جهانگیری در گفتگوی تلویزیونی شبکه خبر:
مردم به کابینه من احسنت میگویند/ متوسط سن کابینه باید ۴۵ سال باشد
کاندیدای دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری گفت: نیروهای جوان حتماً باید وارد سیستم مدیریتی کشور شوند، در کابینه ما حتماً باید افراد جوان و پرتحرکت داشته باشیم و فکر میکنم در کابینه آینده سهم جوانان بیشتر خواهد بود و بر اساس پیشبینیها فکر میکنم سن متوسط باید حدود ۴۵ سال باشد.
به گزارش « نسیم آنلاین »، فارس نوشت: اسحاق جهانگیری کاندیدای دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری با حضور در برنامه شبکه خبر به سوالات مجری این برنامه پاسخ گفت.
محورهای سخنان جهانگیری به شرح زیر است.
سوال: مطمئناً از روی کابینه شما میتوان اهداف و مسیر دولت آینده شما را تشخیص داد. آیا ممکن است اسامی افرادی را که برای کابینه برگزیدهاید، معرفی کنید تا با شناختی که مردم نسبت به این افراد دارند، کابینه شما را بسنجند؟جهانگیری: مهمترین اقدامی که رئیسجمهور باید برای تشکیل دولت انجام دهد انتخاب همکارانش در سطح کابینه است، رئیسجمهور برای انتخاب این افراد نیازمند مشورتهای مختلفی است. مشورت با گروهها و احزاب و همچنین مشورت با مسئولان نظام و تعامل با مجلس نیاز است، لذا مهم این است که کابینه باید کارآمد باشد.
* کارآمدی کابینه در این است که بتواند مشکلات کشور را حل کند. مردم کابینهای را کارآمد میدانند که این کابینه با تصمیم خود بتواند گرهای از مشکلات آنها باز کند و مسیر توسعه کشور را هموار کند.
* افرادی که در کابینه انتخاب میشوند با توجه به برنامهای که آن دولت دارد باید آن برنامه را قبول داشته باشند، همچنین باید افرادی باشند که از متخصصان آن حوزه سرآمد باشند؛ چراکه برخی از اعضای کابینه افراد فنی هستند و بیشتر آنکه جهتگیری سیاسی آنها مهم باشد، جهتگیری فنی آنها مهم است، لذا مهم این است که در بین فعالان آن بخش این فرد از یکی از کارآمدترین افراد چه در بخش دولتی و چه در بخش خصوصی و دانشگاهی شناخته شود.
* اگر با رأی مردم توفیق پیدا کنم و در این انتخابات پیروز شوم، میخواهم کابینهای شگفتیساز تعیین کنم و هنگامی که مردم ایران لیست کابینه را میشنوند همه از ته دل احسنت بگویند و تأکید کنند نیروهای مناسبی برای اداره کشور تعیین شده است.
* کشور ما کشور جوانی است و نیروهای جوان تعیینکننده هستند، بسیاری از کشورهای دنیا متأسفانه نیروی جوان و کار ندارند و تبدیل به یک جامعه پیر شدهاند، به همین دلیل فضا را باز کردهاند که نخبگان جوان را از سایر کشورها جذب کنند. در حالی که ما از این نعمت الهی برخورداریم و از جوانان و دختران و پسران تحصیلکرده برخورداریم که باید در همه زمینهها برای آنان فرصت مدیریت کشور فراهم کنیم.
* مدیریت آینده ایران باید توسط همین نسلهای جوان فعلی انجام بگیرد. البته بنده طرفدار طی کردن مدیریت پلهای هستم و معتقد طی کردن مدیریت بهاصطلاح آسانسوری نیستم که فردی به دلیل یک رابطه و وابستگی یکدفعه از طبقهای به طبقه بالا صعود کرده و ارتقا پیدا کند. لذا ارتقا به واسطه توانمندیها خوب است، اما هرچه انسان بتواند سطوح مدیریتی را پله پله طی کند، بسیار ارزشمند است.
* نیروهای جوان حتماً باید وارد سیستم مدیریتی کشور شوند، در کابینه ما حتماً باید افراد جوان و پرتحرکت داشته باشیم و فکر میکنم در کابینه آینده سهم جوانان بیشتر خواهد بود و بر اساس پیشبینیها فکر میکنم سن متوسط باید حدود 45 سال باشد، همچنین خانمها حتماً در کابینه آینده سهم تعیینکنندهای دارند، زنها نیمی از جامعه ما را تشکیل میدهند و گاهی اوقات به توانمندی آنها بیتوجهی میشود. بالاخره خانمها هم باید در سطوح مدیریتی حضور داشته باشند.
* خوشبختانه ما در دولت یازدهم هم سفیر، فرماندار، مدیرکل و معاون رئیسجمهور زن انتخاب کردیم و در کابینه دوازدهم باید حضور زنها در سطوح مدیریتی باید پررنگتر باشد.
سوال: آیا از دوستان و آشنایان کسانی هستند که شایستگی حضور در عرصه مدیریتی داشته باشند؟جهانگیری: اگر از دوستان که صرفاً با آنها آشنایی داشته باشم و دارای توانمندی باشند، قطعاً این افراد وجود دارد اما اگر منظور بستگان باشد، بنده سیستم مدیریتیام تاکنون اینگونه بوده که هیچیک از بستگانم در هیچ یک از حوزههای مدیریتی که سپری کردهام، حضور نداشتند. حتماً آنها هم افراد توانایی هستند اما دلیلی ندارد آنها جایی باشند که من حضور دارم، میتوانند در جای دیگری مسئولیت داشته باشند و کار کنند و یا در بخش خصوصی فعالیت کنند، تاکنون برنامهای برای این کار ندارم و فکر میکنم روشی که تاکنون انجام دادهام، روش خوبی بوده است و این روش را ادامه میدهم.
سوال: به نظر شما یک رئیسجمهور چطور میتواند ظرفیتهای حاکمیتی و ملی را برای تحقق بخشیدن به اهداف انتخاباتیاش محقق کند؟جهانگیری: من تصوری از مدیریت کشور دارم که احتمالاً شاید با تصور دیگران متفاوت باشد و آن این است که این کشور قادر است مسائل خود را به سرعت حل کند، همچنین کشورمان قادر است مسائل پیچیده را آسان کرده و برای آنها راهحل داشته باشد. متأسفانه برخی سبک مدیریتها اینگونه است که مسائل ساده را بحرانی میکنند و سپس در حل آن ناتوان میمانند و برای کشور و مردم و نظام هزینههای سنگینی تحمیل میکنند.
* هنر مدیریت در سطح کشور این است که مدیرانی را کمک بگیرد که آن مدیران قدرت این را داشته باشند که تا قبل از آنکه آن مسئله تبدیل به بحران و آسیب شود، حل کنند. این ظرفیت در داخل کشور وجود دارد.
* رئیسجمهور دارای جایگاه مهمی است و در وهله اول مهمترین عامل تعیینکننده برای رئیسجمهور موفق با توجه به اینکه او مقام دوم کشور است، باید با مقام اول کشور همسو و همجهت و همراه باشد. اگر این همراهی انجام بگیرد، رئیسجمهور قادر است مابقی ظرفیتها را با خود همراه کند، قوه قضائیه، قوه مقننه، نیروهای مسلح و... ظرفیتهایی هستند که در سطح کشور وجود دارند که در اختیار قوه مجریه نیستند و هر یک استقلال عملی دارند. البته فکر میکنم که اگر این مجموعهها در یک جهت قرار بگیرند، مشکلات کشور حل میشوند.
* تجربه کاری بنده نشان داده بنده فردی هستم که قادرم این همجهتی را به وجود بیاورم، قادر هستم این همراهی را بین قوای دیگر به وجود بیاورم که دولت بتواند مشکلات مردم را حل کند، زیرا رئیسجمهور نماینده مردم و با رأی مردم هم انتخاب میشود و نفر دوم کشور است و مردم انتظار دارند، مردم انتظار دارند از رئیسجمهوری که به او رأی دادهاند، قدرت و توانایی داشته باشد همه ظرفیتهای مدیریتی کشور را در جهت حل مشکلات قرار دهد.
* دولت مسئول اداره کشور است، اولین دستگاهی که از التهاب جامعه و نگرانی مردم آسیب میبیند، خود دولت است، چون وقتی مشکلات مردم زیاد شود بیشتر از هر کسی از دولت مطالبه میکنند که چرا مشکلات حل نشد. لذا دولت و شخص رئیسجمهور باید قادر باشند که مسائل کشور را حل کنند، به هر حال رئیسجمهور در جایگاه رئیس شورای عالی امنیت ملی، رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی، رئیس شوراهای عالیای است که سران سایر قوا در آنها حضور دارند و اگر مسئلهای نیاز به حل شدن داشته باشد، در همانجا رفع میکند و مسئلهای هم که نیاز داشته باشد به اطلاع مردم رسانده شود هم حتماً این کار انجام میشود، لذا مردم اصلاً خوشحال نمیشوند که بشنوند رئیسجمهور با سایر قوا درگیر است، بلکه مردم از این خوشحال میشوند که بشنوند رئیسجمهور در حال رفع مشکلات آنها است.
سوال: رهبر معظم انقلاب حفظ روحیه انقلابیگری و پاسداشت این ارزشها را برای مسئولان مهم خواندند، فکر میکنید بر اساس شاخصهای رهبری چه مقدار از این روحیه برخور دارید و برای ترویج آن در جامعه چه کاری خواهید کرد؟جهانگیری: ما انقلاب کردیم و امام(ره) آرمانهایی برای این انقلاب ترسیم کردند، مهمترین آرمان انقلاب اسلامی استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی است. انقلابی کسی است که به دنبال آرمانهای انقلاب باشد. همچنین انقلابی کسی است که به دنبال استقلال و آزادی مردم طبق چارچوب قانون اساسی و به دنبال جمهوری اسلامی به معنای حاکمیت رأی مردم و مردمسالاری به معنای حاکمیت ارزشهای دینی باشد. اینها ارزشهایی است که انقلابی بودن با آن سنجیده میشود.
* بنده فکر میکنم در هر مقطعی متناسب با نیازهای آن مقطع از تاریخ باید به انقلابی بودن عمل کرد، انقلابی بودن، بحرانسازی و خشونت و افراطیگری نیست، بلکه انقلابیگری این است که ما آرمانهای انقلاب را محقق کنیم، همچنین انقلابی به این معناست که ما چگونه میتوانیم از آرمانهای انقلاب دفاع کنیم و چگونه میتوانیم قدرت اقتصادی کشور را بالا ببریم، مثلاً در زمان جنگ انقلابی کسی بود که به جبهه میرفت، همچنین زمانی که دوران سازندگی بود، انقلابی کسی بود که خشت روی خشت میگذاشت که این کشور پیشرفت کند و توسعه یابد. بنده فکر میکنم در این زمینه تاکنون از همه شاخصهای انقلابی بودن با توجه به تعریفی که خودم دارم، حفاظت و حراست کردم و بر اساس نیازهای جمهوری اسلامی عمل کردهام.
سوال: آیا فکر میکنید توانایی رئیسجمهور بیشتر به توان مدیریتی و اجرایی او برمیگردد یا میزان اختیاری که قانون در اختیار او گذاشته و یا میزان پایبندیاش به اهداف انقلاب و آرمانهای امام(ره) و خواستههای رهبری برمیگردد؟جهانگیری: به هر سه این موارد بستگی دارد، هیچ کدام از این موارد در تضاد با دیگری نیست، رئیسجمهوری که تجربه کافی برای اداره امور کلان کشور نداشته باشد، رئیسجمهوری که مدیریت گذشتهاش، مدیریت موفقی نبوده باشد، با توجه به اینکه مسائل کلان کشور شامل سیاست خارجی، داخلی و اقتصاد و... میشود که معمولاً این موارد در دولتها و مجلس بحث میشود، لذا کسی که سابقه دولت و یا مجلس نداشته باشد، خیلی دشوار است که به مسائل کلان کشور آگاه باشد.
* در دورانی که سابقه این چنینی داشته تصمیمگیریهایش مهم است که چگونه تصمیمگیری کرده، پس سابقه رئیسجمهور و تواناییاش برای حل مشکلات کشور و توانایی عملیاتیاش که عمل کرده، نه اینکه شعار داده باشد، آنجایی که رئیسجمهور لازم بوده در گذشته تصمیمی بگیرد، باید دید آیا آن تصمیم را دقیق گرفته یا دقیق نگرفته و قانون اساسی هم رئیسجمهور را شخصیت دوم کشور میداند، مردم باید بدانند که دارند به شخص دوم کشور رأی میدهند. کسی را انتخاب میکنند که بعد از رهبری مهمترین شخص کشور است. پس حتماً کسی که این جایگاه را دارد و مسئول اجرای قانون اساسی است. لذا رئیسجمهور باید با تکیه به آرمانهایی که برای انقلاب ترسیم شده، حرکت کند.
سؤال: چقدر توان کار با منتقدان خود را دارید و آیا منتقدان در کابینه شما و حداقل به عنوان مشاور جایگاهی خواهند داشت یا خیر؟* من شخصاً معتقدم کسانی که از سیاستها، برنامههای دولت و همچنین عملیات اجرایی دولت انتقاد میکنند به دولت کمک میکنند تا دولت بتواند بهتر تصمیمگیری کند.
* منتقدان از وقت و سرمایه خود میگذارند، مطالعه میکنند و در این رابطه راهکار داده و نقد میکنند. اگر دولت در یک مسیر اشتباه برود ممکن است به جلو برود و نه تنها خود بلکه کشورش را به پرتگاه و جاهای خطرناکی ببرد.
* منتقدان به موقع چراغ قرمز روشن میکنند و آژیرهای خطر را به موقع به صدا درمیآورند که این مسیری که میروید اشتباه است؛ باید قدر منتقدان را دانست و از آنها با آغوش باز استقبال کرد.
* بین انتقاد و تخریب دو مسئله جداگانه وجود دارد. عدهای از ابتدا گروهی که میخواهد کار کند چون در جهت سیاسی آنها نیست، با آنها مخالفت و در حقیقت با رأی ملت ضدیت میکنند؛اینها با ملت ضدیت میکنند میخواهند ملت را از کاری که کردند پیشمان کنند اینها تخریب است وگرنه باید از انتقاد با آغوش باز استقبال شود.
* یکی از روشهایی که بنده پیش گرفتم این بوده که منتقدان در کنار من باشند. در بخش خصوصی وزارت صنعت، معدن و تجارت هم مجموعهای 15 نفری از بخش خصوصی را به عنوان مشاوران خصوصی انتخاب کردم و گفتم هر تصمیمی که در دولت و این وزارتخانه قرار است گرفته شود ابتدا شما ببینید و اگر تأیید کردید به ما بگویید تا ما آن تصمیم را اجرا کنیم.
سؤال: رهبر معظم انقلاب در عید مبعث به نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری توصیه کردند که برای حل مشکلات کشور و گشودن گرهها به بیرون از مرزها نگاه نداشته باشند بلکه نگاهشان به مردم و توانمندیهای داخل کشور باشد لطفاً از درون شبکه خبر این قول را به مردم بدهید.* من از دوربین شبکه خبر استفاده میکنم و این موضوع را توضیح میدهم که به بیرون نگاه داشتن به این معنا که منتظر بمانیم تا از امکاناتی بیاید و توجهی شود تا مشکلات ما حل شود قطعاً یک راه اشتباهی است.
* کشوری که نتواند برای حل مشکلات خود فکری کرده و برنامهریزی داشته باشد و همچنین ظرفیتهای داخلی کشور را به حرکت درنیاورد این کشور پرپتانسیلی نیست.
* ایران کشوری دارای ظرفیتهای بسیار زیاد است؛ ما در بخش اقتصادی بهترین منابع نفت و گاز را داریم و دارای بهترین منابع گازی هستیم و از لحاظ موقعیت جغرافیایی هم موقعیت خوبی داریم.
*ما نیروی انسانی بسیار قوی و جوانان برومندی داریم و همچنین تحصیلکردهها و نخبههای کشور زیاد هستند لذا دهها و صدها فرصت در ایران وجود دارد که باید به آنها متکی باشیم تا کشور توسعه یابد.
