دستانِ بخشنده گلوی ملت را خواهد گرفت؟
وقتی برنامهریزی و تکیه کردن به حقوق بازنشستگی غیرممکن شود، راههای آسیبزای دیگری پیش روی ملت خودنمایی خواهند کرد. حقوق بازنشستگی جمعیت زیادی از کشور با به بحران خوردن سازمان تأمین اجتماعی به مشکل برمیخورد. این یعنی فقر گروهی که به این پول دل خوش خواهند کرد ممکن است نزدیک باشد.
نسیم آنلاین: جاناشتاین بک در رمان موشها و آدمها داستان زندگی دو مرد را روایت میکند که پیوند عجیبی با هم دارند. یکی از این دو مرد دنی نام دارد. دنی جثهی عظیمی دارد ولی درک چندان درستی از شرایط ندارد. عقل درستی توی کلهاش نیست. جرج شخصیت دیگر داستان دوست دنی حساب میشود و همه جا همراه اوست. جرج تمام تلاش خود را میکند که دنی را مدیریت کند و نگذارد دنی مصیبتی ایجاد کند. داستان این رمان از جهتی بکار ما میآید که دنی دلش میخواهد به موشها محبت کند ولی آنها را میکشد. دنی اینجا یک شخصیت عظیم و سترگ است که هم روحیه حمایتگر دارد ولی بعضا آسیبهایی به آدمها و حیوانات اطراف خود وارد میکند. دنی این متن یکی از بزرگترین سازمانهای وابسته به دولت در جمهوری اسلامی است. سازمانی که وظیفه دارد حداقل رفاه را برای مردم فراهم کند. این نهاد عظیم و قدرتمند ضعفهای متعددی دارد و با اینکه وظیفه مراقبت از مردم را دارد گاهی باعث رنجش آنها میشود. موش بودن در وضعیتی که ممکن است شما در دستان یک سازمان بزرگ که دارد شما را نوازش میکند له شوید چندان مطلوب بنظر نمیرسد. سازمان تأمین اجتماعی همان نهاد وابسته حمایتگری است که وضعیتی بحرانی دارد و این بحران احتمالا به هر کسی که وابسته به این سازمان هست هم منتقل شود.
هر حکومتی در قبال شهروندان خود وظایفی دارد. مطابق با اصل 43 قانون اساسی حکومت باید نیازهای اساسی شامل:«مسکن، خوراک، پوشاک، بهداشت،درمان، آموزش و پرورش و امکانات لازم برای تشکیل خانواده برای همه» را فراهم کند. دولت هم برای تمکین این وظایف و تأمین حداقل رفاه شهروندان خود راهکارهایی نهادی دارد که یکی از این تمهیدات تاسیس سازمانی است به نام تأمین اجتماعی. تأمین اجتماعی وظیفه دارد با دریافت حق بیمه از مردم دو وظیفه اصلی و کلی: الف) بیمه درمانی و ب) پرداخت مستمری را انجام بدهد. سازمان وظایف متعددی دارد؛ مثل پوشش کارگران مزد و حقوق بگیر به صورت اجباری و صاحبان حرف و مشاغل آزاد بصورت اختیاری. اهدافی که برای سازمان تأمین اجتماعی در قانون اساسی ذکرشده است: «توسعه عدالت اجتماعی وحمایت از همه افراد کشور در برابر رویدادهای اجتماعی، اقتصادی، طبیعی و پیامدهایآن» میباشد. تضمین مستمری توسط این نهاد باعث میشود شما در سالهایی که کار میکنید حس امنیت داشته باشید. توسعه پایدار هر کشور با وضعیت خدمات نظام تأمین اجتماعی رابطهای مستقیم دارد. تأمین اجتماعی به نوعی پشتوانه رشد اقتصادی کشور را فراهم میکند.
