آقای رئیسی حالا توپ در زمین شماست

کدخبر: 2369571

«یک مساله‌ای که من دیدم شاید یک مقداری بی انصافی باشد در انعکاس این موضوع، تصور بر این بوده که اتهام ایشان فقط همین نبستن اینستاگرام است.»

این بخشی از توضیحات حجت‌الاسلام جعفر منتظری، دادستان کل کشور درخصوص ماجرای احضار وزیر ارتباطات است؛ اظهارنظری که بعد از یک روز گمانه‌زنی رسانه‌ای تایید می‌کند یکی از دلایل احضار آذری‌جهرمی نبستن اینستاگرام بوده است.

مسدودسازی شبکه‌های اجتماعی ازجمله اینستاگرام موضوعی است که در دوسال اخیر و در دوره جدید ریاست قوه‌قضائیه بارها هم ازسوی رئیس قوه و هم سخنگو رد شده است، اما اینکه چه اتفاقی می‌افتد که برخلاف رویه عمومی قوه‌قضائیه تصمیمی گرفته می‌شود که این موضوع تبدیل به یک چالش اجتماعی شود، جای تامل جدی دارد؛ تصمیمی که در خوشبینانه‌ترین حالت از هرطرف به آن نگاه می‌کنیم، جز کج‌سلیقگی و زمان‌نشناسی و بی‌خبری از مسائل اصلی جامعه دلیلی برای اتخاذش پیدا نمی‌کنیم.

طرح موضوع فیلترینگ اینستاگرام به‌مثابه اقدام یا حتی زمینه‌سازی برای تحدید شبکه‌های اجتماعی با اقتضائات ارتباطاتی فعلی آثار مخرب فراوانی دارد که معلوم نیست کسانی که به‌راحتی درباره آن حرف می‌زنند به آنها فکر کرده‌اند یا نه؟

1- ضد اقتصاد و معیشت مردم:

اینکه زندگی طیف‌های مختلف امروز مردم در شرایط اقتصادی دشوار به شبکه‌های اجتماعی و... گره خورده است، حرف تازه‌ای نیست. حتی فکر کردن به ازبین رفتن کسب‌وکارهای «اینستاگرام پایه» برای مردم سخت است، خصوصا آنهایی که کرونا یک‌سالی می‌شود چوب لای چرخ کاسبی‌شان گذاشته و اختلال جدی در دودو تا چهارتای زندگی‌شان به‌وجود آورده است. دوستان با خودشان فکر کرده‌اند که هربار از فیلترینگ سخن می‌گویند، چه فشار روحی و روانی‌ای به آنها می‌آورند.

ازسوی دیگر به‌لحاظ اجتماعی نمی‌شود در اوضاع کرونایی که اقتضائات خاص خود را دارد، هرروز برای سفر و زیارت و عزاداری و میهمانی و آمدوشد مردم به‌درستی محدودیت ایجاد کرد و به زیست مجازی و ارتباطات از راه دور تشویق‌شان کرد و ازسوی دیگر خبر احتمال بگیروببند همین شبکه‌های اجتماعی را هم انتشار داد.

2- ضد گفتمان آزادی:

زندگی سیاسی، فرهنگی و اجتماعی مردم امروز به‌شکلی با شبکه‌های اجتماعی ممزوج شده است که هرنوع تلاش برای اعمال محدودیت بر آنها به محدود کردن آزادی و البته حس آزادی تعبیر می‌شود.

فرض کنیم امروز اینستاگرام فیلتر شود، دقیقا چه اتفاقی می‌افتد؟ بسیاری از مردم سراغ فیلترشکن‌ها و پروکسی‌ها می‌روند. البته بسیاری از آنها همین الان برای استفاده از تلگرام از فیلترشکن استفاده می‌کنند. شاید فقط دیگر زحمت خاموش و روشن کردن آن را نکشند.

به وضعیت مضحک ارتباطی که با فیلتر کردن تلگرام و توئیتر ساخته‌ایم، دقت کرده‌اید؟ تلگرام فیلتر است، اما هنوز با فیلترشکن و پروکسی که معلوم نیست چطور با حساب‌های داخلی و تراکنش‌های بانکی در ایران قابل‌خریداری است، تبدیل به پلتفرم اصلی ارتباطی ایرانی‌ها شده است. توئیتر برای مردم فیلتر است، اما همه مسئولان کشور آنجا صفحه دارند و با هم پیام ردوبدل می‌کنند و اخبار رسمی صداوسیما هم از فعل‌وانفعلات این شبکه اجتماعی غیرقانونی برای مردم و طیب و طاهر برای مسئولان گزارش تهیه می‌کند و هرشب به سمع‌ونظر مردم می‌رساند.

این وضعیت همزمان تراژیک و کمیک در استفاده از شبکه‌های اجتماعی و حس آزادی در جامعه حاصل چنین ایده‌ها و احکامی است.

3- ضد گفتمان عدالت:

بسیاری از رویش‌های عدالتخواهانه سال‌های اخیر که گامی به‌جلو در مسیر مردمی شدن مبارزه با فساد بوده، نه از بطن رسانه‌های رسمی، بلکه در بستر همین شبکه‌های اجتماعی شکل گرفته است. وقتی شفافیت جدی گرفته نمی‌شود و در چارچوب شعار باقی می‌ماند، حتی در حد شفافیت آرای نمایندگان مجلس انقلابی، شبکه‌های اجتماعی همچنان مهم‌ترین مسیر جلو بردن پروژه عدالتخواهی هستند و هرنوع انسدادی در آنها ضد اتمسفر و فضای عدالتخواهی است. رجوع به تجربه‌های گذشته نشان می‌دهد بدون نظارت عمومی، نسخه‌های آمرانه مبارزه با فساد حتما منتفی است و پایین آوردن فتیله عدالتخواهی در کلان ماجرا به نفع ایده‌های لیبرال خواهد بود.

4- ضد گفتمان کارآمدی:

این تصمیمات خلق‌الساعه از سه‌منظر به گفتمان کارآمدی در کشور ضربه می‌زند؛ اول اینکه با ساخت دوقطبی‌های واهی و غیرعقلانی مسیر تنفسی را برای جریان لیبرال باز می‌کند؛ مسیری که می‌تواند در ذهن مردم همه ناکارآمدی‌های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و... را توجیه کند و بدتر از آن دوگانه ناامیدکننده‌ای که باب دل ضدانقلاب است را در اذهان بسازد که ببینید ما با دو جریان ناکارآمد در کشور طرفیم؛ دو جریانی که نمی‌توانند فکری به حال اقتصاد و معیشت شما کنند و تنها فرق‌شان این است که دومی محدودکننده همه آزادی‌های مشروع شما هم هست. دقت کنید، آنها حتی اجازه حضور در شبکه‌های اجتماعی را هم به شما نمی‌دهند!

مشکل دوم این تصمیمات از منظر کارآمدی این است که در ذهن برخی از مردم اساسا امکان وجود عقل حکمرانی را منتفی می‌کند، چون عقل سلیم می‌گوید عموم مردم حکومت را یکپارچه می‌بینند، فلذا اگر بنا بر تصمیم صد درصد غلط و مخرب فیلترینگ همه اینستاگرام هم هست، قاعدتا باید مسائل در جلسات به‌گونه‌ای حل شود که شاهد بازی پلیس خوب، پلیس بد یا چماق و هویج جلوی چشم مردم نباشیم.

زاویه سوم ایجاد فرصت برای توجیه ناکارآمدی‌های شخص وزیر ارتباطات است؛ مدیریتی که نتوانسته شبکه‌های اجتماعی داخلی را سروسامان دهد، کسی که نتوانسته با مذاکره و گفت‌وگو با مدیران تلگرام و اینستاگرام و... پالایش محتواهای خشن و ضداخلاقی و ضدملی را انجام دهد (کاری که برخی کشورها انجام داده‌اند)، مدیریتی که همین حالا ازلحاظ سرعت و پوشش اینترنت در ماجرای سامانه شاد زیر سوال است، مدیریتی که مدت زمان رساندن کالای پستی در شهر تهران را به 10 روز افزایش داده و... به‌راحتی می‌تواند با چنین اقداماتی از پاسخگویی ذیل سوالات منطقی و معقول فرار کند.

اینها بخشی از دلایل و صرفا جهت یادآوری است. لابد ریاست محترم قوه‌قضائیه این موارد را می‌دانند که رسما اعلام شده در دوره جدید سیاست قوه فیلترینگ و بستن فضا نیست، اما خب آقای رئیسی با اقدامات این‌مدلی کف میدان چه کنیم که با رویه‌های جاری قوه نمی‌خواند؟ با اظهارات حاشیه‌ساز که توسط افرادی بلندپایه در قوه در سطح دادستان اتخاذ می‌شود و دوقطبی‌های بی‌ربط مثل بستن شبکه‌های اجتماعی یا ورود بانوان به ورزشگاه و... چه کنیم؟ جناب آقای رئیسی حالا توپ در زمین شماست.

 

منبع: روزنامه فرهیختگان
ارسال نظر: