عباس عبدی مطرح کرد:
نامزد دولت در صورت ادامه شیوه تبلیغاتی فعلی ضرر مهمی خواهد کرد
این فعال اصلاح طلب گفت: به طور کلی دولت از حیث رسانهای و تبلیغات ضعیف بوده است. اگر این شیوه تا پایان انتخابات ادامه یابد، ضرر مهمی برای دولت و نامزد آن محسوب خواهد شد ولی امکان اصلاح این شیوه وجود دارد و گمان میکنم ضعفهای ارتباطی و تبلیغی را جبران کنند.
به گزارش « نسیم آنلاین » وطن امروز نوشت: آرایش انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم کمکم به شکل نهایی خودش رسیده، دولت برای نخستینبار در تاریخ به صورت رسمی با 2 کاندیدا وارد انتخابات شده و جریان منتقد عملکرد دولت هم فعلا 2 کاندیدا دارد. «عباس عبدی» از چهرههای مشهور اصلاحطلب در گفتوگوی زیر با «وطنامروز» معتقد است چالش اصلی انتخابات «اقتصاد» است و از شیوه تبلیغاتی دولت انتقاد میکند. این گفتوگو به دلیل فشردگی زمان آقای عبدی به صورت «مکتوب» انجام شده و طبعا از فضای چالشی گفتوگوهای حضوری دور است. به نظر شما سبد آرای 4 کاندیدای اصلی چگونه توزیع شده است؟ به عبارت دیگر مشترکات و تفاوتهای سبدآرای آنها از نظر شما چیست؟ کف سبد آرای نامزدها در ایران به نسبت روشن است ولی مهم این است که افراد بسیاری بیرون از این سبد میمانند که جلب نظر آنان اهمیت دارد. برای نمونه در انتخابات ایالات متحده سبد آرای هر دو حزب حدود 40 درصد کل است و باقیمانده آرا که 20 درصد است تعیینکننده نتیجه میشود. به همین دلیل رقابت اصلی برای کسب نظر این 20 درصد است ولی در ایران گمان نمیکنم سبد آرای قطعی 2 جناح از 40 یا 50 درصد بیشتر باشد به این معنا که فقط این تعداد از افراد در هر شرایطی به نامزد مورد نظر و از پیش تعیینشده خود رأی خواهند داد. در تهران در ابتدای اردیبهشت یعنی یک ماه پیش از انتخابات از میان افرادی که تصمیم به شرکت در انتخابات داشتهاند فقط 35 درصدشان درباره نامزدی که میخواهند رای دهند تصمیم گرفتهاند و بقیه منتظر رقابتها هستند. در هر حال رقابت برای 50 تا 60 درصد آرای بقیه افراد است و نیز به میدان آوردن آنان اهمیت زیادی دارد. با این ملاحظه باید گفت سبد رأی اصولگرایان در بهترین حالت 15 درصد رأیدهندگان است و سبد آرای قطعی اصلاحطلبان نیز به نظرم بیش از 25 درصد نیست، بنابراین 60 درصد باقیمانده ظرفیت مناسبی برای جذب هستند، هر چند به همین نسبت 15 و 25، شانس بیشتری برای جذب میان اصولگرایان و اصلاحطلبان دارند. این 4 نفر در درجه اول معرف 2 جناح هستند ولی قالیباف سعی میکند قدری فاصله بگیرد و توجه بخشی از آرای خاکستری نزدیک به اصلاحطلبان را نیز جذب کند. نکته مهمتر این است که احمدینژاد نیز سبد رأی خاصی برای خود تعریف کرده بود که طبقات و گروههای حاشیهای بودند و اکنون میان 2 نامزد اصولگرا برای مال خود کردن این سبد رقابت است. در مجموع در شرایط فعلی به گمانم نصف به علاوه قدری بیشتر نزد اصلاحطلبان و اعتدالیون است و طرف مقابل نصف به علاوه قدری کمتر را دارد. نکته مهم این است که بخش مهمی از این آرا قابل کنده شدن هستند. برخی معتقدند به دلیل نحوه آرایشبندی و تغییرات آناتومی سیاسی ایران، صحنه انتخابات به نحوی است که در صورت کنارهگیری یک کاندیدا لزوما آرای وی به سبد کاندیدای «همخونش» واریز نمیشود، البته برخی بهعکس معتقدند انصراف کاندیداها موجب ریزش آرای آنها به سبد کاندیدای همجناح میشود؛ در این باره نظر شما چیست؟ بستگی دارد وضعیت چگونه باشد. اگر نفر «الف» به نفع «ب» و علیه «ج» کنار رود، باید دید آرای مردم به چه دلیل به نفع «الف» بوده است. اگر آرای آنان ایجابی بوده، طبیعی است که پس از کنارهگیری او، مردم دلیلی نمیبینند رأی خود را به فرد «ب» دهند ولی اگر آرای مردم به «الف» در تقابل و رد «ج» بوده و «ب» نیز در تقابل با «ج» است، در این صورت آرای «الف» در صورت انصراف به «ب» منتقل خواهد شد ولی در هر صورت این امر صد درصدی نیست. سال 84، حداقل 20 درصد آرای آقای معین در تهران و در دور دوم نصیب احمدینژاد شد! چالش اصلی انتخابات 96 را در کدام مساله کشور میدانید؟ با توجه به این مساله کدام 2 کاندیدا طرفین اصلی رقابت میشوند؟ چالش اصلی طبعاً اقتصاد است ولی بحث راهحلهاست. هر دو نامزد اصولگرا میگویند چنین میکنیم و چنان میکنیم، در حالی که ریاست جمهوری جای وعده نیست، کافی است برنامه خود را برای تحقق این ادعاها بگویید. وقتی کسی سالانه 40 هزار میلیارد تومان تعهد جدید میدهد، یا ایجاد 5/1 میلیون شغل وعده میدهد، معلوم است تصور دقیقی از مسائل اقتصادی ندارند و همین طور آمدهاند تا رأی بگیرند، بنابراین چالش مهمتر در این انتخابات زدن حرفهایی است که نسبت به آنها پاسخگویی وجود ندارد. با توجه به عدم کاندیداتوری آقای جلیلی به نظر طراحی چند ساله دولت برای تکرار دوگانهسازی سال 92 در سیاست خارجی با خلل مواجه میشود؛ با این وجود طراحی جایگزین دولت چه باید باشد؟ گمان نمیکنم این مساله خیلی مهم و تاثیرگذار باشد. همه دوستان آقای جلیلی در ستادهای 2 نامزد اصولگرا حضور دارند ولی این نیز خیلی بد است که آقای جلیلی از مطالبات و عقاید خود در زمینه سیاست خارجی بگذرند و آن را نادیده بگیرند تا بلکه نامزد دیگری رأی آورد تا از این نظر تحت ضرب قرار نگیرد. امیدوارم به این دلیل انصراف نداده باشد. شیوه تبلیغاتی دولت در انتخابات را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا این شیوه توانایی پوشش نقاط ضعف دولت و برجستهسازی نقاط قوت و مزیتهای رئیسجمهور را دارد؟ در تبلیغات دولت مشاهده میشود تکیه بر «تکرار تجربه 4 ساله» است؛ برخی ناظران سیاسی این شعار را برای هر دولت مستقری توصیه نمیکنند، نظر شما در این باره چیست؟ به طور کلی دولت از حیث رسانهای و تبلیغات ضعیف بوده است. اگر این شیوه تا پایان انتخابات ادامه یابد، ضرر مهمی برای دولت و نامزد آن محسوب خواهد شد ولی امکان اصلاح این شیوه وجود دارد و گمان میکنم ضعفهای ارتباطی و تبلیغی را جبران کنند. آیا دولت توانسته ضرورت ادامه حیات خود را در افکار عمومی تثبیت کند؟ رقبای انتخاباتی دولت برای خنثی کردن «ضرورت ادامه دولت» برای افکار عمومی چه باید بکنند؟ اگر این کار را به نحو کامل انجام داده بود که دیگر موضوعی برای انتخابات نمیماند. در واقع دولت تاکنون به اندازه کافی به معرفی خود و نیز توضیح خطر بازگشت اوضاع به پیش از برجام و 92 نپرداخته است و این خیال مردم را راحت کرده که مساله تحریم و خطر خارجی حل شده است. همچنین دولت برای پیشبرد برجام سطح انتظارات را از برجام بالا برد، لذا تا حدی دیر به این مساله پرداخته است ولی تکرار دولت شعار بدی نیست، هر چند میتواند با شعارهای دیگری تکمیل شود، زیرا دولت از عملکرد خودش دفاع میکند. چه مردم آن را بپسندند یا نپسندند، دولت باید از همان سیاق دفاع کند و هیچ دولتی نمیتواند و نباید برخلاف عملکرد خود شعار دهد. فقط مشکل اینجاست که باید نشان دهد دولت مورد نظر مخالفان ضعیفتر و خطرناکتر از آنچه هست که فکر میشود. در ضمن دستاوردهای خود را نشان دهد که اگر این دستاوردها نبود و روند گذشته ادامه مییافت الان در چه شرایطی بودیم.