصت دارد از دست می‌رود. پزشک یا تاجر افغانستانی یک فرصت است برای کشور، بنابراین فوری‌ترین و اولین اقدامی که ایران باید انجام دهد طرح سرشماری است. بعد از آن اگر کسانی پیدا شدند که به این طرح تن ندادند و بازهم شیوه مخفیانه را برگزیدند می‌شود روش‌های سختگیرانه‌تری را اعمال کرد و شناسایی آنها را بیشتر در دستورکار حوزه‌های امنیتی و دوستان اطلاعاتی قرار داد و کار خودشان را انجام دهند. در راستای تبدیل مهاجر غیرقانونی به مهاجر قانونی یعنی سیاستی که خیلی از کشورهای توسعه‌یافته انتخاب کردند و موفق شدند و توانستند نرخ مهاجرت را کنترل کنند و مهاجرت را تبدیل به فرصت کنند، یکی دیگر از کارهایی که باید انجام شود این است که تسهیلات و امتیازات مهاجر قانونی در داخل ایران افزایش پیدا کند. مساله‌ای که ما الان با آن مواجهیم این است که آنقدر تنگناها و محدودیت‌های اداری برای مهاجر قانونی ما وجود دارد که مهاجر غیرقانونی می‌گوید من برای چی بروم قانونی شوم و فقط سالیانه یک خانواده پنج‌نفره، چهار تا پنج‌میلیون مبلغ پرداخت کنیم که قانونی شوم. خب بعدش چه؟ این قانونی‌اش هم کارت بانکی و گواهینامه ندارد و برای مدرسه و دانشگاه داستان دارد، بنابراین شما عملا این انگیزه را در مهاجر غیرقانونی باید به وجود بیاورید که اگر می‌خواهی در ایران زندگی سالم و بی‌دردسر و راحت و آسوده کنی بیا قانونی شو. به مهاجرانی نگاه کن که از کشور افغانستان آمده‌اند و قانونی شدند الان از چه امکاناتی برخوردارند. آن‌وقت فرد ترغیب می‌شود و می‌گوید که خیلی تفاوت وجود دارد و این کار را انجام می‌دهد. الگو گرفتن از روش‌هایی که در دنیا جواب داده به‌خصوص این حوزه‌هایی که خیلی به هم شبیه است، نه‌تنها اشکال ندارد بلکه مزیت هم هست. این کار هم در کشورهای مختلف انجام شده. یعنی شما یک مهاجر غیرقانونی باشید در آلمان تا یک مهاجر قانونی، فاصله‌اش از زمین تا آسمان است. مهاجر غیرقانونی در آلمان دستش بسته است و اگر قانونی باشی عملا با شهروند آلمانی فقط در رای دادن و مسائل امنیتی متفاوتی وگرنه همه تسهیلات حقوق شهروندی را داری. بنابراین ما این حرف‌ها را همیشه زده‌ایم و امیدواریم که دولت جدید و سازمان مهاجران گوش شنوایی داشته باشند، والا این روند ادامه پیدا می‌کند و مهاجر افغانستانی داخل ایران می‌گوید برای چه من قانونی شوم وقتی مشکلی حل نمی‌شود، جز اینکه باید این مبلغ را پرداخت کنم. باید این تفاوت را احساس کند. باید قانون اصلاح و نگاهش انسانی‌تر شود و حقوق شهروندی بیشتری به مهاجر قانونی داده شود و روزی برسد که ما مهاجر افغانستانی را به‌عنوان مهاجر قانونی بشناسیم؛ الان برعکس شده و نسبت‌شان حتی 50-50 هم نیست و غیرقانونی‌ها بیشترند. یکی از دلایل عمده‌اش همین است که عرض کردم. با تسهیل شرایط زندگی مهاجر قانونی در ایران برای قانونی‌شدن مهاجر غیرقانونی ایجاد انگیزه کنیم و همه را سمت قانونی‌شدن بکشانیم.»

هرچقدر ساختار مواجهه ما با مهاجران مردمی‌تر شود امنیت هم بیشتر تامین خواهد شد
بوالی در پایان گفت: «نکته آخر ابراز امیدواری نسبت به تغییر نگرش‌ها و تغییر ساختار مواجهه با مهاجران در ایران است. همان‌طور که بارها گفته شده، اداره اتباع قرار است تبدیل به یک سازمان امور مهاجران شود و ساختار اداری، شیوه عمل و سازماندهی مهاجران تفاوت پیدا کند. امیدواریم که این تغییرات فقط تغییرات شکلی و اسمی نباشد. ما نیاز به تغییرات رویکردی و تغییر در نگرش‌ها داریم. درواقع باید نگاه به مهاجران و رویکردمان نسبت به آنها تغییر کند. امیدواریم که در این دولت با توجه به صحبت‌هایی که شده و خصوصا در این هفته صحبت‌های بسیار امیدآفرینی ازسوی مقامات رسمی در اثبات یکی بودن ایرانی‌ها و افغانستانی‌ها و دوستی دو ملت گفته شد، امیدوار هستیم که شکل عملی این سخنان شیرین را در عمل شاهد باشیم و فعالیت‌های سازمانی که قرار است در حوزه مهاجران تشکیل شود و ایفای نقش کند، ببینیم. خوشبختانه دست‌هایی که در تلاش برای ایجاد تفرقه میان ایرانی‌ها و افغانستانی‌ها بود، تا حد زیادی ناکام ماندند اما متاسفانه در مواردی توانستند بدگمانی‌هایی به‌وجود بیاورند و درکل واکنش مهاجران افغانستانی ساکن ایران و واکنش‌های ایرانیان در فضاهای مجازی و اجتماعی مختلف، واکنش‌های قابل تقدیری بود که امیدواریم ساختار از این روابط مردمی ایران و افغانستان الگو بگیرد و خودش را بیش از پیش شبیه به این روابط کند. هرقدر ساختار قانونی، ساختار اداری و ساختار مواجهه ما با مهاجران افغانستانی بیشتر شبیه روابط مردمی شود، مطمئن باشید آن چیزی که اسم امنیت ملی رویش گذاشته می‌شود، بیشتر تامین خواهد شد. امنیت ملی ایران در تمام این سال‌ها ناشی از رویکرد و نگاه مردمی‌اش بوده است و درواقع امنیت ملی ایران بین کشورهای همسایه ناشی از نفوذ ما در قلب‌های ساکنان کشورهای همسایه تا دورترین نقاط آفریقا، آسیا و آمریکای‌لاتین است. امنیت ملی ما مردمی است و در حوزه افغانستان هم به شکل مردمی حفظ خواهد شد و هرقدر به مردم افغانستان نزدیک‌تر باشیم، امنیت ملی‌مان بیشتر تامین خواهد شد.»

مدیریت، برنامه‌ریزی و راهبرد کلانی در مواجهه با مهاجران نداریم
در ادامه علیرضا کمیلی، تحلیلگر مسائل جهان اسلام و ساکن هرات، با اشاره به شبکه مسائل و موضوعات مربوط به افغانستانی‌های ساکن در ایران گفت: «ببینید سازوکارهای مساله مهاجران در ایران به‌شدت می‌لنگد و مشکل دارد. هنوز که هنوز است ما تکلیف خودمان را نسبت به مساله مهاجران مشخص نکرده‌ایم، نسبتی که با آنها برقرار می‌کنیم و خدماتی که قرار است بدهیم، نداریم و انگار حتما باید رهبری به موضوع وارد شوند و بگویند به بچه‌های افغانستانی اجازه دهید در مدارس ما درس بخوانند. حداقل اقدامی که می‌توانیم انجام دهیم این است که از تجربه کشورهای همسایه استفاده کنیم، مثلا کشوری مثل ترکیه که مهاجران زیادی را در خود جای داده است و به‌سهولت اقامت می‌دهد. باید ببینیم تجربه این کشورها