* اگر نگاه به بیرون را در اقتصاد مقاومتی ببریم و ببینیم که اقتصاد مقاومتی چگونه با آن برخورد میکند مفید است. از طرف مقام معظم رهبری گفته شده فرمانده اقتصاد مقاومتی بنده باشم. ما یک ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی در دولت درست کردیم و بنده مسئول این ستاد هستم.
* اقتصاد مقاومتی پنج رویکرد اصلی دارد که این رویکردها باید در همه دستگاهها اجرا شود؛ که دو رویکرد اصلی آن درونزایی و بروننگری است. درونزایی یعنی همه ظرفیتها در داخل به کار گرفته شود و آنچه ظرفیت ایران است باید استفاده شود. ولی بروننگری یعنی با دنیا تعامل کنیم، ما نمیتوانیم یک اقتصاد منزوی داشته باشیم، اقتصاد ما نمیتوان محصور باشد.
* اقتصاد ایران اکنون طبق آمارهای معتبر بیناللملی هجدهمین اقتصاد دنیا است و این اقتصاد بزرگی است.
* این اقتصاد میلیاردها دلار سالیانه با دنیا تعامل دارد؛ ما از برونگرایی میتوانیم سه برداشت داشته باشیم. اینکه ما کالا را به دنیا صادر کنیم کالایی را در داخل ایران تولید میکنیم، از آن سمت صادر کنیم همچنین شرکتهای خدماتی ایران بتوانند از دنیا کار بگیرند و اجرا کنند. در حقیقت صدور خدمات فنی و مهندسی. همچنین بتوانیم از کشورهای صاحب فناوری دنیا تکنولوژی و فناوریهای روز وارد کشور کنیم.
* ما اکنون فقط برای بخش صنعت نفت و گاز کشور 200 میلیارد دلار طرح تهیه کردیم؛ معلوم است که این مقدار را باید از خارج تأمین کنیم. ما نباید منابع داخلی خود را که میتوانیم در جاهای ضروری مانند روستاها و مناطق محروم کشور هزینه کنیم در صنعت نفت و گاز ببریم.
* صنعت نفت و گاز به قدری جاذبه دارد که بشود از جاهای دیگر برای آن منابع جذب کرد.
سؤال: اولویت سیاست خارجی شما چیست؟* اولویت براساس منافع ملی کشور تعریف میشود ما در هر کجا منافع ملیمان بیشتر تأمین شود آنجا اولویت ما میشود.
* کشورهای همسایه و مسلمان جزو اولویتهای اول ما هستند. ما اگر بخواهیم با همسایگان حتی امنیتمان را تعریف کنیم امنیت ما با کشورهای همسایهمان گره میخورد.
* ما حتما مسائلی که در آسیا به عنوان اینکه عضو آسیا هستیم و براساس پیشبینیهای معتبری که دارم آسیا است که سهمش افزایش پیدا میکند. لذا رویکرد ما باید حتما به کشورهایی باشد که فکر میکنیم در آینده در منطقه آسیا بیشترین توسعه را دارند.
* هر کجا که منافع ملی کشورمان به آن وابستگی داشته باشد اولویتهای ما براساس نیازهای کشور حساب میشود.
سؤال: برنامه دولت شما برای حمایت از مقاومت از چه مؤلفههایی برخوردار است.* منطقه ما منطقه حساسی است متأسفانه در مقطع فعلی با اتفاقات جدیدی روبهرو شد.
* بخشی از این اتفاقات صرفا برای آسیب زدن به ایران طراحی شد. هم در قدرتهای جهان این فکر شد و هم قدرتهای جهان چنین فکری کردند. همچنین برخی کشورهای منطقه نیز همراهی کردند و داعش و گروههای تکفیری امروز به عنان یک موضوع خطرناک در کشورهای منطقه ما به ویژه در کشورهای همسایه خونریزی میکنند.
* حتما حرکاتی که داعش در منطقه دارد روی امنیت ایران تأثیر میگذارد ما امنیت کشور و مردممان را با هیچچیز معاوضه نمیکنیم..
* مردم ایران باید همانگونه که در مقطع فعلی به فضل الهی و نیرهای مقاومت و مردم بهترین امنیت را داریم در این کانون ناامن حفاظت کنیم و تا جایی که امنیت ایران و منافع ایران ایجاب کند باید حتماً حضورمان در منطقه به نوعی باشد که بتوانیم منافع و امنیت ایران را تأمین کنیم.
