کدام روزها نحس است؟
آیا واقعا بعضی روزها نحس و بعضی دیگر مبارک است؟ کدام روزها نحس است؟ ما باید از بعضی روزهای نحس دوری کنیم و در آنها کاری را شروع نکنیم؟ در ادامه درباره روزهای نحس و این اعتقادات خرافی بخوانید.
آیت الله هاشم بطحایی عضو مجلس خبرگان رهبری درباره اعتقاد خرافی نحوست ایام توضیح میدهند. گاهی در افکار عمومی و در باورهای رایج میان آدمیان که گاه این افراد اتفاقا جزو نخبه ها هم هستند گفته میشود فلان روز سعد است و فلان روز نحس . مثلا بهتر است که برای مسافرت یا کسب و کار یا افتتاح فروشگاه یا ازدواج و نظایر آن فلان روز را انتخاب کرد. گاهی تاکید زیادی هم می شود که فلان کار مثلا نباید در روز شنبه صورت گیرد و نظایر آن. آیا در شریعت اسلام به ویژه در روایات ما ایام به نحس و سعد تقسیم بندی می شود؟ این را از این جهت می پرسم که تا آنجایی که می دانم ما در قرآن چنین تقسیم بندی هایی را نمی بینیم. آنچه را که شما ذکر می کنید با عنوان یوم نحس و یوم سعد بیشتر در فرهنگ مردمی و عمومی جریان دارد. در واقع این باورها در السنه مردم است بنابراین مبنایی هم ندارد. شما می بینید که مردم می گویند 13 نحس است. حرف پوچی است. من یادم می آید که حدود 60 سال پیش وقتی آپولوی 13 از کیپ کاناورال کندی آمریکا به فضا پرتاب شد تا سه سرنشین خود را به فضا ببرد دچار نقض فنی شد. آن وقت روزنامه های ما شروع کردند به این که آپولو 13 در روز 13 آوریل ساعت 13 دچار نحسی شد در حالی که اساسا عدم موفقیت آن پرتاب ربطی به این اعداد نداشت . شما می بینید برخی که پلاک 13 روی خانه آن ها می افتد و قرار می شود که آن ها پلاک 13 را بر سردر خانه نصب کنند از این کار امتناع می کنند. می بینید بالای خانه شان نوشته اند 1+12. چرا؟ به خاطر این که از نحوست عدد 13 می ترسند در صورتی که سرنوشت انسان را اعداد و ارقام تعیین نمی کنند. خداست که انسان را با حوادث می آزماید و البته اعمال انسان هم در سرنوشت او اثرگذار است اما این که ما یک عدد یا روز را منحصرا در این باره اثرگذار بدانیم مبنایی ندارد وانگهی در سیره پیامبر و ائمه اطهار ما هم چنین چیزی دیده نمی شود. پس انسان هیچ خوفی از این که امروز نحس است و از این داستان ها نباید داشته باشد اما آیا می شود از عامل دیگر و تعیین کننده ای در سعد و نحسی ایام سخن گفت؟ بله این ها خرافه است. انسان اگر هم ترسی داشته باشد این ترس باید از ناحیه اعمال او باشد نه روزها. همچنان که مولانا به زیبایی می گوید : چونک بد کردی بترس ایمن مباش / زانک تخمست و برویاند خداش / چندگاهی او بپوشاند که تا / آیدت زان بد پشیمان و حیا. آنچه مسلم است این که گناه و معصیت و عصیان در برابر خداوند انسان را از ولایت الهی خارج می کند در این صورت خداوند انسان را به حال خود و در سرگردانی و ظلمات نفس رهایش می کند. از این روز باید ترسید که انسان به حال خود رها شود چون بشر قادر به اداره زندگی خودش نیست. اگر کسی به این حقیقت برسد متوجه آن فقر درونی خودش می شود حالا می خواهد شاه باشد یا فوق شاه فرق نمی کند می بینید که اگر خداوند لطف خود را بردارد شاه می رود دیگری می آید. اما اگر لطف الهی باشد یک فقیر هم بالانشین می شود. پس اعمال انسان در این باره و این که یک روز برای او سعد و مبارک شود نقش مهمی دارند؟ بله اعمال انسان در زندگی انسان نقش سرنوشت ساز دارند که آیا انسان با این اعمال خود را در معرض رحمت خداوند قرار می دهد یا در معرض قهر الهی. لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ. شما مثلا نگاه کنید که صدقه چقدر می تواند حوادثی که قرار است بر انسان روی بدهد تغییر دهد. بی جهت نیست که فروده اند الصدقه جُنه / صدقه سپر است. عیسی ابن مریم با حواریون از جایی می گذشت. پیرمردی در صحرا هیزم جمع می کرد. حضرت عیسی به یاران خود گفت امروز روز آخر زندگی این پیرمرد است. یاران حضرت عیسی بسیار متعجب شدند چون پیرمرد از حیث جثه و توان و سلامت بدنی به کسی که قرار باشد آن روز بمیرد شباهتی نداشت. آن روز به پایان رسید و یاران عیسی علیه السلام پیرمرد را دیدند که با پشته هیزم به شهر برگشته است. وقتی پیرمرد می خواست هیزم ها را زمین بگذارد حیوانی درنده که پشت هیزم ها بود بیرون آمد در حالی که در دهانش سنگی گیر کرده بود و نتوانست به پیرمرد آسیبی برساند. از پیرمرد پرسیده شد که امروز چه کرده ای که این بلا از سر شما گذشت. پیرمرد گفت امروز صبح همسرم دو گرده نان برایم گذاشت که با خود ببرم. از خانه که بیرون آمدم فقیری را دیدم و یکی از نان ها را به آن فقیر دادم و حضرت عیسی گفت این همان سنگی بود که در دهان آن حیوان گیر کرده بود و مانع شد که آسیبی به تو برساند وگرنه قرار بر این بود که امروز روز آخر عمر تو باشد. پس آنچه می تواند رفع بلا کند اعمال انسان است. حضرت امیر علیه السلام می فرماید: از چیزی جز گناه خودت نترس و به چیزی جز رحمت و احسان خداوند امیدوار نباش بنابراین آنچه در باره سعد و مبارک بودن ایام تعیین کننده دارد این است که انسان با گناهان خود مسیر دریافت رحمت الهی را مسدود نکند بلکه با اعمال نیک، خود را در مسیر احسان و رحمت خداوند قرار دهد. همان طور که سعدی به زیبایی می گوید: تو نیکی می کن و در دجله انداز / که ایزد در بیابانت دهد باز،بنابراین وجهی ندارد که امروز کسی بخواهد از نحوست ایام بترسد.
«خبرگزاری شبستان»