ماجرای بندرعباس ناشی از ضعف ایران در مفهوم امنیت تصرف است
خراسانی گفت: یک مفهومی در مطالعات شهری داریم تحت عنوان امنیت تصرف. بنا بر این مفهوم در خیلی از جاهای دنیا کسی که جایی را تصرف میکند، تمام است. بهلحاظ تصرف امن است. نبود امنیت تصرف باعث پراکندگی حاشیهنشینی و همچنین باعث ناپایداری حاشیهنشینی میشود.
در ارتباط با برخی وجوه ماجرای تخریب خانه زن بندرعباسی توسط ماموران شهرداری با امیر خراسانی جامعهشناس گفتوگویی انجام دادیم. او در رابطه با پدیده حاشیهنشینی و برخورد با آن بهعلاوه سهم ماموران و ضابطان از فاجعه پیشآمده به «فرهیختگان» گفت: «اینجا ما با دو مساله مواجهیم؛ یک مساله سکونت است. یک مفهومی در مطالعات شهری داریم تحت عنوان امنیت تصرف. بنا بر این مفهوم در خیلی از جاهای دنیا کسی که جایی را تصرف میکند، تمام است. بهلحاظ تصرف امن است. من بهلحاظ کلی بیان میکنم و درباره موضوع خاصی صحبت نمیکنم، چراکه رویکردی وجود دارد که اگر امنیت تصرف را به حاشیهنشین بدهیم، خود رفتهرفته بنا تاسیس میکند، چون مطمئن است آن زمین برای او است. منتها این مفهوم وجود دارد و در همهجای دنیا هم هست. مثالهای زیادی از ترکیه و کنیا وجود دارد که اعطای امنیت تصرف خود زمینهساز ساخت مسکن و کاهش حاشیهنشینی شده است. نکتهای که وجود دارد این است که در ایران این را درنظر نمیگیریم. یک حاشیهنشین در محدودهای از شهر وجود دارد که دستکم در آن محدوده امنیت تصرف دارد و میتواند آنجا برود بدون اینکه نگران ماموران شهرداری باشد. نبود امنیت تصرف باعث پراکندگی حاشیهنشینی و همچنین باعث ناپایداری حاشیهنشینی میشود؛ یعنی باعث ناپایداری سکونت در حاشیه میشود که معضلات خود را دارد. این معضل در ایران بسیار جدی است.
خراسانی ادامه داد: مساله دوم هم درباره ماموران شهرداری است. آنها تا اندازه زیادی آدمهای کماطلاع و با حکم ماموریتی هستند که این کار را انجام دهند. بهنظرم مامور نهایی که خانه را خراب میکند، دستور مشخص گرفته است که این کار را انجام دهد و اگر این کار را نکند، بازخواست میشود. نباید همه تقصیرات را سر مامور شهرداری بیندازیم. در همین مورد بندرعباس شنیدهام استاندار گفته است اینها تخلف کردند و کار بدی کردند و نباید این کار را میکردند. آن مامور حکم و دستور گرفته که این خانه را تخریب کند؛ مثل پلیسی است که دستور گرفته تیر بزند تا عدهای در یک جایی تخطی نکنند. اگر این عده وارد شوند و او تیراندازی نکند، سرپیچی از دستور محسوب میشود. بهنظرم ماجرا به کسانی و مراجعی برمیگردد که این دستور و حکم را صادر میکنند. اگر به ظاهر قضیه نگاه کنیم، معتقدم ماموران شهرداری باید تعلیم بیشتری ببینند. منتها این رویه است، مصداق نیست. این قضیه رسانهای شده و موضوعات دیگری هست که رسانهای نمیشود و کار میکنند و فرد دستور دارد که آن مکان را تخریب کند.
این جامعهشناس در پاسخ به این سوال که چرا تا این حد تبعیض وجود دارد که برخی در لواسان و هفتسنگان و... به راحتی ساختوساز و تصرف میکنند و... کسی جلویشان نمیایستد، اما در این موارد بهراحتی وارد میشود و به بدترین شکل برخورد میکند؟ گفت: «این مساله خیلی به مناسبات قدرت برمیگردد یعنی در بحث ساختوساز ما با یک مافیای بزرگ ملی طرف هستیم. همه بخشهای این مافیا ضرورتا با هم در ارتباط نیستند یعنی اینطور نیست که مثلا این بخشی که در لواسان کار میکند با بخشی که در هفتسنگان قزوین کار میکند در ارتباط باشد اما از مکانیسم واحدی تبعیت میکنند. مکانیسم این است که حاکمیت را همراه کار مافیایی خود میکنند یعنی به هر ترتیبی در این پروژههای بزرگ طرح همراهی برای حاکمیت میریزند. انواع تعاونیهای مسکن را وارد میکنند و پروژهها را بین افراد متنفذ توزیع میکنند تا بهنوعی بخشی از این قدرت همراه ماجرا شود و برای اینکه این همراهی اتفاق بیفتد این حکم با آن شدت صادر نمیشود. به آن کسی که پشت و پناهی ندارد میگویند بروید و بریزید و جمع کنید ولی اینجا حکم صادر شود یکی میگوید الان اجرا نکنید، آن یکی میگوید بعدا این کار را کنید، تبدیل به جریمه مالی میکنیم و...
«فرهیختگان»