مطالبات توییتری از کاندیداها
«ارائهی برنامه با پشتوانهی فکری» و «داشتن روحیهی عدالتخواهی» با تفاوت اندکی پس از بهبود وضعیت اقتصادی در ردهی پنجم و ششم قرار گرفتهاند که از یک نوع مطالبه به شمار میآیند و نشان دهندهی خلاء چنین پارامترهایی در دولت فعلی است.
با بیشترین سرعت به انتخابات ۱۴۰۰ نزدیک میشویم؛ نامزدهای تایید صلاحیت شده با تمام حرف و حدیثها به طور نهایی و قطعی مشخص شدهاند و برنامههای تبلیغاتی مختلف آنان از جمله مناظرات در راه است؛ اینکه هر یک از نامزدها چه گفتمانی را نمایندگانی میکنند با توجه سوابق و مواضع قبلی آنان مشخص است، اما اینکه در حیطهی گفتمانی خود قصد دارند به کدام مطالبهی مردمی اولویت بدهند و با چه ادبیاتی دربارهی آن صحبت بکنند هنوز کاملا مشخص نشده.
در این بین نظرسنجی موسسهی دادهکاوِ "بِتا" به سراغ جمع آوری و دادهکاوی مطالبات مردمی در فضای مجازی و به طور مشخص توییتر در دو ماه اخیر رفته و مطالبات آنان را اعم از کنشگران اصلاح طلب، خاکستری و انقلابی پیرامون انتخابات جمعبندی کرده.
«داشتن روحیه انقلابی و جهادی» در صدر این مطالبات نشسته و بیش از ۶۰ درصد کنشگران فضای مجازی مطالبهگر آن هستند و از جهت شمول و دامنهی مطالبه با دیگر مطالبات تفاوت چشمگیری دارد؛ «دعوت از مردم به انتخاب اصلح» مطالبهی دیگر کاربران است که اگرچه در دستهی مطالبات از نامزدها قرار نمیگیرد، اما مطالبهی پیرامون انتخابات است؛ ردهی سوم مطالبات «حضور افراد کارآمد» است که مشابه مطالبهی ردهی دوم است؛ تشابه این سه مطالبهی صدرنشین نشان میدهد کنشگران فضای مجازی به درستی برآورده شدن سایر مطالبات جامعه مانند مسئلهی معیشت را وابسته به نوع نامزدهای انتخاباتی و روحیهی کاری آنها میدانند و معتقدند اصلاح وضعیت اقتصادی موجود نیازمند روحیهی جهادی در رییس جمهور است و نه صرفا شعار معیشت.
بر همین اساس «بهبود وضعیت اقتصادی و معیشت» در ردهی چهارم جدول مطالبات و پس از نوع روحیهی کاری نامزدها قرار میگیرد که نزدیک به ۳۰ درصد مطالبات را دربرمیگیرد؛ «ارائهی برنامه با پشتوانهی فکری» و «داشتن روحیهی عدالتخواهی» با تفاوت اندکی پس از بهبود وضعیت اقتصادی در ردهی پنجم و ششم قرار گرفتهاند که از یک نوع مطالبه به شمار میآیند و نشان دهندهی خلاء چنین پارامترهایی در دولت فعلی است.
به طور کلی در پایان دورهی ریاست جمهوری هر یک از روسای جمهوری شکلی از مطالبات در افکار عمومی شکل گرفت که دولت قبلی فاقد آن بود؛ برای مثال شعارهای آزادیهای سیاسی و تقدم توسعهی سیاسی بر توسعهی اقتصادی برای رییس جمهوری مانند خاتمی اقبال عمومی را به همراه آورد؛ چراکه دورهی رییس جمهور قبلی یعنی هاشمی دورهی محدودیت آزادیهای سیاسی و اجتماعی به شمار میآمد و توجهِ صرف دولت کارگزاران به توسعههای عمرانی و اقتصادی بود و بر اساس چنین خلایی در دولت هاشمی، گفتمان دولت خاتمی در جامعه در تقابل با وضع موجود آن زمان پیشران شد.
در دورهی بعد و در زمان پایان دولت خاتمی نیز این اتفاق مشابه تکرار شد؛ دولت خاتمی خود را نمایندهی قشر متوسط جامعه میدانست و مطالبات روشنفکران را سر دست میگرفت و در این بین به مطالبات بخش اعظمی از جامعه مبنی بر دغدغهی معیشتی و بحران فقر و تبعیض بیتوجه بود؛ کلیدواژهی عدالت گمشدهی دولت و گفتمان او به شمار میآمد؛ بر همین اساس گفتمان مورد مطالبه برای تشکیل دولت دهم عدالتخواهی و توجه به اقشار ضعیف بود که احمدینژاد به عنوان چهرهای که این گفتمان را نمایندگی میکرد مورد اقبال عمومی قرار گرفت.
البته از دیگر ویژگیهای دولت او (تا قبل از شروع اختلافات داخلی در دولت) اعتقاد به رویکرد مقاومت و استکبارستیزی در سیاست خارجی بود؛ این رویکرد دولت او که با همزمان با قسمتی از تحریمها و مشکلات اقتصادی شد، گفتمان و مطالبهی جدیدی را در افکار عمومی کلید زد؛ مطالبهای مبنی بر تعامل با دنیا و اصلاح شرایط اقتصادی مبنی بر سیاست خارجی تعاملی که نمایندهی اصلی آن برای تصدی دولت یازدهم، روحانی بود.
این شعار دولت یازدهم اگرچه در ادامه و به ویژه در دولت دوازدهم رنگ باخت و ناممکن و توخالی جلوه کرد، اما در تقابل با گفتمان حاکم در دولت نهم و دهم و شرایط موجود آن زمان شکل گرفت و پیش رفت؛ بر همین اساس گفته میشود که نزدیکترین جریان به پیروزی، جریانِ حاوی گفتمان رقیب با وضعیت موجود است.
بر اساس ریشههای جامعه شناختی هر دوره از انتخابات ریاستجمهوری در این دوره نیز باید برای بررسی مطالبات افکار عمومی برای تشکیل دولت سیزدهم گفتمان موجود و خلاهای فعلی دولت روحانی را در نظر گرفت؛ چراکه نقطهی مقابل گفتمان موجود همانگونه که در فهرست مطالبات مشاهده میشود به احتمال زیاد جریانِ موردِ اقبالِ مردم خواهد بود؛ دولت روحانی با رویکردِ گره زدن معیشت مردم به مذاکرات بین المللی بر سر کار آمد و عملا تلاش قابل توجه دیگری برای حل مشکلات معیشتی که در دورهی دوم او اوج گرفت و ویرانگر شد، ارائه نداد؛ بی توجهی کابینهی دولت دوازدهم به توان داخلی و بیحالی مدیران دولتی در اقدامات شجاعانه و به موقع برای حل مشکلات اقتصادی و اجتماعی، افکار عمومی را به این نتیجه رسانده که کلید حل مشکلات اقتصادی، روحیهی جهادی و پرکاری در برابر بیحالی دولت فعلی است و از طرف دیگر توجه به مقولهی عدالت در برابر دولتی که با نگاه توسعه و سرمایهسالاری بر سر کار آمد نیاز امروز جامعهی ایران برای پشت سر گذاشتن بحرانهای اجتماعی و ناامیدی و تبعیض است.
بر همین اساس در فهرست مطالبات منتشر شده از سوی موسسهی دادهکاوِ "بِتا" ۶ مطالبهی صدرنشین در تقابل با وضعیت موجود در دولت روحانی است؛ پژوهش "بتا" از مطالبات کاربران فضای مجازی نشان میدهد که دیگر دغدغهی توییتریها برای انتخابات پیشرو مسائلی همچون «پشتیبان ولایت فقیه داشتن»، «روحیهی خدمتگزاری» و «تبلیغات انتخاباتی سالم» است که با فاصلهی کمی در کنار یکدیگر قرار میگیرند.
در این دستهی سه تایی از مطالبات گزارهی اول یعنی «پشتیبان ولایت فقیه داشتن» متعلق به جریان انقلابی است و گزارهی دوم مبنی بر «روحیهی خدمتگزاری»، مشابه مطالبات روحیهی جهادی و انقلابی؛ اما گزارهی «تبلیغات انتخاباتی سالم» نشاندهندهی آن است که در کنار مطالبهی اصلاح وضعیت اقتصادی، مطالبهی اصلاح فضای رقابت نیز برای کنشگران اجتماعی اهمیت دارد و تبلیغات سالم را پیشزمینهی تشکیل یک دولت سالم و پاکدست میدانند؛ البته باید توجه داشت که تبلیغات سالم ابعاد مختلف مالی و غیر مالی را دربرمیگیرد مانند هزینههای پاک و شفاف انتخاباتی، رعایت اخلاق رقابت، عدم تخریب رقیب، عدم ضربه به منافع ملی مانند فعال کردن گسلهای قومیتی، مذهبی و جنسیتی و... که نمونههای آن در رقابت انتخاباتیِ سال ۹۶ به چشم میخورد و احتمالا این مطالبه نیز در تقابل و اعتراض به فضای نامطلوب رقابت ایجاد شده.
دیگر مطالبات این فهرست به ترتیب، «نگاه به توان داخلی»، «حل مشکل اشتغال»، «داشتن روحیهی استکبارستیز»، «پایبند بودن به مبانی اسلامی»، «نداشتن روحیهی اشرافی»، «دلسوز و مردمی بودن»، «داشتن روحیهی مبارزه با فساد» و «داشتن توان مدیریتی» است؛ که مجموع این عناوین ذیل نبود یا کمرنگ بودن چنین ویژگیهایی در دولت فعلی قابل تحلیل است و خلاءهای موجود چنین مطالباتی را شکل داده.
در ادامهی این دادهکاوی «اصلاح سازوکار انتخابات» به دست آمده که مشابه مطالبهی «تبلیغات انتخاباتی سالم» یک موضوع ساختاری است و نشان از مطالبات بلندمدت در اصلاح ساختارهای مشارکت است؛ در گزارهی «اصلاح سازوکار انتخابات» موضوعاتی از قبیل لزومِ اصلاح قانون انتخابات ریاستجمهوری، نامشخص بودن معیارهای دقیقِ تایید صلاحیت توسط شورای نگهبان، کوتاه بودن زمان رقابت و ... در ذیلِ اصلاح سازوکار انتخابات قرار میگیرد.
در ردههای پایانی این فهرست نیز عناوینی همچون «انتقادپذیر بودن»، «داشتن ویژگیهای مبتنی بر شاخصهای رهبری»، «پاکدست بودن»، «انتقاد به عملکرد صداوسیما در انتخابات»، «حضور افراد جوان» و «عمل کردن به وعدهها» قرار دارد که با فاصلهی کمی در کنار یکدیگر قرار گرفته و هر یک نزدیک ۱۰ درصد است.
در بین چند مطالبهی نهایی مورد «انتقاد به عملکرد صداوسیما در انتخابات» مشخصا در تخاطب با نامزدهای انتخابات طرح نشده و به طور کلی بازنمای انتقادات و مطالباتِ کنشگرانِ اجتماعی نسبت به فضای انتخابات در کشور است؛ برای مثال در دیدگاه این مطالبهگران، صداوسیما صرفا در بازهی مربوط به انتخابات تلاش میکند فضای گفتگو و تضارب آراء را حفظ کند، اما در همین بازه نیز بازنمای تمام اتفاقات انتخاباتی نیست برای مثال در طول چند هفتهی گذشته انتقاداتی نسبت به مصوبهی جدید شورای نگهبان برای ثبتنام نامزدها و رد صلاحیتها شکل گرفت، اما رسانهی ملی نتوانست فضای انتقادی را به درستی پوشش دهد و صرفا به تریبونهای یکطرفه برای اعضای شورای نگهبان بسنده کرد؛ قاعدتا چنین رویهای پیامد مثبت بر انتخابات ۱۴۰۰ و مشارکت آن برجای نمیگذارد و بر همین اساس مورد مطالبهی فعالان اجتماعی قرار گرفته است.