چگونه است و در مواجهه با این مساله چه می‌کنند و اگر خودمان در درک این قضیه مشکل داریم باید به تجریبات آنها رجوع کنیم. معضلی که درباره مهاجران مطرح است نخست اینکه ما مدیریت، برنامه‌ریزی و راهبرد کلانی در مواجهه با پدیده مهاجران نداریم. لذا دائما مهاجر را به‌عنوان یک عنصر اضافی، جدا از جامعه و کسی که دارد از امکانات ما را استفاده می‌کند، در نظر گرفتیم و با چنین نگرشی به آنها نگاه کردیم. اگر این نگاه درست شد، سند راهبردی نوشته شد و به نگرش درستی نسبت به این پدیده رسیدیم، آن زمان می‌توان ذیل این نگاه اقدام به گفتمان‌سازی و فرهنگ‌سازی هم کرد که آیا مهاجری که به کشور وارد می‌شود، صرفا برای شما هزینه است؟ یا فوایدی قابل‌توجه نیز به‌همراه دارد؟ اتفاقا بعضی از کشورها از خدای‌شان است که پذیرای توریست‌ها باشند و جمعیت قابل‌توجهی از توریست‌ها را داشته باشند چون می‌دانند توریسم به‌معنای درآمد و ترنور مالی بیشتر خواهد بود، رفت‌وآمد، خرید و دلار بیشتر... . بعد شما مشاهده می‌کنید مثلا رفت‌وآمد عراقی‌ها به ایران از یک میزانی که بیشتر می‌شود، صدای همه درمی‌آید، هم در سطح دولت و هم در حوزه رسانه و فرهنگ‌سازی، اتفاقی که باید می‌افتاد نیفتاده است و برخوردها اغلب برخوردهای سلیقه‌ای، شخصی و به‌شدت بدون پشتوانه فکری است. دیدگاه‌هایی که از نقصان و محدودیت نگرش ناشی می‌شوند. اگر این موضوع حل شود آن زمان می‌توان در این مورد هم دقیق‌تر تصمیم گرفت و هم رفتار کرد که در مساله برخورد با پدیده مهاجران، مراعات ‌شأن انقلاب اسلامی هم بیشتر شود.» حساسیت آن بخش به‌نوعی ملی‌گرای جامعه ایران نسبت به موضوع پناهندگی افغانستانی‌ها در ایران، بیش از آنکه نگرانی‌های بجایی باشد، بیشتر به‌دلیل حساسیت‌های نژادی است و نسبت به توریست‌ها نیز نگرانی‌های مشابه وجود دارد.» کمیلی ناظر به این گزاره ادامه داد: «درواقع این یک ملی‌گرایی توام با غرب‌زدگی است وگرنه چنانچه این توریست‌ها مثلا اروپایی باشند، مردم آنها را  روی سرشان می‌گذارند و حلواحلوا می‌کنند. اگر تشریف ببرید شیراز و اصفهان مشاهده خواهید کرد که چه نوع برخوردی با آنها می‌شود. در خیلی از موارد برخی هموطنان به‌شدت ذوق‌زده‌اند که مثلا بروند یک کلمه انگلیسی با آنان صحبت کنند و عکس یادگاری با آنها بگیرند. بالاخره این موضوع سخیف است، اگر در جوامع دیگر دیده می‌شد شاید آنچنان معضلی نبود اما در جامعه‌ای با این ادعاها و شعارها چنین امری بسیار زشت و ناپسند جلوه می‌کند و البته من به‌شخصه مقصر نزول به این سطح فرهنگی را تصمیم‌گیرندگان کلان و رسانه‌های ایران می‌دانم. رسانه باید در این خصوص حس ایجاد کنند. این همه قصه و ماجرای عاطفی زیبا بین جامعه ایرانی و مهاجران افغانستانی و عراقی و... وجود دارد، اینها باید توسط رسانه‌ها به جامعه عرضه شده و به تصویر کشیده شود. این اتفاقات نمی‌افتد، بعد می‌گوییم چرا به این نقطه رسیدیم! خب فرهنگ‌سازی که خودبه‌خود اتفاق نمی‌افتد. باید برایش انرژی و هزینه صرف شود.»

امیدواریم هرچه زودتر سازمان امور مهاجران ایجاد شود
کمیلی در ارتباط با امواج رسانه‌ای علیه مهاجران افغانستانی در ایران که اخیرا شدت گرفته است، گفت: «شماری از فیلم‌هایی که این مدت در فضای مجازی پخش شد و گشت، به‌شدت تحریک‌کننده و مخرب است و واقعا در ذهن خیلی‌ها آثار بدی به‌جا گذاشته است. البته آن بخشی از جامعه افغانستانی که زندگی در ایران را تجربه کرده است، ذهنیتش به‌سادگی درباره ایران و ایرانی تخریب نمی‌شود، چون در ایران بوده و برخوردهای محبت‌آمیز زیادی را دیده است. اگر حس نفرتی بین ایرانیان و جامعه افغانستانی ساکن ایران به‌وجود آید، استثنا است، نه اینکه مثلا بین همه حدود 5میلیون مهاجر افغانستانی ساکن ایران و ایرانیان این مشکلات، برخوردها و تنش‌ها وجود داشته باشد. اما به‌وضوح ‌دستی پشت این موج اخیر بود، به‌شکلی که گویا تعداد بسیاری از فیلم‌ها از سال‌ها و ماه‌های پیش جمع‌آوری شده و به‌یک‌باره در این مدت کوتاه در فضای مجازی به‌طور گسترده‌ای انتشار یافت. همه‌چیز شکل و شمایل یک پروژه و عملیات غیرعادی را می‌داد که آثار خیلی بدی هم در جامعه افغانستان داشت. البته که کلیت صحبت‌های بنده متوجه هفته‌های اخیر است اما در چندماه اخیر به‌خاطر نگرانی‌هایی که درباره برند طالبان در جامعه افغانستان وجود داشت و البته این مساله در بدنه جامعه موسوم به روشنفکر افغانستان بیشتر دیده می‌شد. خیلی از این افراد درواقع از بیم حکومت طالبان به ایران گریختند و پناه آوردند، به‌شکل قانونی یا غیرقانونی به کشورهای دیگر فرار کردند و خیلی‌هایشان هم به ایران آمدند. خیلی‌هایشان هم که دیدند در افغانستان تغییر و تحولات عجیبی اتفاق نیفتاده و همچنان فضا آرام است، درحال بازگشت به افغانستان هستند و من خودم به‌شخصه اینجا در رفت‌وآمدهایم می‌بینم که هواپیماها پر به افغانستان برمی‌گردند و از بارهایی که همراه‌شان است مشخص می‌شود که برای مهاجرت رفته بودند و وقتی فهمیدند فضا آرام است، تصمیم به بازگشت گرفته‌اند. مسائل مهاجرت مقطعی است، بالاخره مهاجرت مسائل و مشکلات خودش را دارد و الان هم پدیده مهاجرت معکوس وجود دارد. اما درحال حاضر این موج رسانه‌ای که به‌راه افتاد، متاسفانه یک نگاه منفی به جامعه افغانستان تزریق کرد؛ به‌خصوص در داخل جامعه افغانستان، چون مهاجران که در ایران درحال زندگی هستند، به‌سبب برخوردهای مثبت روزانه که از ایرانیان مشاهده می‌کنند خیلی گرفتار این ذهنیت‌ها نمی‌شوند. هرچند فرهنگ ما در این رابطه دچار مشکل است و تخریب نژادهای دیگر مساله‌ای واقعی است اما افغانستانی‌‌هایی که از جامعه ایران دور هستند و واقعیت‌ها را نمی‌بینند، به‌نظر من خیلی اثر منفی در ذهن‌شان پیرامون این موضوع شکل گرفت. آن‌قدری که من می‌فهمم، حتما باید در یک‌جایی چوب‌خشک و هیزم موجود باشد که با یک کبریت آتش بگیرد و اگر هیزم‌ها از قبل آماده نباشند، هرقدر کبریت هم بزنیم، آتش نمی‌گیرد. تقاضای من از مسئولان و مردم این است که در این موضوع بیشتر تامل کنند و ساماندهی امور مهاجران واقعا در دستورکار قرار گیرد و اگر طبق وعده‌ رئیس‌جمهور سازمان امور مهاجران به‌راه بیفتد، یک‌مقدار از این شلختگی‌ها و بحران‌ها فاصله می‌گیریم. فرهنگ‌سازی از ناحیه رسانه‌های خیلی با اهمیت است؛ چراکه گاهی این برخوردها درقبال توریست‌ها نیز انجام می‌شود.»

 

منبع: فرهیختگان
ارسال نظر: