اسماعیلی، عضو هیات علمی دانشگاه تهران در گفتگوی تفصیلی با «نسیم آنلاین»:
استراتژی اصولگرایان با جمنا ریپ زد/ جهانگیری توقعش را از روحانی کم کند/ بیش از ۲۵۰ هزار واحد صنفی تعطیل شده
اسماعیلی گفت: تیم همراه آقای روحانی هم یک تیم خسته، پیر و مقداری بیانگیزه است که با عذرخواهی اشرافیگرا و اشرافیزده هم هست.
گروه سیاسی «نسیم آنلاین»؛ محمد مهدی اسماعیلی عضو هیئت علمی و استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران است. بسیاری او را به خاطر دوران فعالیتش در استان اصفهان میشناسند،زمانی که وی معاونت سیاسی و امنیتی استانداری اصفهان در دوران دولت دهم را برعهده داشت. علاوه بر این او مدتها مدیر کل نظارت وارزیابی برنامه های سیما نیز بوده است. این عضو هیئت علمی دانشگاه تهران تا کنون مسئولیت برگزاری چندین دوره انتخابات در استانهای مختلف را داشته و سالهاست که در بطن و جریان برگزاری انتخابات های کشور قرار گرفته و از این رو نگاه تحلیلی ویژهای به فرایندهای قانونی و همچنین مدل رای دهی مردم دارد. دقایقی را با او همکلام شدیم تا در خصوص انتخابات گذشته، آرای مردمی و شرایط برگزاری آن با وی گفتگو کنیم. آنچه در ادامه از نظر می گذرد مشروح این گفتگوست:
استراتژی کلی جریان اصولگرا در برابر دولت مستقر درست بود « نسیم آنلاین »:: تحلیل شما از سبد آرا انتخابات و بحثهایی که در مورد تخلفات گسترده در انتخابات مطرح میشود چیست؟
اسماعیلی: در مورد تحلیل آرا انتخابات باید عرض کنم که من 5-6 دوره است درگیر موضوع افکارسنجی در انتخابات هستم و مسئولیت داشتهام، مثلا در انتخابات 84 در مرکز تحقیقات صدا و سیما درگیر تحلیل نظرسنجیها بودم و بعد از آن هم در دورهای ریاست ستاد انتخابات استان را داشتم، در دورههای مختلف هم به اقتضای شغلی و همچنین تحصیلی و حوزه مطلعاتی مستمرا درگیر بحث تحلیل آرا انتخابات و موضوعاتی از این قبیل میباشم.
اگر بخواهم در مورد انتخابات اخیر روندی را از بعد از عید عرض کنم، استراتژی کلی جریان اصولگرا در برابر دولت مستقر استراتژی درستی بود، اگر از یکسال قبل از انتخابات فضا را انتخاباتی میکردند و کاندیدایی را مشخص میکردند طبیعتا به ضرر کل کشور بود چون هم فضای کل کشور انتخاباتی میشود و مثلا از پاییز سال گذشته فضای انتخاباتی بر روی روند فرایندهای عادی کشور سایه میانداخت که به نفع کل کشور نبود و هم اینکه این عدم اعلام نفع تخصصی هم برای جریان اصولگرا، انقلابی و مقابل دولت داشت چون امکان تخریب کاندیدای خودشان را از طرف مقابل گرفتند و باعث شدند دولت در فضای ارزیابی واقعی قرار گیرد.
40 درصد آرای منفی روحانی محصول استراتژی درست اصولگرایان بود
اگر جریان مقابل کاندیدایی را مطرح میکرد فضا از همان زمان انتخاباتی میشد و اساسا کارنامه دولت خیلی مورد توجه قرار نمیگرفت. این چیزی که در مورد 40 درصد آرای منفی آقای روحانی مطرح شد محصول همین استراتژی بود. استراتژی که فضا را انتخاباتی نکرد و آقای روحانی با کارنامهای که خودش داشت ارزیابی شد، اگر اظهارات دیگران را هم ملاحظه کنید میبینید که عمدتا میگفتند مهمترین رقیب آقای روحانی کارنامه خودش است، این خیلی جمله مهمی است و به نظرم با هوشمندی تلاش شد تا این اتفاق مدیریت شود تا آقای روحانی با کارنامه خودش در منظر مردم ارزیابی شود و این عدد 40 خروجی این مساله بود.
با آغاز به کار جمنا استراتژی اصولگرایان ریپ میزد
به نظرم تا عید سال جاری استراتژی جریان مقابل دولت، استراتژی خوبی بود اما بعد از تشکیل جمنا، اینکه بیست نفر را در معرض انتخاب کنگره اول قرار دادند، بعد در کنگره دوم این تبدیل به 10 نفری شد که رای آورده بودند و در نهایت به 5 نفر دیگر رسیدند از اینجا مقداری سیستم حضور جریان مقابل دولت به اصلاح مکانیکها ریپ میزد و آهنگ روشنی نداشت؛ آنها دچار نوعی به هم ریختگی شدند و کاندیداهایی را در اینجا در معرض قضاوت قرار میگرفتند که اساسا به این سازوکار اعتقادی نداشتند، اختلاف سلایقی داشتند و باعث شده تا ورود جریان مقابل دولت به تعیین کاندیدای نهایی با برخی از مشکلات روبرو شود.
آخرین نظرسنجی فروردین ماه نشان میداد ورود غیرمترقبه آقای احمدینژاد معادلات را به هم ریخته است و این متغییر خیلی مهمی است که نباید فراموش کنیم. روزی که در یک نظرسنجی انتخاباتی از مردم در مورد آقای احمدینژاد و آقای روحانی با هم پرسش شده بود آقای احمدینژاد توانسته بود فاصلهای را با آقای روحانی ایجاد کند و مثلا اگر بخواهم آمار روشنی در مورد این موضوع اشاره کنم مثلا 7-8 درصد آقای احمدینژاد از آقای روحانی جلوتر بود و در دو قطبیها هم اختلافات خیلی بیشتری با آقای روحانی داشت.
ورود و خروج احمدینژاد مهمترین خدمت را به سبد روحانی کرد
در آخرین نظرسنجی اواخر فروردین آراء عمومی آقای روحانی 25 درصد بود و تقریبا در کل کشور یعنی در تهران و مراکز استانها آرا منفی وی به 40 درصد میرسید. یک اتفاق خیلی مهمی افتاد و آن هم این بود که ورود و خروج آقای احمدینژاد مهمترین خدمت را به سبد آقای روحانی کرد، این مساله کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
در همین نظرسنجیها نشان داده شد که بعد از خروج آقای احمدینژاد و رد صلاحیت توسط شورای محترم نگهبان به یک باره در اولین نظرسنجی رای آقای روحانی به 40 و آرای منفی وی به 25 رسید یعنی یک رشد 15 درصدی آرا و یک کاهش 15 درصدی آرا منفی اتفاق افتاد که هیچ کاندیدای دیگری نتوانسته بود از ورود و خروج آقای احمدینژاد به این میزان بهرمند شوند، شاید نهایت بهرهمندی آقای قالیباف و آقای رئیسی 2-3 درصد بود اما آقای روحانی تیکآف اولش برای انتخابات 96 را بعد از اعلام نظر شورای محترم نگهبان برداشت و تقریبا در این رنج دیگر ماند، یعنی اگر شما آرا آقای روحانی را تحلیل کنید متوسط رای وی حدود 40 درصد بود و افت و خیزهای آن هم بین 30 تا 40 درصد تا روزهای آخر بود و این در حالی بود که قبل از اعلام نظر شورای نگهبان آرا وی عدد حدود 25 درصد و آرا منفی او به 40 درصد رسیده بود.
پس متغییری به نام آقای احمدینژاد وارد صحنه انتخابات شد که خروجش از انتخابات به نفع آقای روحانی بود و یک خروجی دیگر هم داشت و آن هم این بود که بخشی از آرا طیف محرومین و مستضعفینی که نگاه مثبتی به آقای احمدینژاد داشتند هم تبدیل به آرا خنثی شد.
آراء کاندیدای اصلی جریان مقابل دولت که در آن دوره آقای قالیباف و آقای رئیسی بودند قبل از خروج آقای احمدینژاد زیر 10 درصد بود و با خروج آقای احمدینژاد آرا آقای قالیباف مثلا به هول و حوش عدد 19 رسید و آرا آقای رئیسی هم به عدد 11 و 12 رسید و آقای قالیباف یک برتری نسبت به آقای رئیسی در آرا داشت.
این شرایط تا مناظره اول بود در اینجا استراتژی مناظره اول جای صحبت دارد؛ آقای قالیباف از مناظره اول به اصلاح خودمان انتحاری به خط زد و خیلی نقادانه دولت را مورد خطاب قرار داد و از طرف دیگر دولت برای اولین بار با دو کاندید وارد انتخابات شده بود که این چیز عجیبی بود یعنی آقای روحانی و معاون اولش با هم کاندید شده بودند و به هر حال شورای محترم نگهبان متقاعد نشده بود که آقای جهانگیری نباید در این انتخابات باشد چون به هر حال بحث اصلی این بود که طرف اصلا عزم حضور در انتخابات را داشته باشد و این با کسی که اعلام رسمی کرده است به یک نفر کمک کند متفاوت است آن هم در کشوری مانند ما که نامزدهای انتخابات یک بهرهمندی دولتی از تبلیغات را دارند و این برای آقای رئیسجمهور وقت اضافهای تلقی میشد که از آن استفاده کرد و به نظرم برای اولین بار و تنها در انتخابات ما این موضوع به این مدل و این شکل اتفاق افتاد که در جای خودش جای بحث دارد.
همانطوری که اشاره کردم ورود آقای روحانی با یک افت همراه بود؛ ورود و خروج آقای احمدینژاد پتانسیلی را در اختیار آقای روحانی قرار داد و آقای روحانی تا مرز 40 ماند البته یک روزهایی تا مرز 33 تا 34 هم در نظرسنجیها پائین آمد اما در مناظرهها به جز مناظره اول که 4 تا 5 درصد رایش پائین آمد آسیب جدی ندید.
بعد از مناظره اول پتانسیل افزایش آراء آقای قالیباف خاموش شد؛ آقای قالیباف در همه انتخاباتها نشان داده که ابتدای انتخابات رشد خوبی دارد بعد در طول انتخابات دچار یک روند ثابت میشود و در نهایت دچار ریزش آرا میشوند که همین اتفاق هم این دوره رخ داد یعنی ما در تحلیل آرا سه کاندیدای در صحنه آقای رئیسی را با یک شیب ملایم رو به بالا میبینیم آقای روحانی تقریبا بعد از خروج آقای احمدینژاد ثابت بود و آقای قالیباف هم بعد از یک صعود اندک کمکم راءیش ریزش پیدا کرد تا به هفته آخر انتخابات رسید.
براساس آخرین نظرسنجی انتخاباتی که در هفته آخر در اختیار من بود در روز یکشنبه عدد رای آقای روحانی روی 40 درصد بود، رای آقای رئیسی به 22.5 درصد رسید و عدد آقای قالیباف هم روی 17 درصد بود، به هر حال سه چهار روز هم تا انتخابات مانده بود و دو سناریو برای انتخابات پیشبینی میشد یک سناریو این بود که جریان مقابل دولت با حفظ این تکثر دوگانهاش وارد انتخابات روز جمعه شود که تصور میشد با این حالت میتوانند انتخابات را به دور دوم بکشند نکته دیگر هم این بود که هفته آخر مرددینی که تصمیم نگرفتهاند و عدد آنها حدود 20 درصد بود به نفع یکی از کاندیداها مایل شودند که اگر 10 درصد آنها هم به نفع آقای روحانی تصمیم میگرفتند رای آقای روحانی به 50 درصد میرسید. اینجا یک اختلاف جدی بین دوستان ایجاد شد و عمدتا قائل بودند آقای قالیباف کنار نرود، استدلال هم میکردند دو کاندیدا در صحنه باشند چون آقای روحانی با حضور این دو کاندیدا نهایتا یک رای لب مرزی خواهد داشت یا انتخابات به دور دوم میرود، در طرف مقابل میگفتند اگر مجموع آرای یک طرف در مقابل روحانی بالا میرود ولی آرا آقای روحانی هم تکان جدی خواهد خورد، چون در نظرسنجیها سوال کرده بودیم که اگر آقای قالیباف در انتخابات نباشد شما به چه کسی رای میدهید که حدود 45 درصد آنهایی که به آقای قالیباف رای میدادند گفته بودند به آقای روحانی رای میدهند و این اتفاق موضوعی بود که در روز جمعه خودش را نشان داد و مجموع آرا مرددین به همراه بخشی از آقای قالیباف روی سبد آقای روحانی رفت و رشد آرا آقای روحانی از روز سهشنبه به بعد بالا بود یعنی از 40 درصد رسید به 50، 52، 54 تا همین عددی که در روز انتخابات است.
اگر بخواهم یک جمعبندی از بحث تحلیل انتخابات عرض کنم این است که کارزار انتخاباتی با دولت مستقر بسیار سخت است چون میتواند از همه امکانات خودش سود ببرد، همین امکانی که معاون اول با رئیس دولت وارد انتخابات میشود و همین که دو برابر دیگران از حق پخش رسانه ملی استفاده کردند اتفاقاتی بود که برای دولت مستقر افتاد، در کنار اینها همه مدیران اجرایی از این دولت هستند و دستش به بالا و پائین کردن حقوق مردم و همچنین دادن رفاهیات و مواردی از این قبیل میرسد، این امکاناتی است که رقابت را با دولت مستقر سخت میکند و به نظرم جریان انقلابی و جریان مقابل دولت در مجموع توانستند دولت را با یک چالش جدی مواجه کنند. این مجموعه 16 میلیونی که امروز در مقابل دولت دوازدهم شکل گرفته حتی برخلاف انتخابات سال 92 که دولت رای 50 درصدی و ناپلئونی داشت کار را با این اقلیت منسجم برای دولت دشوارتر کرده است.
اگر بخواهیم روندی را از حرفهای آقای جهانگیری و روحانی به تصویر بکشیم، از مقاومت جدی در برابر گشایشهای اقتصادی وعده شده در برابر کاندیدها به یک گشاده دستی در روزهای آخر رسیدیم مثلا هر موقع که آقای رئیسی میگفت یک میلیون شغل ایجاد میکنم میگفتند نمیتوانید بعد هفته آخر از ایجاد 955 هزار شغل صحبت میکردند، از یارانهها صحبت میکردند میگفتند شدنی نیست بعد میگفتند 10 میلیون سود خالص سهام شرکتها را از شهریورها به خانوادهها میدهیم یا خودشان شروع کردند یارانه مددجویان تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی را تقریبا سه برابر کردند، اینها همه نشان میداد الان که دوره دولت دوازدهم است کار آقای روحانی و تیمش با یک اقلیت منسجم و یک رای بسیار بالا کار دشوارتری خواهد بود و فکر میکنم که دوره چهار ساله آقای روحانی وی را بیشتر در معرض انتقاد و مطالبات عمومی قرار دهد چون یک رای منسجمی در برابر وی شکل گرفته است.
برخی مراکز نظرسنجی توانستند پیش بینی بسیار دقیقی از انتخابات ارائه دهند « نسیم آنلاین »:: نظر شما در مورد اعتبار نظرسنجیها چیست؟ برخی مطرح میکنند در خود آمریکا هم که مرکز این نوع نظرسنجیها نتوانستند در انتخابات ریاست جمهوریشان نتیجه انتخابات را به درستی پیشبینی کنند.
اسماعیلی: نظرسنجی اساسا ابزاری برای سنجش حوزه افکار عمومی و بازتابی از آن است البته برخیها تلقیشان این است که نظرسنجی باید مطابق میل آنها باشد و همین مساله بعضی از مواقع باعث میشود تا نظرسازیهایی اتفاق افتد و این موضوعی است که در دورههای مختلف وجود دارد اما واقعا آن چیزی که من به عنوان یک تجربه علمی میتوانم بگویم این است که برخی از نهادها مانند صدا وسیما در جمهوری اسلامی هستند که سال 76 نظرسنجیهای آن را رصد کردهام و تا امروز غالبا آن چیزی که اتفاق میافتاد را به درستی روایت کردهاند یعنی الحمدالله ما در حوزه علم نظرسنجی و افکارسنجی کاملا یک کشور پیشرو هستیم و حتی ممکن است درصد انحراف و اشتباه نهادهای ما از خیلی از کشورهای غربی هم پائینتر باشد.
در مورد آمریکا که فرمودید یک مشکل وجود داشت، نظرسنجی خودش مشکلی نداشت ولی شیوه رایگیری با نظرسنجی متفاوت بود، خانم کلینتون حدود 2 میلیون رای بیشتر از ترامپ داشت اما شیوه الکترال که رای را خلاصه میکند در نصاب رایی که برای ایالاتها قرار میدهند سرنوشتساز بود.
فکر میکنم نظرسنجی در انتخابات اخیر نشان داد که یکی از مهمترین مولفههایی است که میتواند ما را به تصویر روشنی از وضعیت برساند است، البته بعضی از نهادها هم بودند که نظرسنجی آنها، نظرسنجی خوبی از کار در نیامد و همان اول هم معلوم بود که بیشتر نظرسازی هستند، مثلا یک اختلاف عجیب و غریبی در نتیجه نظرسنجی مشاهد میشد، کسانی مثل ما که با روند نظرسنجی آشنا هستیم میدانستیم که این نظرسنجی چه مشکلاتی دارد.
در مجموع هم روند انتخابات قابل پیشبینی بود و هم ورود و خروج آقای احمدینژاد و آقای قالیباف تاثیر گذاشت، تاثیرش هم امروز در نظرسنجیها قابل اندازهگیری است اما اینکه بخواهیم بگوئیم نظرسنجیها اعتبار ندارند مطلب درستی نیست، در انتخابات اخیر تقریبا دو سه نهاد ما هم میزان مشارکت و هم میزان آرا کاندیداهای مختلف را درست پیشبینی کرده بودند و همینطور جامعه آماری جامعه خوبی هم داشتند یعنی آمار تهران، مراکز استانها، دو شهر اصلی هر استان و همچنین 10 روستا از هر استان را به صورت نمونه داشتند که این به معنای این است که همه طیفها را در نمونههای خودشان قرار میدادند.
متاسفانه عملکرد نامطلوب دولت روحانی به پای نظام نوشته می شود/ رکود و کسادی در بازار بیدارد می کند « نسیم آنلاین »:: آقای روحانی سال 92، 51 درصد و الان هم 57 درصد رای آورد، این خواهناخواه نشان میدهد دولتی است که آرا تودههای مردم مثل انتخابات سال 76 یا 88 را ندارد و نظرسنجیها هم نشان میدهند نارضایتیهای گستردهای وجود دارد، این دولت در چنین شرایط سختی وارد شد، حال شما ادامه کار دولت یازدهم و ورود به دولت دوازدهم با چارچوب فکری آقای روحانی را چطور ارزیابی میکنید؟
اسماعیلی: اساسا رایی که دولت یازدهم از مردم در سال 92 گرفت یک رای جریانی نبود، بلکه رایی بود که برآمده از وضعیت آن روز نابههنجار اقتصاد کشور و دوگانههایی بود که ایجاد شد و آنها توانستند رای حداقلی از مردم بگیرند، این دولت یک دولتی است که زبانش در صحبت با تودههای مردم الکن است و اساسا نسبت دولت یازدهم با تودههای مردم یک رابطه ضعیف است، اگر بخواهید از دولت یازدهم تحلیلی انجام دهید نمودهای این ارتباط را باید کجا دید مثلا سفرهای استانی آقای رئیسجمهور یکی از این جاهاست، آقای رئیس جمهور در مرکز استان یک سخنرانی میکرد و بعد مینشست در استانداری و پروژهها را از طریق ویدئو پرژکتور افتتاح میکرد یعنی کاری که در تهران میتوانستند انجام دهند؛ این مدل ارتباطگیری ایشان و اعضای دولتشان با مردم بود و به همین دلیل ما در طول 4 سال اول دولت شاهد رشد چشمگیر مشکلات مردم ضعیف بودیم که از جمله آن رکود بالا و بیداد کردن کسادی در کشور است.
بیش از 250 هزار واحد صنفی در دولت آقای روحانی تعطیل شدهاند
بیکاری واقعا مردم را اذیت میکند در شرایطی که واحد زیر 10-15 نفر جزء واحدهای صنعتی محسوب نمیشود جزء واحدهای صنفی است الان نزدیک به 17 هزار واحد صنعتی و همچنین بیش از 250 هزار واحد صنفی در دولت آقای روحانی تعطیل شدهاند، اینها هیچ جایی دیده نشده است، من اطلاعات این مساله را از دوستانی که در این حوزه فعالیت میکنند گرفتم و رقبای آقای روحانی عم خیلی نتوانستند در تبلیغات انتخاباتی بر روی آن مانور بدهند. مثلا کارگاه کفش دوزی با 5 کارگر بوده یا یک کیف دوزی 10 کارگر داشته و نمونههای از این مدل علی ماشاءالله تعطیل شده است البته ما وقتی میخواهیم صحبت کنیم بیشتر عسلویه را میبینیم که 100 هزارتا کارگرش 40 هزارتا شده و اینها در چشم است ولی مساله اصلی همینها هستند باید دید این 15 میلیونی که رای ندادند چه کسانی هستند؟ اینها هم یک بخشی از جامعه هستند، 25 درصد از جامعهای که رای ندادهاند و در حقیقت از وضعیت ناامیدا هستند که این نه مشکل دولت بلکه مشکل نظام جمهوری اسلامی است که باید فکری به حال کند و الان ما با این طیفها روبرو هستیم.
متاسفانه عملکرد نامطلوب دولت به حساب شخص آقای روحانی گذاشته نمیشود این به عنوان کارنامه سیستم و نظام برای مردم تجلی پیدا میکند چون بخشی از اقشار عمومی جامعه مثل ما همه چیز را سیاسی نمیبینند که روحانی، رئیسی یا روحانی احمدینژاد کنند بلکه ممکن است که این را به حساب مجموعه کلیت نظام و سیستم بگذارند به همین دلیل من فکر میکنم با تجربه گذشتهای که از دولت آقای روحانی داریم پیشبینی آینده سخت نیست. آقای روحانی نشان داده است که عمدتا به تعهدات انتخاباتی خود پایبند نیستند و به این تعهدات عمل نکردند و حتی منکر بیان خیلی از این تعهدات شدند.
تیم همراه آقای روحانی هم یک تیم خسته، پیر و مقداری بیانگیزه است که با عذرخواهی اشرافیگرا و اشرافیزده هم هست و این تیم ارتباطی با تودهها ندارند، به بیان مسئولین دولتی خروجی دولت آقای روحانی 17-18 میلیون حاشیهنشین به همراه رشد بالای بیکاری شده است و همچنین رکود فزایندهای هم اتفاق افتاده که همه اینها محصول کار 4 ساله دولت آقای روحانی است، آقای روحانی در دولت دوم شرایط بسیار سختی خواهد داشت و من فکر میکنم اگر نتواند در دولت دوازدهم به نصیحت دلسوزها توجه کند، این نگاه باندی و جناحی را قویتر کند یا خدای نکرده بخواهد آن ادبیاتی که روزهای آخر انتخابات در پیش گرفته بود را در حوزه عملکرد هم به نوعی به نمایش بگذارد کشور دچار یکسری تعارضات سیاسی گسترده خواهد شد.
وقتی شما تشدید فشارهای اقتصادی را کنار رفتار دولتهای مرتجع منطقه و آمریکا میگذارید احساس میکنید روزهای دشواری را باید انتظار بکشیم و این روزهای دشوار جز با حرکت به سمت ایجاد انسجام در بین نیروهای سیاسی کشور، پرهیز از ورود به حاشیههای سیاسی، جلوگیری از ایجاد دوگانههای کاذب، توجه جدی به توانمندیهای داخلی و اقشار ضعیف رفع نخواهد شد و هرکدام از این مولفهها بخواهد کمرنگ شود قطعا مشکلات عمومی کشور در دولت دوازدهم خیلی بیشتر خواهد شد و امکان هر نوع بحرانی را میتوان انتظار داشت.
پیشبینی خیلی امیدوار کنندهای از تغییر رویکرد دولت ندارم « نسیم آنلاین »:: در دوره دوازدهم مثل دوره یازدهم نگاه آقای روحانی و دولت وی معطوف به سیاست خارجی خواهد بود یا مثلا به سمت سیاست داخلی، احزاب گروهها، موضوعات فرهنگ و غیره تغییر مسیر میدهد؟
اسماعیلی: من فکر میکنم پروژه تاکید و تکیه برسیاست داخلی در دولت دوازدهم خیلی محمل روشنی ندارد؛ به قول خودشان در دولت یازدهم یک پرونده هستهای بود که با آوردههای اندک و هزینههای سنگین سه سال وقت کشور و دولت صرف آن شد و الان در نتیجه آن گرفتار یک تعهد حقوقی پیچیدهای شدهایم که طرف غربی من بعد مدام آن را نقض خواهد کرد و دست ما خیلی جایی بند نیست، تیمی هم که الان در سیاستخارجی دولت آمریکا کار را در دست دارند امکان مانور آقای روحانی بر روی مولفه سیاست خارجی را کاهش خواهند داد و من امیدوارم این کاهش اتکا، به توجه بیشتر به توانمندیهای داخلی توسط دولت ترجمه شود نه اینکه خدای نکرده این به ادبیات روزهای آخر انتخابات ترجمه شود یعنی بیاید برای اینکه برخی از این ناکارآمدها و عدم توفیقها را جبران کنیم به تعارضات داخلی خودمان دامن بزند و بر روی دوگانههای نادرستی دست بگذاریم که خروجی آن به هم ریختن انسجام عمومی کشور باشد.
آقای روحانی چارهای جز این ندارد که برای اینکه فضای کشور را به یک وضعیت باثبات و در عین حال قابل اطمینانی برساند تلاش کند در حوزه داخلی شکافهایی که بروز کرده را از بین ببرد و یک انسجام عمومی ایجاد کند.
به نظرم کابینهای که آقای روحانی تشکیل میدهد باید کابینهای باشد که بتواند به این مشکلات پاسخ دهد و خدای ناکرده به این سمت نرود که چهره دولت را بیشتر سیاسی و حاشیهای کند که اگر این اتفاق بیفتد حتی نمیتوانیم توقع داشته باشیم دولت بخش اندکی از مطالبات را پاسخ دهد و طبیعتا دولت و سیستم مکررا دچار چالش و بحران خواهد شد.
من پیشبینی خیلی امیدوار کنندهای از تغییر رویکرد دولت ندارم اما امیدوارم با یک خیر اندیشی و خیرخواهی به سمت ایجاد هم افزاییهای داخلی و حرکت به سمت استفاده از ظرفیتها و کاهش درگیریها و تنشهای سیاسی بریم.
« نسیم آنلاین »:: رفتار آقای روحانی با جریانات سیاسی منتقدین یا حامیان دولت تغییر میکند یا همین روند فعلی ادامه پیدا خواهد کرد؟
اسماعیلی: آقای روحانی یک مدل سیاستورزی عملگرایی (پراگماتیسمی) دارد آدم پراگماتیسم تلاش میکند بین مطالبات، محدودیتها و امکانات خودش یک رابطهای برقرار کند. چهرهای که از آقای روحانی در روزهای آخر انتخابات شاهد بودیم این بود که برای اینکه بتواند فضای دو قطبی ایجاد کند خیلی بیش از یک اصلاحطلب دهه هفتاد چهره اصلاحطلبی به خودش گرفت ولی این چهره، چهره موقت آقای روحانی نیست، من فکر میکنم آقای روحانی در تعامل با اصلاحطلبان و منتقدین خود کما فی السابق مانند دولت یازدهم عمل خواهد کرد.
آقای روحانی نه میخواهد و نه میتواند بخشی از خواستههای اصلاحات را جلو ببرد/ برخی خواسته های اصلاح طلبان در تعارض با اسلامیت نظام است
چون ذات این دولت و تفکری که آقای روحانی نمایندگی میکند یک ذات غرب زده و غرب محور است که نگاه به دست خارجی و کدخدا دارد و با این نگاه شکل گرفته است، این نگاه طبیعتا نمیتواند با جریان انقلابی همسویی داشته باشد و طبیعتا درگیریهای لفظی به نوعی باز تولید شود و این اختلافات را تا پایان دولت دوازدهم شاهد باشیم اما از سوی دیگر با توجه به فهمی که آقای روحانی به عنوان یک آدم امنیتی دارد و چون 16 سال دبیر و عضو شورای عالی امنیت ملی بوده است ذهنش با این مولفهها آشناست و میداند که اگر بخواهد حوزه مطالبات جریان اصلاحطلبی را به صورت تمام و کمال نمایندگی کند قطعا روزگار خوشی در انتظار وی نخواهد بود و با افزایش تنشها و درگیریهای سیاسی ممکن است به سرانجام خوبی منجر نشود به همین دلیل در مقابل مطالبات حداکثری جریان اصلاحات نه توان ایفای وظایف دارد و نه خودش اساسا فردی است که بخواهد خودش را با این چالشها روبرو کند .
لذا من فکر میکنم نهایتا جریان اصلاحات در دولت آقای روحانی سهمی از مدیریت کشور را آن هم توسط بخشهای معقول خودش برعهده خواهد گرفت و جریان اصلاحات هم آقای روحانی را با همین وضعیت انتخاب کردند چون به هر حال برای آنها گزینهای بود که امتیازاتی داشت ولی هیج وقت آقای روحانی نه ذاتا چنین شخصیتی است و نه میتواند خواستههای اصلاحات را جلو ببرد کما اینکه برخی از خواستههای جریان اصلاحات خارج از ساختار نظام است و حتی شاهد بودید که رئیس دولت اصلاحات هم در سالهای آخر با اینها به همین تعارض رسیده بود چون اساسا اگر بخواهد مدلی که بسیاری از تئوریسینهای اصلاحطلب ارائه میدهند جلو روند جمهوری اسلامی باید از جنبه اسلامیتش عدول کند و این اساسا شدنی نیست چون نظام و عموم مردم با گرایشها و سلایق مختلف پشت جمهوری اسلامی به معنای واقع کلمه هستند و تجزیه آن را نمیپذیرند.
« نسیم آنلاین »:: آقای روحانی با پدیده آقای جهانگیری چکار میکند؟ بالاخره آقای جهانگیری الان از نقش یک معاون اول به کسی که پیش برنده آقای روحانی در انتخابات بوده تبدیل شده است.
اسماعیلی: من فکر میکنم آقای روحانی و جهانگیری به لحاظ مشی مدیریتی شباهتهای زیادی به هم دارند البته آقای جهانگیری مدیر اجرایه در صحنه بوده ولی آقای روحانی همیشه یک مدیر ستادی امنیتی و سیاسی است.
آقای جهانگیری مثلا سه دوره نماینده یک شهرستان محروم و استاندار و وزیر بوده و شاید دلیل حضور او در انتخابات هم این بود که بتواند ضعف عمده آقای روحانی را پوشش دهد پیشبینی من این است که بهترین گزینه آقای روحانی هم برای ادامه کار در دولت داوزدهم آقای جهانگیری است و اگر ملاحظات دیگری دخالت نکند فکر میکنم آقای جهانگیری برای اینکه بتواند دور آینده به یک کاندیدای اجماعی میان اعتدالیون و اصلاحاتیها تبدیل شود باید توقعات خودش از آقای روحانی را پائین بیاورد و در اشلی که آقای روحانی میخواهد نقش آفرینی کند تا معاون اولی خودش را ادامه دهد.
جهانگیری توقعات خود از حسن روحانی را کاهش دهد
اگر جریان آقای روحانی احساس کنند آقای جهانگیری بیش از حد میخواهد آقای روحانی را تحت سایه اقداماتش قرار دهد قطعا تحملش نخواهند کرد ولی قطعا بهترین مدل برای آقای جهانگیری این است که بتواند در چارچوب مورد نظر آقای روحانی خودش را در حد این جایگاه به پایان دولت برساند تا بتواند از نگاه خودش کاندیدای قویی برای حضور در انتخابات بعدی باشد.
متاسفانه در کشور انتخابات فعلی حرف و حدیثش تمام نشده بحث انتخابات بعدی پیش میآید که این هم از عوارض دموکراسی و صندوقهای رای است و همه فعالیتها تحت تاثیر آن است؛ در مجموع فکر میکنم آقای روحانی برای ادامه کار نیاز دارد تا با همین شکل فعلی آقای جهانگیری و دولت یازدهم کار خود را ادامه دهد.