سؤال: اگر آمریکا به هر بهانهای تحریمهای جدید علیه ایران وضع کند به موازات محکوم کردن چه اقدام و عملی را انجام خواهید داد؟* ممکن است آمریکا بهانههای جدیدی پیدا کند و تحریمهایی جدید وضع کند. از ابتدای انقلاب هم همواره تحریم کرده است تحریمهای آمریکا هم هیچ وقت در اقتصاد ایران کارساز نبوده است.
* تحریمهای آمریکا وقتی مؤثر می شود و اقتصاد ایران را اذیت میکند که دنیا به ویژه کشورهای اروپایی و دیگر کشورها را با خود همراه کند.
* مهمترین رسالت ما در سیاست خارجی این است که با دیپلماسی فعال و قوی مانع این شویم که آمریکا بتواند اجماعی از کشورهای قدرتمند دنیا را علیه ایران شکل دهد و ما نشان دادیم که قادریم چنین نقشی را ایفا کنیم.
* برجام در واقع یک نمونه موفق از کار ما است که توانستیم خواسته خود بر قدرتهای بزرگ دنیا را تحمیل کنیم. قدرتهای بزرگ به طور قطع نمیخواستند ایران حتی یک سانتریفیوژ داشته باشد اصلاً نمیخواستند ایران دارای فناوری هستهای باشد اما ما به فناوری هستهای دست یافتیم و این یک اجماع بزرگ برای ملت ایران بود.
*ما فناوری هستهای را به قدرتهای بزرگ دنیا تحمیل کردیم و آنها هم حق هستهای ما را پذیرفتند. بنابراین این یک توافق بینالمللی است و آمریکایها هرگاه بخواهند حرکتی مغایر با آن انجام دهند حتماً با عکسالعمل ایران روبهرو میشود.
* ایران کشور بزرگی است و میتواند عکسالعمل داشته باشد و میتواند بگونهای باشد که کسی که میخواهد ایران را در فشار قرار دهد حتماً از عملکرد خود پشیمان شود.
* من فکر میکنم شرایط داخلی ایران وضعیت را به نکتهای رسانده که باید دنبال راهکارهای جدی باشیم.
* ما چالشهای بزرگی پیشروی کشور داریم این چالشةا با انسجام و اینکه همه با هم باشیم و همه برای ایران باشیم و همچنین ایران را به معنای واقعی دوست بداریم و همه تلاش کنیم مشکلات را از پیشروی کشورمان برطرف کنیم قدم اول است.
* برای اینکه این اتفاق بیفتد همه باید به صحنه بیایند اینگونه نباشد که گروهی پیروز شود و گروهی دیگر احساس کند که شکست خورده است. باید تمام جریانات سیاسی و ظرفیتهای مدیریتی کشور به کار گرفته شوند و الگوی مدیریتی ترسیم شود که با این الگو قادر باشیم مشکلات کشور را حل کنیم و ابرچالشهای پیشرو را پشتسر گذاریم.
* یکی از این چالشها بیکاری و مسئله آب و محیط زیست است که از این دست مشکلات بسیار است. ما باید به شخصیتهایمان احترام بگذاریم و سرمایههای اجتماعی کشور را قبول داشته باشیم و همچنین سرمایههای نمادین این کشور که امروز به یک سرمایه بزرگ برای کشور تبدیل شدهاند را مورد احترام قرار دهیم. و اینها را برای کمک به میدان بیاوریم. هر کدام از اینها قادر هستند یک گره و یک مشکل از مردم حل کنند چرا نمیگذاریم اینها بیایند و مشکلات مردم را حل کنند؟
* باید زمینهای را به وجود بیاوریم که همه اینها روی کار بیایند و من فکر میکنم دولت دوازدهم باید دولتی باشد که توانایی حل چنین مشکلاتی را داشته باشد.
* بنده در حد وسع و توان در خدمت ملت ایران هستم و اینکه بتوانیم در این مقطع از تاریخ نقش ایفا کنم و برای مسائل و مشکلات پیشرو مؤثر باشم.