توسعه اقتدار و قدرت روز افزون انصارالله در یمن بعد از ۶ سال
یک کارشناس مطالعات غرب آسیا،به روند توسعه قدرت و نفوذ جنبش انصارالله در این کشور در کنار برتری نظامی آن پرداخت.
«محمد رضا عفراوی» کارشناس مطالعات غرب آسیا، در خصوص قدرت نیروهای انصارالله عنوان کرد: کُنشگری بازیگران سیاسی غیردولتی در خلال تحولات بعد از بیداری اسلامی، به مرزهای ملی کشورهای درگیر محدود نماند و ابعاد منطقهای گسترده و عمیقی از اثرگذاری و اثرپذیری خود به نمایش گذاشت.
وی افزود: از سویی سقوط حاکمان مستبد و غیرمردمی نیز به فروپاشی نظم مستقر در منطقه انجامید و براین اساس واکنشهای مقطعی از سوی حافظان وضع موجود منطقه به وجود آمد. واکنشهای مزبور ابعادی متنوع از سرکوب، تزویر، تعلیق و حمله نظامی و … داشت که مصداق بارز آن در یمن قابل تطبیق است.
عفراوی ادامه داد: در پی تظاهرات مردم علیه حکومت «علی عبدالله صالح»، منازعهای طولانی در این کشور شکل گرفت. در این میان، مردم موفق به برکناری صالح و جانشینی معاون او شدند ولی از آن جایی که «منصور هادی» نتوانست به خواستههای مردم جامه عمل بپوشاند او هم مجبور به استعفا و فرار به عربستان شد و انصارالله اداره مراکز حکومتی را به دست گرفت. در نتیجه این اتفاق، عربستان سعودی به همراه ائتلافی متشکل از کشورهای عربی با هدفِ از میان برداشتنِ جنبش انصارالله و بازگرداندن کنترل یمن به دست منصور هادی به این کشور تجاوز کرد.
وی اضافه کرد: این تجاوز در حال حاضر در آستانه سالگرد ششم آن قرار گرفته و تا به امروز تداوم دارد و نتیجهای جز شکست سعودی و عدم تحقق اهداف آن در پی نداشته است به طوری که در تحولات جاری و سرنوشت ساز جبهه مأرب و همزمان با فشار بین المللی بی سابقه برای توقف عملیات ارتش و کمیتههای مردمی که جز طبیعی از نبرد علیه ائتلاف سعودی و مزدوران آنها است، از عناصر داعشی و القاعده برای مقابله با ارتش و کمیتههای مردمی در این جبهه استفاده میشود و با توجه به متجاوز بودن سعودی علیه یمن و عدم تحقق اهداف آشکار و پنهان، نشان دهنده شکست آنها است.
این کارشناس یمنی بیان کرد: در نتیجه، جنبش انصارالله از طریق ارتش و کمیتههای مردمی در سطح نظامی و همزمان با اداره دولت نجات ملی، از مرحله دفاع به مرحله هجوم بازدارنده جهش پیدا کرد و در سطح سیاسی، گذار این جنبش از یک جریان «فروملی» به جریانی «ملی» و نیز معطوف نمودن اقبال مردمی به خود و موفقیت آن در فرایند مشروعیت سازی و توسعه اقتدارسازی در بخش قابل توجهی از جغرافیای کشور را میتوان دلیلی بر توسعه جنبش به سطح ملی و تبدیل شدن به محور همگرایی نیروهای پراکنده در یمن دانست و به نظر میرسد که توسعه اقتدار و تعمیق قدرت انصارالله در داخل کشور، منجر به برهم خوردن نظم پیشین از طریق قطب بندیهای نوین در منطقه شده است.