احسان اسقایی
پیری زودرس ندای "خرازی"!
حزب ندای ایرانیان که روزگاری میکوشید بدنه تشکیلاتی خود را گسترده وگستردهتر کند، این روزها با بیمیلی اعضای خود برای شرکت درجلسات تشکیلاتی روبه رو است؛ حتی برخی از اعضای این حزب تلاش داشته و دارند که به هر دلیل به سایر احزاب اصلاحطلب پیوسته و در آن احزاب مراتب صعود تشکیلاتی را طی کنند.
به گزارش « نسیم آنلاین »، احسان اسقایی در روزنامه آرمان با اشاره به تشکیل حزب ندای ایرانیان توسط صادق خرازی، این حزب را دچار افول زودرس ناشی از بلند پروازی ها، عدم انسجام و پختگی تشکیلاتی و نداشتن قدرت تعامل با سایر احزاب اصلاحطلب معرفی کرده و در ادامه خبر داده است:« حزب ندای ایرانیان که روزگاری میکوشید بدنه تشکیلاتی خود را گسترده وگستردهتر کند، این روزها با بیمیلی اعضای خود برای شرکت درجلسات تشکیلاتی روبه رو است. حتی برخی از اعضای این حزب تلاش داشته و دارند که به هر دلیل به سایر احزاب اصلاحطلب پیوسته و در آن احزاب مراتب صعود تشکیلاتی را طی کنند.»
اسقایی در روزنامه آرمان نزدیک به هاشمی رفسنجانی از نادیده گرفتن نظر بزرگان اصلاحات توسط حزب ندا انتقاد کرده و نوشته است:« سرانجام ایستادن در برابر بزرگان جز فراموششدن نیست»
متن کامل این یادداشت بدین شرح است:
پیری زودرس ندای «خرازی»! احسان اسقایی۲۴ خرداد ۹۲ برای فعالان سیاسی و تشکیلاتی اصلاحطلب پر ازشور و شوق بود.مردم در آن برهه، به فردی نام آشنا درعرصه دیپلماتیک رای دادند که کلید در دستانش نوید روزگار خوبی درعرصه روابط بینالملل میداد. همگان میدانستند که اگر قرار است قفل پرونده هستهای پس از سالها گشوده شود، تنها حسن روحانی ، شیخ دیپلمات است که میتواند کلیددار این پرونده طویل التاریخ عرصه دیپلماسی باشد. شعارهای او در حوزه حقوق شهروندی بیش از هرچیز مورد توجه اصلاحطلبانی قرار گرفت که برخی از آنها به دلیل فقدان فضای مثبت و سازنده سیاسی در دوران احمدینژاد، دیگر تمایلی به فعالیت سیاسی وتشکیلاتی نداشتند. واقعیت این است که گشایش فضای سیاسی بعد از ۹۲ به جایی رسید که حتی افراد عضو احزاب منحل شده در دوران احمدی نژاد هم درخواست تاسیس حزب دادند.
صادق خرازی و سودای ریاستباز شدن نسبی فضای سیاسی پس از انتخاب۹۲ فضایی را فراهم کرد که جمعی از جوانان تصمیم به تاسیس یک حزب جدید گرفتند. میگویند آرزو بر جوانان عیب نیست و دولت هم بر آرزوی آنها مهر تایید زد. این جوانان البته سودایی ماورای جایگاه خود در مجموعه اصلاحات در سر داشتند. آنها درابتدای امر خود را نسل دوم اصلاحات نامیدند، گویا به عقیده آنها اصلاحطلبانیکه تا آن روز در پیکره اصلاحطلبی تعریف میشدند، بازنشسته شده و اکنون میدان و چینش پازلهای جنبش اصلاحطلبی در دستان جوانان است!. انتخاب نام «ندا» که برگرفته از واژه نسل دوم اصلاحطلبی بود، لبخند بزرگان این جریان را در پی داشت و در دل میگفتند که غوره نشدههای دنیای سیاست میخواهند مویز شوند، بنابراین واکنشهای زیادی از سوی بدنه اصلی جریان اصلاحات که بیشتر محتوای خیرخواهانه داشت به اهل «ندا» صورت گرفت، تاجایی که اعضای حزب «ندا» اعلام کردند درکنار تجربیات بزرگان اصلاحات به کار تشکیلاتی خود ادامه خواهند داد. البته در این میان صادق خرازی نیز با توجه به این که فضای سیاسی ایران را بیشتر دیپلماتیک ارزیابی میکرد، کوشید با کمک به تشکل این حزب به نوعی جایگاهی برای آینده سیاسی خود بسازد؛جایگاهی که این بار رنگ و بوی دیپلماتیک نداشته باشد و بتواند از طریق این جایگاه در فضای سیاسی کشور بعد از انتخابات ۹۲ میدان داری کند. اما فشارهای رسانهای از سوی اصلاحطلبان به شکلی بود که او ترجیح داد درحاشیه قرار گیرد و با نیمنگاهی به دبیر کلی این حزب تنها به عضویت در شورای مرکزی آن قناعت کند.
بلند پروازیهای ابتدایی و افول تشکیلاتیتوصیههای دلسوزانه بزرگان اصلاحات به این حزب تازه تاسیس، عدم انسجام و پختگی تشکیلاتی، بلندپروازیهای پی در پی برخی اعضای این حزب بدون تجربه و اندوخته علمی و کاستن مفهوم تشکیلات به دور هم جمعشدن و نداشتن قدرت تعامل با سایر احزاب اصلاحطلب دیگر باعث شد حزب ندای ایرانیان رفته رفته در روند رشد خود گرفتار توقف شده و اعضای ارشد این حزب همچون «حسن یونسی» که از معدود اعضای شناخته شدهتر ندا بود ، از شورای مرکزی جدا شده و اعضای سایر ارکان این حزب نیز به نوعی خود را فرسنگها دور از ندا نشان دهند.در نهایت حزب تازه تاسیس ندا که روزگاری خود را جایگزین نسل اول اصلاحات میدانست وارد روند قهقرایی شده و از نظر تشکیلاتی گرفتار نوعی سقوط شد.
تدبیری برای از دست ندادن اعضاحزب ندای ایرانیان که روزگاری میکوشید بدنه تشکیلاتی خود را گسترده وگستردهتر کند، این روزها با بیمیلی اعضای خود برای شرکت درجلسات تشکیلاتی روبه رو است. حتی برخی از اعضای این حزب تلاش داشته و دارند که به هر دلیل به سایر احزاب اصلاحطلب پیوسته و در آن احزاب مراتب صعود تشکیلاتی را طی کنند. خروج پی در پی اعضای این حزب باعث شده است که برخی دیگر از اعضای این حزب که البته در جهت تاسیس آن تلاش فراوانی هم داشتند به شیوههای غیر متعارف در ادبیات سیاسی اصلاحطلبان برای باقیمانده اعضای این حزب و نپیوستن آنها به سایر احزاب اصلاحطلب روی آورند. چنانکه اخیرا شنیده شده است بعد از این که این حزب به رغم هماهنگی با شورای عالی اصلاحات نتوانست به دستاورد خوبی دست پیدا کند تا از این طریق بهانهای برای حفظ اعضا داشته باشد، به روش دیگری روی آورده که در آن نشانی از آن وعدههای اولیه نیست. ندا، جوان بود. اعضای این حزب بیش از آنچه لازم بود دل به تحقق وعدههای برخی بزرگانی بسته بودند که آنان را تحریک به سرودن آواز متضاد با جریان اصلاحات کرده بودند. سرانجام ایستادن در برابر بزرگان جز فراموششدن نیست و اکنون به نظر میرسد ندا باید از تجربیاتش درس بگیرد و آنچه گذشت را به عنوان تجربه اگر چه تلخ در آینده همراه داشته باشد.