کاش امیرکبیر مثل روحانی متعادل بود!

کدخبر: 2368696
خبرنگار:

میرزا محمدتقی خان امیرکبیر چهره موفقی دولت‌داری در تاریخ ایران بود. همین مسئله موجب شده تا همواره وجه‌المنازعه برخی سیاستمداران باشد و خود را با او قیاس کنند. گزارش تسنیم درباره چهره حقیقی امیرکبیر را می‌خوانید.

19 دی ماه 1230 خورشیدی در حمام فین کاشان اتفاقی رخ داد که شاید سرنوشت آینده ایران را  دستخوش تغییر داد و مسیر رو به ترقی کشور را مجدداً به قهقهرا برد. 

در این روز میرزا محمدتقی خان فراهانی معروف به «امیرکبیر» صدراعظم معزول ناصرالدین شاه، که به دلیل کفایت‌‌مندی مورد حسادت برخی درباریان قرار گرفت و از مقام خود عزل و به کاشان تبعید شده بود، به شهادت رسید. نام امیرکبیر جزو معدود اسامی است که در دوران سلطنت قاجاریه همچون نام عباس میرزا و قائم مقام فراهانی می‌درخشد. 

به گفته رابرت گرنت واتسون دبیر وقت سفارت انگلستان در تهران در کتاب «تاریخ ایران دوره قاجاریه»، در میان همه رجال اخیر مشرق زمین و زمامداران ایران که نامشان ثبت تاریخ جدید است، میرزا تقی خان امیرنظام بی همتاست... به حقیقت سزاوار است که عنوان «اشرف مخلوقات» بشمار آید!

همین تمایز چهره او در میان رجال عصر پیش از مشروطیت، موجب شد تا وی وجه المنازعه برخی سیاستمداران در دوران بعدی قرار بگیرد و او را با خود قیاس کنند. برای مثال، در دوران دولت سازندگی، تلاش بسیاری شد تا به سبب اقدامات بازسازی خرابی‌های جنگ  و نهضت "کلنگ‌زنی" که در کشور به راه افتاده بود، شخصیت مرحوم هاشمی رفسنجانی را به امیرکبیر تشبیه کنند. آقای هاشمی اگرچه به امیرکبیر علاقه‌مند بود و در سال 1346 نیز کتابی با نام «امیرکبیر، قهرمان مبارزه با استعمار» را نوشت اما علاقه شخصی یا پروپاگاندا سنجه‌ی خوبی برای مقایسه و تشبیه دو شخصیت نیست.

همچنین زمانه و زیست دو شخصیت نیز باید در این مقایسه‌ها مدنظر قرار بگیرد و قضاوتی که تاریخ بعد از وفات آن شخصیت  نسبت او دارد نیز باید در این قیاس‌ها مدنظر قرار داد. 

علاوه بر مقایسه امیرکبیر و هاشمی، وجه اصلاح‌گری امیرکبیر موجب شده تا برخی اصلاح‌طلبان از این رهگذر خود را امیرکبیر بدانند حال آنکه اصلاحات امیرکبیر در امور نظامی و سیاسی و بین‌الملل دقیقاً در مغایرت 180 درجه‌ای با تفکرات آنهاست و ممکن بود اگر امیرکبیر امروز دست به آن اقدامات می‌زد از ناحیه برخی اصلاح‌طلبان مورد انتقاد و مواخذه قرار می‌گرفت.

یکی دیگر از این مقایسه‌ها که در سالهای اخیر صورت گرفت، مقایسه محمدجواد ظریف با امیرکبیر و دکتر مصدق بعد از توافق هسته‌ای بود. توافقی که چندسال بعد دچار شکست شد و هزینه‌های گزافی بر کشور بار کرد. اگرچه اکنون کسی از این مقایسه‌ها استفاده نمی‌کند اما متاسفانه عدم درک صحیح از تاریخ قیاس‌های مع الفارقی را رقم می‌زند. لذا بهترین کار برای پی بردن به شخصیت امیرکبیر و اینکه چرا او در تاریخ متمایز شده است، درک صحیح از اقدامات اوست و اینکه نسخه‌های جدیدی که از امیرکبیر یا مصدق ارائه می‌شود تاچه حد به آنها شباهت دارد؟ 

اصلاحات امیرکبیر را باید در چند دسته تقسیم کرد و به آن پرداخت و آن زمان می‌توان به شخصیت حقیقی و مفهوم اصلاح‌گری او پی برد.

یکی از اصلاحات مهم امیرکبیر در عرصه تقویت قوای نظامی و اسلحه‌سازی ایران بود. این وجه در کارنامه سه و نیم ساله امیرکبیر به شدت پررنگ است چراکه وی تجربه جنگ‌های ایران و روس و شکست‌هایی که منتج به عهدنامه گلستان و ترکمنچای شده بود را پیش چشم خود داشت و برای تکرار نشدن چنین حوادثی تصمیم به ایجاد بازدارندگی از طریق تقویت قوای نظامی کرد. 

وی برای این امر، وزارت جنگ را شخصاً برعهده گرفت و یک مدرسه­ نظامی در تهران تأسیس و معلمان و مربیان نظامی از کشورهای بی‌طرف برای تعلیم افسران استخدام کرد.

لباس نظامیان را متحدالشکل کرد. برای تأمین اسلحه­ مورد نیاز چند کارخانه اسلحه‌سازی در اصفهان، شیراز و تهران به راه‌انداخت. بنای عمارت توپخانه به دستور امیرکبیر آغاز شد. ساختمان سربازخانه‌ها در خارج از شهر‌ها و بنای قراولخانه‌ها در داخل شهر‌ها و سر راه­‌ها، شروع به ساختن شد.

از دیگر اقدامات نظامی امیرکبیر، ساختن قلعه‌های نظامی در محل‌های سوق­‌الجیشی و ایجاد پادگان‌ها و تلاش برای تشکیل نیروی دریایی در خلیج فارس بود.

توسعه ارتش و نیروی نظامی در زمان امیرکبیر به حدی بود که تعداد قشون ایران در پایان شش ماهه صدارت امیر، 92726 نفر بود و یک ماه و نیم بعد از عزل امیرکبیر 137 هزار نفر بودند و بودجه نظامی یک میلیون و ششصد و هشتار هزار تومان بود. توپخانه‌ی ایران نیز دارای یک هزار توپ با کالیبر مختلف بود. 

وی همچنین اقدام به تاسیس کارخانه‌ی اسلحه‌سازی در تهران و برخی ولایات آن زمان مانند آذربایجان، فارس، خراسان و اصفهان کرد.  کارخانه توپ‌ریزی و باروت‌سازی تبریز که یادگار عهد عباس میرزا بود، از نو بکار افتاد. در امیرآباد تهران کارخانه مهمات‌سازی تاسیس شد و در زمین مهران، باروت‌کوب خانه‌ای برپا شد که استنله فرانسوی در آن کار می‌کرد... میزان تولید جبّه‌خانه(انبار تسلیحات) و قورخانه‌ها(کارخانه اسلحه‌سازی) ایران هنوز تکافوی نیازمندی سپاه را نمی‌کرد و کمبود آن از انگلیس و روسیه خریداری می‌شد.

"اسنادی که به دست ما رسیده ثابت می‌کند که شعبه علوم نظامی دارالفنون قریب هشت ماه پیش از افتتاح رسمی آن مدرسه ، به دستیاری گومنز و نمیرو، شروع بکار کرد."(کتاب امیرکبیر و ایران، صفحه 292)

امیرکبیر انسانی آزاداندیش و اهل علم بود. این را می‌توان از تاسیس دارالفنون و روزنامه وقایع اتفاقیه و تلاش او برای دستیابی به تکنولوژی کشورهای اروپایی پی برد، با اینحال وی هرگونه آنارشی و حرکت‌های اخلال‌گرانه را برنمی‌تافت. در زمان صدارت وی برخی شورش‌های محلی در اقصی نقاط ایران در راستای تجزیه کشور رخ داد که امیرکبیر همه آنها را در هم کوبید. محمدحسن خان سالار والی خراسان که طرفدار تجزیه‌طلبی و جدایی خاک خراسان از ایران بود، در زمان ناصرالدین‌شاه شورش کرد که به دستور امیرکبیر وی  و همراهانش کشته شدند. 

دوران صدارت امیرکبیر، مصادف با ادعای «علی محمد باب» بنیانگذار فرقه بابیه بود که بعد از مناظره باب با علمای آذربایجان و مشخص شدن بی سوادی وی، به دستور امیرکبیر اعدام شد. بعد از اعدام وی، بابی­‌های یزد، کرمان، زنجان و مازندران از قتل باب باخبر شده و به خون‌خواهی او قیام کردند و حتی مصمم شدند که امیرکبیر و ناصرالدین شاه را به قتل برسانند، اما امیر با سرعت تمام شورش‌ها را خواباند.

اما شاه‌بیت اقدامات امیرکبیر برقراری سیاست موازنه منفی در دیپلماسی و جلوگیری از هرگونه باج‌خواهی و امتیازدهی به دولت‌های استعماری همچون روس و انگلیس بود. "گرنت واتسن انگلیسی" دبیر سفارت انگلستان در تهران در گزارش خود آورده است: «قبل از زمامداری امیرکبیر در ایران عادت چنین بود که به افکار و خواسته‌های نمایندگان روس و انگلیس در دربار ایران اعتنا و توجه فراوان می‌شد و نمایندگان هریک از دو دولت که بیشتر مورد توجه شاه یا صدر اعظم بودند، بیشتر در امور داخلی کشور دخالت داشتند و این دخالت در امور داخلی، به حدی رواج یافته بود که نمایندگان سیاسی خارجی، افراد و اتباع ایران را تحت حمایت خود قرار می‌دادند.»

وی در زمان انعقاد معاهده ارزنة الروم در سال 1222 که میان ایران و عثمانی  با حضور دولتین روسیه و انگلستان بسته شد، نماینده دولت ایران بود. به‌رغم آنکه  حاج میرزا آقاسی صدراعظم فاسد و وابسته به انگلستان دربار قاجار به امیرکبیر فشار می‌آورد که امتیازی بدهد اما او آنچنان هنری به خرج داد که رابرت کرزن می‌نویسد "وی از همه نمایندگان روس، انگلیس و عثمانی که در این مدت در ارزنه روم بودند قابل توجه‌تر و ممتازتر بود و با هیچ‌کدام از آن‌ها قابل مقایسه نبود."

این مذاکرات 4 سال به طول انجامید تا اینکه در 10 خرداد 1226 شمسی در برابر اراده امیرکبیر تسلیم شدند و حاکمیت ایران بر خرمشهر و حق کشتیرانی ایران در اروندرود پذیرفته شد و حدود مرزهای ایران در سرتاسر غرب ایران مشخص شد. 

یکی دیگر از اقدامات امیرکبیر که حتی در شهادت او بی‌تاثیر نبود، جلوگیری از فساد درباریان و اطرافیان بود.  در دوره صدارت حاجی میرزا آقاسی وضعیت مالی دولت به هم ریخته و خزانه خالی بود اما زمانی که امیر به قدرت رسید، اطلاعات مالی و مالیاتی را به‌روز رسانی کرد. وی برخی از مستمری‌ها را قطع کرد و برخی را کاهش داد.

رقم خالص درآمد کشور در آخرین سال صدارت امیر کبیر نزدیک به سه میلیون تومان بود و بیشترین عایدی مالیاتی نیز مالیات آذربایجان به مقدار 620 هزار تومان بود. در همان سال مجموع مخارج دولت در حدود دو میلیون و ششصد هزار تومان بود و برای مأموران دولتی حقوق ثابت تعیین کرد.

در اغلب دوره‌های حکومتی در ایران امرا و دیوانیان و سربازان قشون به جز مالیات، اموالی را تحت عنوان هدیه و انعام و سور و سات و آذوقه و مژدگانی از مردم مطالبه می‌کردند. به جز این موارد رشوه نیز جزو مداخل دیوانیان بود اما امیرکبیر پس از سامان دادن به وضعیت مالی کشور و برقراری مواجب منظم برای عمال دولتی دستور ممنوعیت دریافت هر نوع وجه غیرقانونی را صادر کرد.

مجموع این اقدامات و سایر اقدامات دیگر امیرکبیر در فرصت کوتاه سه سال و نیم صدارتش از او چهره‌ای ساخت که بعد از گذشت حدود 170 سال همچنان یادش زنده مانده و از او به عنوان الگوی موفق دولت‌داری و مدیریت در امور سیاسی، لشکری و دیپلماسی یاد می‌شود. 

 

منبع: تسنیم
ارسال نظر: