باب گفتوگوی نسلها را باز کردیم
اگر فرزند دهه هشتادی دارید یا در اطرافتان با بچههای دهه هشتادی در ارتباط و از نزدیک آشنا هستید، میدانید که بچههای این نسل چه دنیای پیچیده و پر رمز و رازی داشته و هیچ گونه شباهتی هم به بچههای دهههای گذشته ندارند. بنابراین اگر به دنبال راه حلی برای شناخت نسبی دنیا و افکار آنها هستید به تماشای برنامه «هشتادیا» بنشینید.
حسین شکیب راد که پیش از این برنامه سردبیر برنامه «پرانتز باز» شبکه امید و جزو تیم تولید برنامه «اقیانوس آرام» شبکه دو بوده و به نوعی با دنیای نوجوانها آشناست، تهیهکنندگی «هشتادیا» را برعهده دارد. وی در گفتوگو با جامجم به نکاتی درباره ویژگیهای این برنامه اشاره کرد:
ما دهه هشتادیا را نمیشناسیم
بیش از دو سال است که روی ایده برنامه کار شده و به طور کلی برنامه با مطالعه و تحقیق و پژوهش شکل گرفت. در واقع یک تیم پژوهشی نزدیک به یک سال و اندی به طور مداوم روی مسائل نوجوانها و به اصطلاح دهه هشتادیا متمرکز شدند. به همین دلیل برنامه پیشتولید نسبتا طولانی داشت.
از همان ابتدا هم شعاری داشتیم مبنی بر اینکه ما دهه هشتادیا را نمیشناسیم و این عدم آگاهی هم در پدر و مادرها و نسلهای گذشته وجود دارد و هم اینکه خود این نسل خودشان را به خوبی نمیشناسند.
با این ایده وارد جریانی شدیم تا بتوانیم جهل مرکبی که درباره نسل جدید وجود دارد را تا حدودی برطرف کنیم. بنابراین هدف برنامه این بود که روی مسالهای متمرکز شویم که مغفول مانده بود. به همین دلیل احتمال دارد ساخت «هشتادیا» به فصلهای بعدی هم برسد. با این وجود ما در فصل اول که برنامه روی آنتن است، سعی کردیم در ۳۰ قسمت مهمانهایی از این نسل را دعوت کنیم که به نوعی خودشان میزبان برنامه هستند. البته به همراه خانواده به برنامه میآیند.
مخاطب ما والدین دهه هشتادیا هستند
واقعیت این است که مخاطب اصلی برنامه ما بزرگترها و نسلهای قبلی هستند. یعنی هدف اصلی ما این است پدر و مادرهایی که فرزند دهه هشتادی دارند، شناخت بهتری نسبت به این نسل پیدا کنند.
درست است که برنامههای زیادی برای مخاطب نوجوان نداریم. اما مخاطب اصلی برنامه ما هم والدین بچهها هستند تا بتوانند با طرز تفکر و دنیای فرزندانشان بیشتر آشنا شوند. به همین دلیل فرم برنامه و حرفهایی که در آن زده میشود بیشتر با این نیت طراحی شده که آنها بتوانند استفاده کنند و از بچههای دهه هشتادیشان شناخت پیدا کنند. ضمن اینکه بتوانند باب گفتوگو را با بچههایشان باز کنند. و مسائل و دغدغههای آنان را بهتر بشناسند تا بتوانند تحلیل بهتری از رفتارهای فرزندانشان داشته باشند. در کنار این موارد ما دنبال این موضوع هم بودیم که بچههای دهه هشتادیا هم برنامه را پیگیری کنند، بنابراین میتوانم بگویم مخاطب برنامه کل خانواده است. حتی معلمها و مسؤولین هم میتوانند مخاطب برنامه ما باشند. به همین دلیل چند ویژگی مهم را در برنامه لحاظ کردیم.
برنامهسازی با مشارکت بچهها
اولین ویژگی که باعث میشود بچههای نوجوان برنامه را دنبال کنند اصل مشارکتگرفتن از خود بچههاست. یعنی بچهها دوست دارند خودشان را در برنامه ببینند.
به همین دلیل ما یک تیم ۳۰ نفره از نوجوانها که اهل هنر و رسانه هم هستند و توانمندیهایی هم دارند و در عین حال از طیفهای مختلف جامعه هستند را در کنار خودمان داشتیم. یعنی در موضوعات، برنامهریزیها، پژوهش و محتوای برنامه کنار ما بودند و کمک میکردند که این نسل را بهتر بشناسیم. در عین حال در مراحل تولید هم به کمک ما آمدند. بسیاری از آیتمهایی که برای برنامه تولید شد، بچهها با ما حتی در دکور و تدوین همکاری داشتند. تلاشمان بر این بود که بچهها در برنامه حضور داشته باشند و حرف بچههای دهه هشتادی به گوش همنسلیهایشان برسد.
بخش مهمی در برنامه داریم که در آن مخاطبان دهه هشتادی میتوانند روی حرفهای مهمانها نظر بدهند بدین ترتیب که مقابل مهمانها تلفن همراهی قرار دارد که بچهها میتوانند درباره صحبتهای مهمان نظر بدهند که در تدوین نهایی به برنامه اضافه میشود. نکته مهم دیگر بحث هیجان و چالش است که به شدت برای این نسل جذاب است. به همین دلیل فرم برنامه ما بدین شکل است که سرشار از چالشها و بازیها و اتفاقات عجیب هستیم و همین چالشها باعث ایجاد گفت و گو میشود.
حرفهای جدی نسلی از زبان مجری
از آنجا که مخاطب اصلی برنامه ما پدرها و مادرها هستند، نمیتوانستیم با مجری نوجوان در برنامه همکاری کنیم. از طرفی در این مسیر نیاز به مجریای داشتیم که کارشناس حوزه نوجوان باشد و بتواند حرفهای جدی نسلی بزند. یعنی هم حوزه رسانه را که در نسل جدید به شدت موضوع مهمی است و بسیاری از رفتارها و کردارها و گفتارهای این نسل برگرفته از شناختهایی است که آنها به واسطه زندگی در عصر رسانههای جدید به خصوص شبکههای اجتماعی ایجاد کردهاند. بنابراین سراغ کسی رفتیم که علاوه بر اینکه چندین سال است در حوزه نوجوان مطالعه میکند، تخصص ویژهای هم در حوزه رسانه دارد. از طرفی هم باید حرفهای جدی در این برنامه زده میشد که شاید مدتهاست گفته نشده است. پس ما باید کسی را به عنوان مجری انتخاب میکردیم که از پشتوانه علمی بالایی برخوردار باشد. برنامه ما هم مجریمحور نیست، کارشناسمحور است. یعنی با تواناییای که مجری دارد، میتواند دو نسل را که شناخت کمی از همدیگر دارند، به هم نزدیک کند.
زبان مشترک گفتوگوی ۲ نسل
ما در کنار برنامه کمپینی را راهاندازی کردیم که در آنجا مخاطب اصلی را مخاطبان دهه هشتادی قرار دادیم. در فضای مجازی هم صفحهای داریم که دنبالکنندههایش و گردانندگان آن نوجوانها هستند. ما در آنجا که درباره موضوعات به روز و مهم نوجوانها صحبت میکنیم، بازخوردهای بیشتری گرفتیم. به عنوان مثال درباره گیم برنامه رفتیم که خیلی مورد توجه قرار گرفت یا مدرسههای مجازی بحثهای خوبی شکل گرفت. چون برایشان موضوع جذابی بود.
شاید بیشترین بازخوردی که ما گرفتیم این بود که باب گفتوگو بین نسل جدید و قدیم باز شد. شاید پیش از این بچهها خیلی رغبت نداشتند که درباره مسائل خودشان با پدر و مادرهایشان صحبت کنند. اما این برنامه باب گفتوگوی بین دو نسل را باز کرد. چون والدین زبان گفتوگو با بچهها را پیدا کردند. نکته مهم دیگر اینکه بچهها و والدینشان به شدت علاقهمند حضور در برنامه شدند که جای خوشحالی است.
نوری در تاریکی
ما در حوزه نسلی اولین برنامهای هستیم که با عنوان «هشتادیا» و برای این نسل ساخته میشود. البته شاید در دهههای مختلف برنامههای ویژه نوجوان ساخته باشیم. اما اینکه یک نگاه نسلی که در جهان هم بسیار نگاه دقیق و علمی است، پیش از این برنامه نداشتیم. ما با توجه به ویژگیهای این نسل آیتمهای برنامه را تولید کردیم. حتی فکر میکنم در حوزه خبر هم این نسل مهجور مانده است. بنابراین برنامه «هشتادیا» قرار را بر این گذاشته که چراغ را بردارد و روی مسائلی که در تاریکی قرار گرفته نور بیندازد و توجه همه را به خود جلب کند. با این حال نیاز به ساخت برنامههای بسیاری در این زمینه هست.
به خصوص در رسانه ملی که برای جذب این نسل با فضای سختتری مواجه است. البته شبکهای مختص این نسل در رسانه ملی هست. اما باید توجه بیشتری به دهه هشتادیا و خواستههایشان شود. اگر ما بتوانیم با تولید برنامهها، فیلمها و سریالها به این نسل بپردازیم و آنها را جذب کنیم گل اصلی را زدهایم.
ما دهه هشتادیا را نمیشناسیم
بیش از دو سال است که روی ایده برنامه کار شده و به طور کلی برنامه با مطالعه و تحقیق و پژوهش شکل گرفت. در واقع یک تیم پژوهشی نزدیک به یک سال و اندی به طور مداوم روی مسائل نوجوانها و به اصطلاح دهه هشتادیا متمرکز شدند. به همین دلیل برنامه پیشتولید نسبتا طولانی داشت.
از همان ابتدا هم شعاری داشتیم مبنی بر اینکه ما دهه هشتادیا را نمیشناسیم و این عدم آگاهی هم در پدر و مادرها و نسلهای گذشته وجود دارد و هم اینکه خود این نسل خودشان را به خوبی نمیشناسند.
با این ایده وارد جریانی شدیم تا بتوانیم جهل مرکبی که درباره نسل جدید وجود دارد را تا حدودی برطرف کنیم. بنابراین هدف برنامه این بود که روی مسالهای متمرکز شویم که مغفول مانده بود. به همین دلیل احتمال دارد ساخت «هشتادیا» به فصلهای بعدی هم برسد. با این وجود ما در فصل اول که برنامه روی آنتن است، سعی کردیم در ۳۰ قسمت مهمانهایی از این نسل را دعوت کنیم که به نوعی خودشان میزبان برنامه هستند. البته به همراه خانواده به برنامه میآیند.
مخاطب ما والدین دهه هشتادیا هستند
واقعیت این است که مخاطب اصلی برنامه ما بزرگترها و نسلهای قبلی هستند. یعنی هدف اصلی ما این است پدر و مادرهایی که فرزند دهه هشتادی دارند، شناخت بهتری نسبت به این نسل پیدا کنند.
درست است که برنامههای زیادی برای مخاطب نوجوان نداریم. اما مخاطب اصلی برنامه ما هم والدین بچهها هستند تا بتوانند با طرز تفکر و دنیای فرزندانشان بیشتر آشنا شوند. به همین دلیل فرم برنامه و حرفهایی که در آن زده میشود بیشتر با این نیت طراحی شده که آنها بتوانند استفاده کنند و از بچههای دهه هشتادیشان شناخت پیدا کنند. ضمن اینکه بتوانند باب گفتوگو را با بچههایشان باز کنند. و مسائل و دغدغههای آنان را بهتر بشناسند تا بتوانند تحلیل بهتری از رفتارهای فرزندانشان داشته باشند. در کنار این موارد ما دنبال این موضوع هم بودیم که بچههای دهه هشتادیا هم برنامه را پیگیری کنند، بنابراین میتوانم بگویم مخاطب برنامه کل خانواده است. حتی معلمها و مسؤولین هم میتوانند مخاطب برنامه ما باشند. به همین دلیل چند ویژگی مهم را در برنامه لحاظ کردیم.
برنامهسازی با مشارکت بچهها
اولین ویژگی که باعث میشود بچههای نوجوان برنامه را دنبال کنند اصل مشارکتگرفتن از خود بچههاست. یعنی بچهها دوست دارند خودشان را در برنامه ببینند.
به همین دلیل ما یک تیم ۳۰ نفره از نوجوانها که اهل هنر و رسانه هم هستند و توانمندیهایی هم دارند و در عین حال از طیفهای مختلف جامعه هستند را در کنار خودمان داشتیم. یعنی در موضوعات، برنامهریزیها، پژوهش و محتوای برنامه کنار ما بودند و کمک میکردند که این نسل را بهتر بشناسیم. در عین حال در مراحل تولید هم به کمک ما آمدند. بسیاری از آیتمهایی که برای برنامه تولید شد، بچهها با ما حتی در دکور و تدوین همکاری داشتند. تلاشمان بر این بود که بچهها در برنامه حضور داشته باشند و حرف بچههای دهه هشتادی به گوش همنسلیهایشان برسد.
بخش مهمی در برنامه داریم که در آن مخاطبان دهه هشتادی میتوانند روی حرفهای مهمانها نظر بدهند بدین ترتیب که مقابل مهمانها تلفن همراهی قرار دارد که بچهها میتوانند درباره صحبتهای مهمان نظر بدهند که در تدوین نهایی به برنامه اضافه میشود. نکته مهم دیگر بحث هیجان و چالش است که به شدت برای این نسل جذاب است. به همین دلیل فرم برنامه ما بدین شکل است که سرشار از چالشها و بازیها و اتفاقات عجیب هستیم و همین چالشها باعث ایجاد گفت و گو میشود.
حرفهای جدی نسلی از زبان مجری
از آنجا که مخاطب اصلی برنامه ما پدرها و مادرها هستند، نمیتوانستیم با مجری نوجوان در برنامه همکاری کنیم. از طرفی در این مسیر نیاز به مجریای داشتیم که کارشناس حوزه نوجوان باشد و بتواند حرفهای جدی نسلی بزند. یعنی هم حوزه رسانه را که در نسل جدید به شدت موضوع مهمی است و بسیاری از رفتارها و کردارها و گفتارهای این نسل برگرفته از شناختهایی است که آنها به واسطه زندگی در عصر رسانههای جدید به خصوص شبکههای اجتماعی ایجاد کردهاند. بنابراین سراغ کسی رفتیم که علاوه بر اینکه چندین سال است در حوزه نوجوان مطالعه میکند، تخصص ویژهای هم در حوزه رسانه دارد. از طرفی هم باید حرفهای جدی در این برنامه زده میشد که شاید مدتهاست گفته نشده است. پس ما باید کسی را به عنوان مجری انتخاب میکردیم که از پشتوانه علمی بالایی برخوردار باشد. برنامه ما هم مجریمحور نیست، کارشناسمحور است. یعنی با تواناییای که مجری دارد، میتواند دو نسل را که شناخت کمی از همدیگر دارند، به هم نزدیک کند.
زبان مشترک گفتوگوی ۲ نسل
ما در کنار برنامه کمپینی را راهاندازی کردیم که در آنجا مخاطب اصلی را مخاطبان دهه هشتادی قرار دادیم. در فضای مجازی هم صفحهای داریم که دنبالکنندههایش و گردانندگان آن نوجوانها هستند. ما در آنجا که درباره موضوعات به روز و مهم نوجوانها صحبت میکنیم، بازخوردهای بیشتری گرفتیم. به عنوان مثال درباره گیم برنامه رفتیم که خیلی مورد توجه قرار گرفت یا مدرسههای مجازی بحثهای خوبی شکل گرفت. چون برایشان موضوع جذابی بود.
شاید بیشترین بازخوردی که ما گرفتیم این بود که باب گفتوگو بین نسل جدید و قدیم باز شد. شاید پیش از این بچهها خیلی رغبت نداشتند که درباره مسائل خودشان با پدر و مادرهایشان صحبت کنند. اما این برنامه باب گفتوگوی بین دو نسل را باز کرد. چون والدین زبان گفتوگو با بچهها را پیدا کردند. نکته مهم دیگر اینکه بچهها و والدینشان به شدت علاقهمند حضور در برنامه شدند که جای خوشحالی است.
نوری در تاریکی
ما در حوزه نسلی اولین برنامهای هستیم که با عنوان «هشتادیا» و برای این نسل ساخته میشود. البته شاید در دهههای مختلف برنامههای ویژه نوجوان ساخته باشیم. اما اینکه یک نگاه نسلی که در جهان هم بسیار نگاه دقیق و علمی است، پیش از این برنامه نداشتیم. ما با توجه به ویژگیهای این نسل آیتمهای برنامه را تولید کردیم. حتی فکر میکنم در حوزه خبر هم این نسل مهجور مانده است. بنابراین برنامه «هشتادیا» قرار را بر این گذاشته که چراغ را بردارد و روی مسائلی که در تاریکی قرار گرفته نور بیندازد و توجه همه را به خود جلب کند. با این حال نیاز به ساخت برنامههای بسیاری در این زمینه هست.
به خصوص در رسانه ملی که برای جذب این نسل با فضای سختتری مواجه است. البته شبکهای مختص این نسل در رسانه ملی هست. اما باید توجه بیشتری به دهه هشتادیا و خواستههایشان شود. اگر ما بتوانیم با تولید برنامهها، فیلمها و سریالها به این نسل بپردازیم و آنها را جذب کنیم گل اصلی را زدهایم.
منبع:
جام جم