حکم نماز خواندن با آواز چیست؟
روایتی وجود دارد که نماز را با لحن و صوت بخوانیم؟ آیا توصیه شده است که نماز را با لحن و صوت و آواز خوش بخوانیم؟
«لَحْن» مصدر است، جمع آن «أَلْحَان» و «لُحُون» میباشد.[1] گاهی «لحن» به سخن و کلام نسبت داده میشود و گاهی به صداها. هر گاه «لحن» به کلام و سخن نسبت داده شود در بیشتر موارد به معناى بر گرداندن ظاهر کلام از قاعده ادبی و غلط ادا کردن کلام از حیث اعراب و بنا است. بدیهی است که این نوع از لحن مذموم و ناپسند باشد. «لحن» در برخی موارد نیز به معنای بیان کردن کلام به کنایه و تعریض و فحوى است، و این در نزد اکثر ادباء از جهت بلاغت ممدوح است.[2] اما هر گاه «لحن» به صدا نسبت داده شود به معنای آهنگهای مختلف،[3] و خروج صدا از میزان متعارف در طرب انگیزی و آواز خوش میباشد.[4]
پیامبر اسلام(ص) فرمود: «اقْرَءُوا الْقُرْآنَ بِأَلْحَانِ الْعَرَبِ وَ أَصْوَاتِهَا وَ إِیَّاکُمْ وَ لُحُونَ أَهْلِ الْفِسْقِ وَ أَهْلِ الْکَبَائِرِ»؛[5] قرآن را با لحنها و آواز عرب بخوانید، و از لحن فاسقان و گنهکاران دورى کنید.
در روایتی دیگر فرمود: «زَیِّنُوا الْقُرْآنَ بِأَصْوَاتِکُمْ فَإِنَّ الصَّوْتَ الْحَسَنَ یَزِیدُ الْقُرْآنَ حُسْناً»؛[6] قرآن را با صداهایتان زینت ببخشید؛ زیرا صدای نیکو به نیکویی قرآن میافزاید.
همچنین فرمودند: «أَنَّ لِکُلِّ شَیْءٍ حِلْیَةً وَ حِلْیَةُ الْقُرْآنِ الصَّوْتُ الْحَسَنُ»؛[7] برای هر چیزی زینتی است و زینت قرآن صدای زیبا است.
علاوه بر سفارش به خواندن قرآن با لحن و آواز خوش در خود قرآن سفارش به ترتیل خواندن آن شده و پروردگار متعال میفرماید: «وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتیلاً»؛[8] و قرآن را با ترتیل (شمرده و آرام و با ترتیب) تلاوت کن. بنابر این خواندن قرآن با صدای نیکو و لحنی آهنگین همراه با ترتیل، ممدوح و حتی دارای استحباب مؤکد است. و چون نماز نیز مشتمل بر سورههایی از قرآن است آهنگین خواندن آن با لحن و آواز خوش همراه با ترتیل، مشمول آیه و روایات ذکر شده میشود. علاوه بر این، در خصوص نماز نیز در روایات آمده است: «امام صادق(ع) هنگام خواندن نماز، حمد و سوره و حتی ذکر رکوع و سجود را به ترتیل میخواندند».[9]
از اینرو، فقها حکم به استحباب ترتیل در قرائت و ذکرهای نماز[10]نمودند و همچنین خواندن نماز با آواز خوش را تا جایی که به غنا نرسد، نیز مستحب میدانند.[11]
[1]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 13، ص 379، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق؛ بیتا. [2]. حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص 738، بیروت دارالعلم الدار الشامیة، چاپ اول، 1412ق. [3]. فرهنگ ابجدى، همان. [4]. مصطفوى، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 10، ص 178، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1360 ش. [5]. کلینى، محمد، کافی، محقق، مصحح، غفارى، على اکبر، آخوندى، محمد، ج 2، ص 614، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق. [6]. شعیری، محمد بن محمد، جامع الأخبار، ص 49، نجف، مطبعة حیدریة، چاپ اول، بیتا. [7]. همان. [8]. مزّمّل، 4. [9]. ابن بابویه، محمد بن على، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفارى، على اکبر، ج 1، ص 300 - 301، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ دوم، 1413ق. [10]. جمعى از پژوهشگران زیر نظر شاهرودى، سید محمود هاشمى، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت(ع)، ج 2، ص 444، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامى بر مذهب اهل بیت(ع)، قم، چاپ اول، 1426 ق. [11]. فیاض کابلى، محمد اسحاق، رساله توضیح المسائل، ص 160، قم، مجلسى، چاپ اول، 1426ق؛ بهجت، محمد تقى، جامع المسائل، ج 1، ص 372، قم، دفتر معظمله، چاپ دوم، 1426ق.
منبع: اسلام کوئست