اموات جواب سلام ما را میدهند؟
آیا این درست است که مردگان و اموات جواب سلام زندهها را میدهند؟ روایتی درباره جواب سلام دادن مردگان به زندهها وجود دارد؟
مطابق با احکام فقهی در همه مذاهب اسلامی مستحب است، نمازگزار در تشهد نماز، با صیغه مخاطب به پیامبر سلام دهد؛ معنای این حکم استحبابی این است که از لحاظ فقه همه مذاهب اسلامی، نه تنها سلام دادن به مرده جایز است، بلکه نسبت به افرادی چون پیامبر اسلام، استحباب شرعی هم دارد! همچنین یکى از آداب و مستحبات تدفین، تلقین میت است که مورد اتفاق فقهاى شیعه و سنى است و روایات فراوانى در مورد آن وارد شده است(1) و مشروعیت تلقین میت، مستلزم اعتقاد به شنوا بودن میت است وگرنه عملی لغو خواهد بود!
در این قسمت معنای سلام به مردگان را تبیین میکنید؟
-سلام به مردگان، به همان معنای عرفی سلام است که البته معنای حقیقی و موضوع له لفظ سلام محسوب میشود، لازمه این امر این است که مردگان بر دو کار توانا باشند: 1-شنیدن سلام زندگان 2-قدرت بر پاسخ دادن به سلام آنها بر اساس آیات قرآن و روایات معصومان(ع) هر دو قدرت برای مردگان مسلمان و فقط قدرت شنوا بودن، برای مردگان کافر وجود دارد! چنانکه در حدیثی که پیشتر از پیامبر اکرم آوردیم، تصریح شده بود که میت مسلمان، به سلام برادر مسلمان زنده خود پاسخ میدهد؛ همچنین مطابق روایات شیعه و سنی، پس از پایان گرفتن جنگ بدر و شکست کافران، پیامبر با جمعى از یارانش به کنار چاهى آمد که اجساد مشرکان را در آن افکنده بودند؛ آنها را یکیک با نامهاشان صدا زد و فرمود: آیا بهتر نبود از خدا و پیامبرش اطاعت مىکردید؟! ما آنچه را خدا وعده داده بود یافتیم، آیا شما آنچه را پروردگارتان وعده داده بود یافتید؟! خلیفه دوم رو به پیامبر(ص) کرد و گفت: اى رسول خدا! تو با اجسادى سخن مىگویى که روح ندارند! پیامبر(ص) فرمود: «والذى نفس محمد بیده ما انتم باسمع لما اقول منهم و لکنهم لا یستطیعون أن یجیبونی»!؛ سوگند به کسى که جان محمد در دست او است، شما نسبت به آنچه مىگویم از آنها شنواتر نیستید؛ آنان مىشنوند، اما قدرت بر پاسخ ندارند!(2)
شنیدن سلام زندگان و قدرت بر پاسخ دادن به سلام آنها
بر اساس آیات قرآن و روایات معصومان(ع) برای مردگان مسلمان و فقط قدرت شنوا بودن، برای مردگان کافر وجود دارد بر اساس ادله متقن عقلی و قرآنی و روایی، اصل و جوهر وجود انسان را قلب یا روح یا نفس او تشکیل میدهد؛ این جوهر اصیل، عین شعور و آگاهی و علم است(3) و همان است که در هنگام مرگ از جانب خداوند گرفته میشود(4)، بدن انسان که جرمی خاکی و مادی است در واقع، مرکب روح اوست و تنها در زندگی دنیایی با او همراه است؛ اساساً ماده، ذاتاً فاقد حیات و آگاهی است و شنوایی جسم در حقیقت به سبب شنوایی روح و بلکه همان شنوایی روح است؛ روح انسان در دنیا به سبب اتحاد با جسم مادی، مجبور است که در اغلب اوقات با واسطه جسم بشنود، اما در همین دنیا هم مواردی و حالاتی هست که انسان، صدایی را بدون واسطه جسم میشنود؛ مانند صداهایی که افراد در هنگام خواب یا مکاشفه میشنوند؛ بنابراین در عالم برزخ مقتضی برای شنیدن وجود دارد ولی ممکن است به سبب موانعی، شنیدن حاصل نشود؛ حال ما بر اساس آیات و روایات متعدد میدانیم که برخی از افراد (پیامبران و امامان و اولیای الهی) پس از مرگ هم صدای ما را میشنوند و پاسخ ما را هم میدهند؛ هر چند شنیدن صدای آنها هم نیازمندی رفع حجابها و موانع است.
آیا زندگان باید جواب سلام مردگان را بشنوند؟
-این اعتقاد که مردگان سلام زندگان را میشنوند و حتی به آن پاسخ میدهند، مستلزم این نیست که زندگان حتما بایستی جواب سلام مردگان را بشنوند، قدرت شنیدن جواب سلام مردگان، متوقف بر دارا بودن مراتب بلند معنوی است و یا دستکم باید با تصرف ولیای الهی صورت گیرد؛ پیامبران و امامان و دیگر اولیای الهی که به معصوم نزدیک هستند، میتوانند به اذن الله جواب مردگان را بشنوند. توانایی شنیدن سلام و پاسخ دادن به آن از سوی مردگان مسلمان، به این معنا نیست که آنها از همه افکار و رفتارهای زندگان و امور دنیا آگاهند؛ مقتضای این احادیث آگاه بودن مردگان مسلمان، تنها در حد آگاهی به سلام سلامدهندگان است نه بیشتر! البته آگاهی مردگان از دنیای زندگان بسته به مراتب سیر معنوی و تواناییهای روحانی آنها، دارای درجات متفاوت و گوناگون است. پیامبر(ص) فرمود: «...فیأتون به أرواح المؤمنین - یعنی الذین ماتوا قبله - فلهُم أشدُّ فرحاً به من أحدکم بغائبه یقدم علیه، فیسألونه: ماذا فعل فلان؟ ماذا فعل فلان؟ فیقولون: دعوه، فإنه کان فی غمِّ الدنیا، فإذا قال: أما أتاکم؟ قالوا: ذُهب به إلى أمه الهاویة ...»؛ پس ارواح مؤمنانی که پیش از او مردهاند، نزدش میآیند در حالی که از شادی شماها، وقتی که مسافری به میان کسانش بازمیگردد، شادترند؛ از او میپرسند: فلانی چه میکند؟ فلانی چه میکند؟ برخی از آنها میگویند: رهایش کنید، او اکنون در اندوه مفارقت از دنیاست! او میگوید: مگر نزد شما نیامد؟ میگویند: (نه!) پس معلوم است که او را به سوی آتش بردهاند!(5) پی نوشت: 1-الفقه على المذاهب الاربعه، ج 1، ص 387؛ صحیح بخارى، ج 2، ص631، ح 1 و 2؛ سیوطى، الجامع الصغیر، ص 210 و... . 2-بحارالانوار، ج 19، ص 346؛ شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید ؛ ج14 ؛ ص179؛ صحیح بخارى، ج 5، ص 77؛ صحیح مسلم، ج 8، ص 163. 3-اسفار اربعه صدرالدین شیرازی، مباحث تجرد نفس. 4-زمر/42 5-صحیح نسائی و مستدرک حاکم نیشابوری.
«پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب»