تقسیم سیستان و بلوچستان به چندین استان
طرح تقسیم استان سیستان و بلوچستان به شکل جدی از سال ۹۶ مطرح شد و حالا با اعلام وصول در مجلس عملیاتی شده است؛ طرحی که موافقان سرسخت سه سال پیش آن ترجیح میدهند حالا سکوت کنند.
چند سالی بود که زمزمه طرح تقسیم استان سیستان و بلوچستان به گوش میرسید. گویا این طرح مجدداً بر سر زبانھا افتاده است. ۴۹ نماینده مجلس از حوزههای مختلف شرق، غرب، شمال و جنوب کشور طرح تقسیم سیستان و بلوچستان را اعلام وصول کردند؛ طرحی که با مخالفت شدید نمایندگان جنوب سیستان و بلوچستان و تاکید بخشی از نمایندگان شمال سیستان و بلوچستان رو به رو شده است؛ طرحی که هر از چندگاهی با مطرح شدن آن حداقل در فضای مجازی جنجال میآفریند.
ارائه طرح و تاکید و مخالفت بر سر تقسیم سیستان و بلوچستان اولین بار در سال ۹۶ به شکلی جدی مطرح و داغ شد؛ بهمن ماه ۹۶ موافقان و مخالفان دست به قلم شدند و به رئیس جمهور نامه نوشتند؛ رئیس وقت مجمع نمایندگان سیستان و بلوچستان در آن زمان اعلام کرد به همراه پنج نماینده دیگر استان مخالف تقسیم است.
نماینده مردم زابل در مجلس با اشاره به اینکه تقسیم استان یک ضرورت و اولویت است، میگوید: اکثر استانداران زنده بعد از انقلاب سیستان و بلوچستان تاکید دارند تاکنون در تقسیم استان غفلت شده است.
حبیبالله دهمرده در مورد طرح تقسیم استان سیستان و بلوچستان اظهار دارد: سیستان و بلوچستان به لحاظ وسعت استانی بسیار گسترده محسوب میشود و بودجهای که به آن تخصیص میدهند به اندازه یک استان متوسط است که به عبارتی پاسخگوی نیازهای استان نیست؛ این وسعت شاید از یک نگاه فرصت باشد اما هزاران چالش ایجاد کرده است.
نماینده مردم زابل در مجلس شورای اسلامی با اشاره به اینکه این شرایط تقسیم استان را به یک ضرورت و اولویت تبدیل کرده، ادامه داد: سیستان و بلوچستان باید به چهار استان با مرکزیت چهار شهرستان زاهدان، زابل، ایرانشهر و چابهار تقسیم شود..
موافقان میگویند سیستان و بلوچستان باید تقسیم شود، تقسیمهای گذشته موفقیتآمیز بوده و توسعه آورده است. حبیتالله دهمرده، نماینده سیستان که بههمراه حسینعلی شهریاری، نماینده زاهدان همزمان با نامه مخالفان، به رئیس جمهور نامه نوشتند و خواستار تقسیم شدند، در نامهشان گفتند: سیستان و بلوچستان گستردگی فراوانی دارد و فاصله شمال تا جنوب آن به بیش از ۹۰۰ کیلومتر میرسد و این گستردگی مدیریت استان را دشوار کرده است. تقسیم استان خواسته مردم است. تقسیمات کشوری به عنوان یکی از ظرفیتهای توسعهای در هر منطقه محسوب میشود و روند پیشرفت خراسان قبل و بعد از تقسیم میتواند گواه این امر باشد.
مخالفان چه میگویند؟
عدهای اما معتقدند این طرح توسط افرادی غیردلسوز، رھبری و مطرح میشود که خاطر میلیونھا نفر را ناراحت و مخدوش و قلوب پاک جوانان این خطه را مشوش کرده است و باتوجه به شرایط کنونی کشور، این طرح از لحاظ سیاسی و اقتصادی به نفع مردم و دولت نخواهد بود؛ چرا که پهنای استان برای مردمانش یک ظرفیت میتواند باشد. آیا نیاز است برای محرومیتزدایی، این خاک، همچون مناطقی از بلوچستان که به خراسان جنوبی، کرمان و هرمزگان الحاق شدند، تکهتکه شود؟
این مناطق هم زمانی بهخاطر ترقی و پیشرفت جدا شدند اما همچنان که مستحضرید پس از گذشت بیش از هفتاد سال نه خبری از پیشرفت است و نه آسایش و آرامش. چه بسا که بسیاری از مردم آن مناطق همچنان از امکانات اولیه زندگی، مثل آب، راه، بهداشت و حتی شناسنامه نیز محرومند.
طرحی که هنوز برای مردم شفاف نیست
طرح تقسیم سیستان و بلوچستان نیاز به یک کار کارشناسی جدیتری دارد؛ هنوز زوایای مختلف طرح مشخص نیست و هزینه و فایده طرح باید دقیق بررسی کارشناسی شود. در شرایط فعلی وزارت کشور و دولت هم با طرح مخالف است و صریح عنوان کردهاند طرح بار مالی دارد؛ نیاز داریم کار کارشناسی لازم روی طرح انجام شود و جنبههای هویتی و فرهنگی لحاظ شود وحتماً باید اجماع نخبگان، علما و مردم منطقه را داشته باشد؛ بدون نظر نخبگان و مردم منطقه چنین طرحیهایی قابل طرح و اجرا نیست. مثل کمبودهای عمقی چابهار با وجود اهمیت راهبردی آن در شاخصهای توسعه انسانی با نظام بودجهریزی حاضر به جایی نمیرسد، وقتی مشکل آب خوزستان مطرح میشود و یا مثلا خشکی دریاچه ارومیه به میان میآید تمام مدیران ارشد برای رفع آن پیش قدم میشوند غافل از اینکه در چابهار ما ۵۰ سال است مشکل و معضل آب داریم و اکثر روستاهای چابهار و در معنای کلیتر بلوچستان با وجود خشکسالی از شبکه آب درکنار سواحل عمان محروم هستند.
تقسیم یک استان فی نفسه سیاست و اقدامی منفی و مخرب نیست و حتی میتواند در برخی موارد بسیار کارگشا باشد، اما هنگامی که با خواست اکثریت مردم و نخبگان و ذینفوذان اجتماعی آن همراه نباشد، مبتنی بر مطالعات علمی و فرهنگی و اجتماعی نباشد، شفافیت لازم را نداشته باشد و تدبیری در فرایندهای تهیه و ارائه آن دیده نشود، البته نشان دهنده خطاهای راهبردی متعددی است.
اولین گام برای تقسیم یک استان میبایست خواست و نظر اکثریت مردم و نمایندگان اجتماعی و سیاسی آنها باشد؛ حال آنکه متاسفانه در این طرح چنین چیزی وجود ندارد؛ لذا از این منظر، این طرح بیشتر به مثابه فشار و اجباری از بالا میماند و نمیتوان پیامدهای مفیدی برای آن متصور بود.