حکم خمس از کجا آمده است؟
یکی از سوالات مطرح شده درباره حکم خمس این است که مدرک وجوب خمس چیست؟ و چرا در زمان غیبت امام زمان (عج) باید به مراجع خمس داد؟
یکی از موضوعات و سؤالاتی که نوعاً برای بسیاری از افراد مطرح می شود، سند و مدرک وجوب خمس در شریعت است. گاهی برخی افراد این چنین سؤالی در ذهنشان خطور می کند که چرا در زمان غیبت باید خمس را به مراجع داد؟ چرا خودمان نمی توانیم به فقرا بدهیم؟! اصلاً حق امام و ... را چه کسی در آورده؟!
رجوع به متخصص در هر کاری شرط عقل استهر انسان عاقلی به خوبی این مطلب را در می داند که در امور و کارهای علمی و خاص یا باید خود اهل علم و تخصص لازم باشد، به طوری که حقیقت مسأله را بتواند دریابد، یا اینکه در صورت عدم علم و توانایی در مسائل می بایست از اهل علم جویای واقعیت امر باشد؛ «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ؛[نحل، 43]»، در خصوص مسائل و مباحث شرعی همچون خمس نیز ما همین وظیفه را بر عهده داریم که به حکم فقیه جامع الشرایط رجوع کنیم؛ کما اینکه در منابع روایی نیز از معصوم(علیه السلام) این چنین نقل شده است: «اما هر فقیهى که خویشتندار و نگاهبان دین خود باشد و با هواى نفْسش بستیزد و مطیع فرمان مولایش باشد، بر عوام است که از او تقلید کنند و البته این ویژگی ها را تنها برخى فقهاى شیعه دارا هستند، نه همه آنها.»[1]
منابع و مستندات استخراج احکامیک فقیه جامع الشرایط هیچ گاه از روی هوا و نفس، فتوا بر وجوب یا حرمت موضوعی نمی دهد، از این رو آنها با ترس وافری که از بیان حکم الهی دارند، با تحقیق و تفحص در منابع استخراج احکام به دنبال حقیقت ماجرا می گردند، کار بسیار سخت و مجاهدانه ای که نیاز به اشراف کامل به علوم و معارف قرآنی، روایی، اجماع فقها و همچنین رهنمود عقل سلیم دارد.
۱- مستندات قرآنی: حکم اولیه و روشن خمس را خدای متعال در قرآن کریم بیان کرده است، خدای متعال در سوره مبارکه انفال آیه ۴۱ می فرماید: «و بدانید که هر غنیمتی به دست شما رسید یک پنجم آن برای خدا و پیامبر و برای خویشاوندان [او] و یتیمان و بینوایان و در راه ماندگان است، اگر به خدا و آنچه در روز فرقان بر رسولش نازل کرد ایمان دارید.» محققان و لغت شناسان با تبیین و روشن کردن معنای «غنیمت» کمک شایانی در فهم این آیه داشته اند، برای نمونه راغب اصفهانی در این خصوص می نویسد: غنیمت از ریشه «غنم» (به معنی گوسفند) گرفته شده سپس در هر چیزی که انسان از دشمن و یا غیر دشمن به دست می آورد به کار رفته است.[2] طبرسی نیز غُنم را هر سود و منفعتی میداند نه فقط غنیمت جنگی، همانگونه که لفظ مغانم درآیه ۹۴ سوره نساء به همین معنا به کار رفته است.[3] نکته: در قسمتی از پرسش بیان شده بود، که چرا نمی شود خودمان خمس را به فقیر بدهیم، در جواب این سؤال باید گفت که اولاً: خمس تنها متعلق به فقرا نیست، چرا که در آیه مورد نظر در مصرف خمس به شش گروه که صاحبان خمس هستند اشاره شده است: ۱. خداوند (لِلهِ)، ۲.رسول خدا (لِلرّسولِ)، ۳.ذی القُربی، ۴.یتیمان، ۵.مسکینان، ۶.کسانی که در سفر به فقر گرفتار شدهاند. از طرفی هر فقیری هم شامل خمس نمی شود، بلکه بنا به نقل برخی از مفسران قرآن مقصود نهایی، ایتام و مساکین و ابناء سبیل بنى هاشم و سادات مى باشند، اگر چه ظاهر آیه مطلق "و به عبارتی از آیاتی است که شامل همه مصادیق یک مفهوم" است، می باشد، ولی روایات مخصص "روایاتی که موضوعات مطلق و کلی را تخصیص می زنند" ، تکلیف را روشن کرده است.