فشار با آژانس، فضاسازی با رسانههای آمریکایی
آمریکا در وهله اول میخواهد جامعه ایرانی را نسبتبه خود خوشبین کند و ریشه بدبینی به آمریکا را از مبدا جامعه در ایران بخشکاند، برای همین هم هرچه بتواند از رنگ و لعاب بیشتری برای بزک خود استفاده میکند.
رسانههای آمریکایی این روزها بهگونهای تیتر میزنند و خبر مینویسند که گویی این ایران است که آمریکا را تحریم کرده و حالا هم تن به هیچ مصالحهای نمیدهد. نگاهی به اخبار هفتههای اخیر بهویژه گزارشهای منتشرشده در رسانههایی چون والاستریت ژورنال و رویترز در عصر روز یکشنبه همین هفته بازگوکننده چنین وضعیتی است. بهعبارتی دموکراتها با یک پیوست رسانهای بسیار پرقدرت، پیچیده و دقیق تلاش میکنند اهداف زیادخواهانه خود را محقق کنند و یک قدم از «زیادهخواهی حداکثری» خود کوتاه نمیآیند.
روز یکشنبه رسانههای آمریکایی بهصورت هماهنگ گزارش دادند که ایران پیشنهاد مذاکره آمریکا را رد کرده است و بهگونهای داستان را جلوه دادند انگار که آمریکا صلحطلب، اهل گفتوگو و آماده رفع همه تحریمهاست و خب ایران از تعامل و آرامش فراری است. این الگوی کنش رسانهای که پیوست عملکرد سیاسی، اقتصادی و حتی نظامی آمریکاییها است، در ادوار مختلفی که دموکراتها در کاخسفید بودهاند، به دفعات دیده شده است. همین اواخر همه شاهد بودند در شرایطی که بایدن عنصر دیپلماسی را کنار گذاشته و اساسا حاضر نیست از فشار حداکثری کوتاه بیاید، ناگهان با خط نستعلیق به ایرانیها پیام تغییر میدهد، در کاخ سفید بیانیه صادر میکند و میگوید دیپلماسی محور برنامههای آمریکا شده است. قبلا و در دوره اوباما هم دیده بودیم که همزمان با توسعه و تشدید تحریمها، رئیسجمهور آمریکا برای ایرانیها پیام تبریک نوروز میفرستاد و سفره هفتسین در کاخسفید پهن میکرد. حالا هم دقیقا همان فضا درحال تکرار است؛ یعنی ایالاتمتحده بایدن سر سوزنی از مواضع دولت ترامپ درقبال ایران کوتاه نیامده، فشار حداکثری به قوت خود باقی است و درمقابل تنها چیزی که تغییر کرده دیپلماسی عمومی، نحوه پوشش رسانهای و اخبار ضدونقیضی است که برای مدیریت افکار عمومی بهویژه تاثیر بر جامعه ایرانی مخابره میشود.
پیوست رسانهای برای پیشبرد اهداف سیاسی
دیپلماسی عمومی از دیدگاه آمریکاییها دورزدن حاکمیت کشورهایی است که به هرنحوی مخالف سیاستهای سلطهجویانه کاخسفید هستند؛ کنار گذاشتن حاکمیت و برقراری ارتباط مستقیم با جامعه، آنهم نه براساس یک تعامل سازنده و صادقانه، بلکه برای تشویش افکار عمومی، هدایت آنها بهسمت امری غیرواقعی و بهنوعی فریب دستهجمعی بهمنظور ایجاد یک اهرم فشار علیه حاکمیت ایستاده درمقابل آمریکا.
این البته نهتنها درمورد ایران که برای همه کشورهای معارض آمریکا و همه کسانی که بهنوعی سیاستهای آمریکا را قبول ندارند، صدق میکند. نمونه بارز آن شوروی سابق و روسیه کنونی است. در هر دو آمریکا حاکمیت را دور میزند و ضمن برقراری ارتباط مستقیم با مردم آنها را بهسمت شورش علیه نظام مستقر هدایت میکند.
دهها کشوری که انقلاب رنگی در آنها رخ داده نمونهای از این وضعیت را تجربه کردهاند. حالا این ایده نخنما دوباره درحال اجراست و تیم حرفهای ایستاده درکنار کاخسفید میخواهد در آستانه انتخابات ریاستجمهوری از تعارضات موجود در جامعه ایرانی استفاده کرده و شکافهای میان مردم و سیستم را تعمیق کند.
اهداف عملیات رسانهای آمریکا چیست؟
فضاسازی رسانهای که در ابتدای متن ذکر شد، چند هدف را دنبال میکند.
آمریکا در وهله اول میخواهد جامعه ایرانی را نسبتبه خود خوشبین کند و ریشه بدبینی به آمریکا را از مبدا جامعه در ایران بخشکاند، برای همین هم هرچه بتواند از رنگ و لعاب بیشتری برای بزک خود استفاده میکند. تاکید میکنم این درحالی است که دموکراتهای بهاصطلاح صلحطلب و صلحجو با تمام وعدههای قبلی حتی مجوز صادرات دارویی به ایران را صادر نکردند و تحریمهای اینچنینی را با قوت تمام حفظ کردند. یا همین کسانی که به مردم ایران پیام صلح میدهند، حتی با صدور مجوز برای تایید پرداخت وام ایران برای خریدهای دارویی و واکسن هم مخالفت کردند و دقیقا مانند ترامپ مردم ایران را هدف گرفتند.
در مرتبه دوم آمریکاییها هدف بالاتری را مدنظر دارند و آنهم ایجاد شکاف میان مردم و حاکمیت است. تیم عملیات روانی کاخسفید درحالیکه سیستم مستقر در تهران اساسا از الگوی پیشرفته تعامل موثر و پیوست رسانهای برای ارتباط با مردم خود محروم است، تلاش میکند فشار از سطح جامعه علیه سیستم ایجاد کند و آن را با مطالبات از مذاکره و امتیازدهی به آمریکا برای رفع مشکلات اقتصادی بالا ببرد. این پروژه اگر موفق شود، حتما بدون مذاکره، دیپلماسی و برداشتن یک خط از 1500 تحریم آمریکا به تمام اهداف خود رسیده است. در این خصوص البته آمریکا یک حساب ویژه روی برخی نیروهای داخلی در ایران نیز باز کرده است. او میداند که جریانی در ایران اساسا به کاخسفید یا خوشبین است یا قوت و قهر آن را مافوق هر ارادهای میداند و از اینرو در هر حالتی پیشنهاد اول و آخرش کوتاه آمدن، امتیازدهی و نهایتا مذاکره است. بنابراین ساکنان کاخسفید گمان میکنند برگ برنده آنها در تهران همین افراد هستند و اگر فعال شوند، امکان ایجاد شکاف درون حاکمیت وجود دارد. این طرح خطرناک البته قبلا یکبار و در حاشیه توافق هستهای 2015 بهصورت نسبی به موفقیت رسیده و نتیجه آن هم برجامی بوده که تقریبا همه مفاد آن یکطرفه ازسوی ایران اجرا شده و ثمره تقریبا هیچ داشته است.
از اینرو و در چنین وضعیتی اگر فرد یا جناحی تصور کند که میتواند ضمن بازی در پازل آمریکا بهره انتخاباتی-سیاسی برده و احتمال موفقیت خود در خرداد 1400 را افزایش دهد، باید بداند اولین نتیجه بازی اشتباهش تثبیت دائمی تحریمها و حتی کنار رفتن احتمال تعلیق یا تخفیف آنها است و این معنایی جز نابودی منافع ملی و خیانت به مردم ندارد. ایجاد دوقطبی کاذب، ایجاد امیدواری به آمریکا و اساسا هر موضع یا سخنی جز مطالبه رفع یکجا و یکپارچه تحریم ها، ایجاد خلل و ضعف در وحدت ملی برای مقابله با دشمن است.
چندجانبهگرایی یعنی دور هم جمع شدن برای توطئه؟
توضیحات سعید خطیبزاده، سخنگوی وزارت امور خارجه درمورد دولت بایدن تکمله همین بحث است. روز گذشته خطیبزاده گفت در برخی حوزهها دولت بایدن بدتر از دولت ترامپ عمل کرده است. سخنگوی وزارت امور خارجه با تاکید بر اینکه از زمان تشکیل دولت جدید در آمریکا سیاست ایالاتمتحده درمورد ایران هیچ تغییری نکرده است، گفت: «در حوزه عمل تفاوتی بین بایدن و ترامپ تا به امروز وجود نداشته است و چهبسا در برخی حوزهها مسیری که دولت جدید آمریکا طی میکند، بدتر از دولت قبلی است؛ چنانکه امروز آمریکا خودش در صدور برخی از قطعنامهها علیه ایران پیشقدم میشود و آنها به اشتباه تصور میکنند چندجانبهگرایی یعنی دور هم جمع شدن برای توطئه!»