تأمین اجتماعی اما مدتهاست با مسائل زیادی دست و پنجه نرم میکند. بررسیها نشان میدهد این سازمان در آیندهای نزدیک با بحرانهایی جدی مواجه خواهد شد. کاهش نرخ تولد از یکسو و افزایش سن افراد ازسوی دیگر، منجر به افزایش چشمگیر میزان جمعیت بازنشستگان خواهد شد. یکی از چالشهایی که در این وضعیت جمعیتی ایجاد میشود ناتوانی سازمان در پرداخت مستمری است. سازمان هماکنون هم با این مسائل درگیر است و از بانکها برای پرداخت مستمری کمک میگیرد. مدیر عامل سازمان تأمین اجتماعی در خرداد 1401 خبر استقراض ۲۰ هزار میلیارد تومانی را در سال 1400 در گفتگو با خبرگزای مهر دادهبود. وقتی افرادی که حق بیمه پرداخت میکنند کم باشند و افرادی که مستمری دریافت میکنند بسیار بیشتر باشند مشکل بزرگی برای سازمان بوجود میآید. این مشکل ممکن است حتی سازمان را تا مرز ورشستگی هم ببرد. اگر سازمان نتواند با سرمایهای که از حق بیمهها بدست میآورد سود خوبی کسب کند تا مستمری پرداخت کند ورشکستی سازمان بسیار نزدیک خواهد بود. تعطیل شدن سازمان اگرچه از نگاه مسئولینی مثل میرهاشم موسوی، مدیرعامل سازمان اتفاق بعید و طولانی مدتی بنظر میرسد اما نمیتوان نسبت به هشدارها در خصوص ورشکستگی این نهاد بی توجه بود. اندازهی بحران تأمین اجتماعی آنقدر بزرگ است که دیگر دولت توان پرداخت بدهیها این سازمان را نخواهد داشت.
اگر بخواهیم مثالی درخصوص وسعت بحران پیش رو بزنیم میتوانیم تعداد 77 هزار مستمریبگیر صندوق بازنشستگی فولاد را با بیش از 5 میلیون مستمریبگیر در ده سال آتی سازمان تأمین اجتماعی مقایسه کنیم که فقط اعتبار مورد نیاز جهت پرداخت حقوق و مزایای بازنشستگی آنها به بهای امروز بالغ بر 41 هزار میلیارد تومان خواهد شد. از طرف دیگر گستردگی پوشش جغرافیایی و تنوع اقشار تحت پوشش سازمان است که میتواند زمینه ناآرامیهای اقتصادی و اجتماعی گسترده در کشور را پدید آورد. وقتی جمعیت زیادی از مردم در اثر مشکلات سازمان از مستمری خود محروم شوند اصلا معلوم نیست که چه اتفاقی برای کشور خواهد افتاد. محروم شدن مردم از مستمری، یا بهتر است بگویم سخت شدن معیشت مردم به شکل مستقیم با افزایش نرخ ناهنجاریها و معضلات اجتماعی ارتباط دارد. وقتی برنامهریزی و تکیه کردن به حقوق بازنشستگی غیرممکن شود، راههای آسیبزای دیگری پیش روی ملت خودنمایی خواهند کرد. حقوق بازنشستگی جمعیت زیادی از کشور با به بحران خوردن سازمان تأمین اجتماعی به مشکل برمیخورد؛ این یعنی فقر گروهی که به این پول دل خوش خواهند کرد ممکن است نزدیک باشد.
آسیبپذیری و احتمال تعطیلی سازمان، خطرات زیادی را برای کشور به همراه خواهد داشت. با توجه با سالنامه آماری 1400 سازمان تأمین اجتماعی حدود 7 میلیون نفر از این سازمان مسمتری دریافت میکنند و این عدد رو به افزایش است. مستمری بگیران این سازمان در صورت آسیب دیدن این سازمان مستقیما متضرر خواهند شد. سازمان تأمین اجتماعی بعد از 25 یا 30 سال کار کردن و حق بیمه پرداخت کردن این افراد را از کار بازنشسته کرده است. در صورتی که متاثر از بحرانهای کنونی توانایی سازمان برای پرداخت مستمری کمتر شدهاست. اگر روزی سازمان تعطیل بشود نتیجه خوبی برای مردم مستمریبگیر و خانوادههای ایشان بدست نخواهد آمد. تأمین اجتماعی در صورت تعطیلی به مردمی که اکنون سالخورده شدهاند و دیگر توانایی کار را ندارند ضربهای مهلک خواهد زد. اگر سازمان تأمین اجتماعی مستمری این افراد که بخش زیادی از آنها جزو دهکهای فرودست اقتصادی کشور هستند را قطع کند، راهی برای فرار از فلاکت مالی برای این گروه وجود نخواهد داشت. مردم بازنشسته کشور که به تأمین اجتماعی حق بیمه پرداخت کردهاند، الان هم از خدمات سازمان رضایت کاملی ندارند. در صورت قطع شدن کامل مستمری و سرباز زدن نهادهای متولی آینده چالش برنگیز و دگرگون خواهد بود.