خشک کردن دست و صورت پس از وضو مکروه است؟
در بعضی روایات خشک کردن دست و صورت پس از وضو کراهت دارد و در بعضی دیگر خشک کردن دست و صورت پس از وضو کراهت ندارد. به کدام یک میتوان استناد کرد؟
در باب خشککردن دست و صورت بعد از انجام وضو، روایات مختلفی از معصومان(ع) نقل شده است؛ این روایات را میتوان به چند دسته تقسیم کرد:
الف) روایاتی که اینکار را جایز دانستهاند؛[1] برای نمونه، در روایتی با سند صحیح آمده است، محمد بن مسلم از امام صادق(ع) درباره خشک کردن اعضای وضو با دستمال پرسید و حضرت در پاسخ فرمود: «اشکالی ندارد».[2]
ب) روایاتی که دلالت بر انجام اینکار توسط معصوم دارد و به انجام آن تشویق میکند: 1. در حدیثی با سند صحیح آمده است، امام صادق(ع) در حال احرام، پس از وضو گرفتن صورت خود را با دستمالی پاک کرد: منصور بن حازم قال: «رَأَیْتُ أَبا عَبْدِ الله وَ قَدْ تَوَضَّأَ وَ هُوَ مُحْرِمٌ ثُمَّ أَخَذَ مِنْدِیلًا فَمَسَحَ بِهِ وَجْهَهُ».[3] ظاهر این روایت، با استحباب خشک نکردن اعضای وضو، تنافی دارد.
2. روایاتی که انجام این عمل را به حضرت علی(ع) استناد داده، و میگوید آنحضرت دستمال مخصوصی در محل نماز خواندن خود در خانه قرار داده بود که با آن فقط آب وضوی صورت خود را خشک میکرد: «کَانَتْ لِعَلِیٍّ خِرْقَةٌ یُعَلِّقُهَا فِی مَسْجِدِ بَیْتِهِ لِوَجْهِهِ إِذَا تَوَضَّأَ یَتَمَنْدَلُ بِهَا».[4] در هر حال، برخی از این روایات؛ صحیح و برخی دیگر ضعیفاند.
ج) روایتی که امر به خشک کردن اعضای وضو بعد از آن، میکند: در حدیث موثّقهای آمده است؛ امام صادق(ع) به فرزندش اسماعیل سفارش میکند که اعضای وضویش را با قسمت پایین لباسش خشک کند: «افْعَلْ هَکَذَا فَإِنِّی هَکَذَا أَفْعَل».[5]
د) احادیثی که خشک نکردن اعضای وضو را مستحب دانسته است:
1. امام صادق(ع) فرمود: «مَنْ تَوَضَّأَ وَ تَمَنْدَلَ کُتِبَتْ لَهُ حَسَنَةٌ وَ مَنْ تَوَضَّأَ وَ لَمْ یَتَمَنْدَلْ حَتَّى یَجِفَّ وَضُوؤُهُ کُتِبَ لَهُ ثَلَاثُونَ حَسَنَةً»؛[6] کسی که وضو بگیرد و اعضای وضویش را با دستمال خشک کند، یک حسنه برایش نوشته خواهد شد و کسی که این ار را نکند تا اینکه خودش خشک شود، سی حسنه برایش نوشته میشود.
این روایت نیز با یک سند نقل شده ولی این سند به جهت مجهول بودن دو نفر از راویان آن؛[7] ضعیف است.
همانطور که مشاهده میشود، روایتی که تشویق به خشک نکردن رطوبت وضو از اعضای آن میکند، هم از لحاظ سند و هم به دلیل داشتن روایات متضاد و متعدد، توانایی مقابله با آنها را ندارد و در موضع ضعف قرار دارد. و یک برداشت از مجموعه روایات هم میتواند این باشد که وضو برای پاکیزگی و طهارت ظاهری و باطنی است و نباید این طهارت ظاهری نیز از بین برود. از طرفی در آن محیط، بیشتر پارچهها و حولههایی که برای خشککردن بدن مورد استفاده قرار میگرفت، چندان تمیز و بهداشتی نبود و در بسیاری از موارد، مردم با گوشهای از لباس آلوده خود، صورتشان را خشک میکردند که خشکنکردن صورت، بهداشتیتر از استفاده از حوله و لباسهای آلوده بود؛ از اینرو در برخی روایات بالا ملاحظه میکنیم که اگر شخص یک حوله مخصوص وضو وجود داشته باشد، ایرادی نداشته و در روایت دیگری از امام صادق(ع) هم میخوانیم که تنها اگر لباس انسان تمیز باشد، خشک کردن صورت بعد از وضو با آن اشکالی نخواهد داشت: «لَا بَأْسَ بِمَسْحِ الرَّجُلِ وَجْهَهُ بِالثَّوْبِ إِذَا تَوَضَّأَ إِذَا کَانَ الثَّوْبُ نَظِیفاً».[8]
با این حال؛ برخی از فقها روایات ناظر به جواز را حمل بر تقیه کرده و یا آنکه وضو در برخی روایات را به معنای شستن دست و صورت برای غیر نماز دانسته و نیز جواز در برخی روایات را به معنای عدم حرمت گرفته و به تقویت حدیث اخیر پرداخته و قائل به استحباب خشک نکردن اعضای وضو شدهاند.[9] و گفتهاند مشهور میان فقها این است که بعد از وضو، خشککردن اعضا مکروه است.[10]
اما دستهای دیگر از علما، این توجیهات را نپذیرفته و حکم کراهت خشک کردن را ثابت ندانستهاند،[11] همچنین گفتهاند اگر این کراهت شهرت فتوایی نداشت، میشد به راحتی قائل به عدم کراهت آن شد.[12] در هر حال پاسخ فقهای معاصر در استفتایی که از دفاتر ایشان به عمل آمد اینگونه است: [13]
ضمائم: حضرت آیت الله العظمی خامنهای (مد ظله العالی): مکروه است. مگر اینکه دستمال یا پارچه معیّنى را مخصوص این کار قرار دهد. حضرت آیت الله العظمی سیستانی (مد ظله العالی): مشهور نزد فقها کراهت این کار است. حضرت آیت الله العظمی شبیری زنجانی (مد ظله العالی): بهتر است اگر عذری ندارند، خشک نکنند. حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (مد ظله العالی): مکروه است. حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی): مکروه است. حضرت آیت الله العظمی نوری همدانی(مد ظله العالی): مانعی ندارد و اگر حوله مخصوصی برای این کار باشد، کراهت نیز ندارد. پی نوشت: [1]. ر.ک: حرّ عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج 1، ص 474 - 475، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1409ق. [2]. طوسی، محمد بن الحسن، تهذیب الاحکام، ج 1، ص 364، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق. [3]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 354، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق. [4]. وسائل الشیعة، ج 1، ص 475. [5]. تهذیب الاحکام، ج 1، ص 357. [6]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 3، ص 70، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق. [7]. یعنی: علی بن معلّى اسدی و إبراهیم بن محمد بن حمران. [8]. تهذیب الاحکام، ج 1، ص 364 . [9]. وسائل الشیعه، ج 1، ص 473 و 475. [10]. فیض کاشانی، محمد محسن، معتصم الشیعة فی أحکام الشریعة، ج ، ص 357، تهران، مدرسه عالى شهید مطهرى، چاپ اول، 1429ق؛ بحرانى، یوسف بن احمد، الحدائق الناضرة فی أحکام العترة الطاهرة، ج ، ص 413، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ اول، 1405ق؛ میرزاى قمّى، ابوالقاسم بن محمد حسن، غنائم الأیام فی مسائل الحلال و الحرام، ج ، ص 202، قم، دفتر تبلیغات اسلامى، چاپ اول، 1417ق. [11]. ر.ک: نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، ج 2، ص 345، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ هفتم، 1404ق؛ طباطبایی یزدی، سید محمد کاظم، العروة الوثقی مع التعلیقات، تعلیقات: امام خمینی، خویی، سید ابو القاسم، گلپایگانی، سید محمد رضا، مکارم شیرازی، ناصر، ج 1، ص 163، قم، مدرسه امام علی بن ابی طالب(ع)، چاپ اول، 1428ق. [12]. جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، ج 2، ص 345. [13]. استفتا از دفاتر آیات عظام: خامنهای، سیستانی، شبیری زنجانی، صافی گلپایگانی، مکارم شیرازی، نوری همدانی (مد ظلهم العالی) توسط سایت اسلام کوئست.
منبع: اسلام کوئست