[4] 2- مستندات روایی: در مطالب پیشین بیان شد که یک فقیه جامع الشرایط علاوه بر آیات قرآن کریم، اشراف کاملی به روایات نیز دارد. بنا به نقل محققان در خصوص خمس نزدیک به 110 حدیث در منابع روایی نقل شده است که همگی تبیین کننده حکم این فریضه الهی هستند. در کتاب کافی نقل شده است: جماعتى از خراسان خدمت حضرت رضا(علیه السلام) رسیدند و درخواست کردند که ایشان را از پرداخت خمس معاف دارد، فرمود: «این چه نیرنگى است؟! به زبان خود با ما اظهار دوستى و اخلاص می کنید و حقى را که خدا براى ما قرار داده و ما را براى آن و آن خمس است، از ما دریغ می دارید!! نمی کنیم، نمی کنیم، نمی کنیم، هیچ یک از شما را معاف نمی داریم.»[5]
3- اجماع فقها: در دوران غیبت نیز اکثر فقهای شیعی بر وجوب خمس، این فریضه الهی اتفاق نظر داشته اند، البته این نوشتار و مقالات مشابه، به هیچ وجه ظرفیت بیان و نقل حکم فقها را ندارد.[6]، برای نمونه در کتاب "تاریخ خمس، سید مهدی قانع"، فتوا و حکم «اِبْنِ اَبی عَقیل، ابومحمد حسن بن علی، حَذّاءِ عُمانی یا عَمّانی، محدّث، فقیه و متکلّم شیعیِ در سده(۴ق/۱۰) نقل شده است که برای اولین بار فتوا به بازداشت و نگهداری سهم امام داده است.[7]
اهتمام و دقت علما در مصرف خمسیکی از نکات بسیار مهمی که در خصوص مصرف خمس باید به یاد داشت این است که این پول و دارایی همچون دارایی های رایج مردم نیست که به هر شکلی و راهی بتوان آن را مصرف کرد. از دیر باز علما و فقهای اسلامی وسواس و دقت وافری در مصرف آن داشته اند که مورد رضایت امام زمان(عج) باشد، از این رو هیچ گاه فقها و مجتهدین از این دارایی شرعی در مسیر تجمل و اشرافی گری استفاده نکرده اند. برای نمونه در احوال شیخ انصاری نوشته اند: در دوران زعامت و رهبری شیخ انصاری(ره) و هنگامی که سیل حقوق شرعی از اطراف جهان تشیع به سوی او سرازیر بود، خانواده شیخ در وضع سخت اقتصادی به سر می برد و از نظر اقتصادی در مضیقه بود، چرا که شیح انصاری هیچ گاه از اموال شرعی برای خود و خانواده اش کیسه ندوخته بود. و یا اینکه در احوال شیخ محمد مامقانی، صاحب حاشیه معروف مکاسب، نوشته اند: «وی گذشته از مقام علمی، مردی به تمام معنی وارسته بود؛ یعنی به زخارف دنیا دل نبسته بود و به خوردن و آشامیدن و لباس و امور منزل چندان توجهی نداشت و از حقوق شرعی استفاده نمی کرد.»[8]
پی نوشت: [1]. الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسی)، ج2، ص 458. «فَأمّا مَن کانَ مِن الفُقَهاءِ صائنا لنفسِهِ حافِظا لِدینِهِ مُخالِفا على هَواهُ مُطِیعا لأمرِ مَولاهُ فلِلعَوامِّ أن یُقَلِّدُوهُ...» [2]. مفردات ألفاظ القرآن، ص: 615. «ثم استعمل فی کلّ مظفور به من جهة العدى و غیرهم...» [3]. مجمع البحرین، ج6، ص129. [4]. تفسیر نمونه، ج7، ص174. [5]. الکافی (ط - الإسلامیة)، ج1، ص 548، ح26. « قَدِمَ قَوْمٌ مِنْ خُرَاسَانَ عَلَى أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا ع فَسَأَلُوهُ أَنْ یَجْعَلَهُمْ فِی حِلٍّ مِنَ الْخُمُسِ...» [6]. ر.ک: سید مهدی قانع، تاریخ خمس، انتشارات مسجد جمکران، 1390. [7]. همان، ص297. [8]. سیمای فرزانگان، رضا مختاری، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ص433.
منبع: تبیان