تلخیص سه جلد کتاب شرح نهجالبلاغه برگرفته از بیانات حضرت امام خامنهای (مد ظله العالی)
در فتنه ها چون شتردوساله باشید که هیچکسی از شما بهره نبرد؛ آییننامه انقلاب اسلامی 28
حضرت در حکمتی میفرماید: در فتنهها مثل ابن اللبون باش یعنی وقتی فتنه شد سعی کن در این فتنه هیچ بهره ای از شما برده نشود؛ بعضی خیال میکنند یعنی میانه باش؛ نه، بحث میانه بودن نیست؛ بلکه فتنهگر از یک کلمه حرفتان، نه از سکوتتان، نه از اقدامتان، نه از نگاهتان استفاده نکند.
نسیم آنلاین : یکی از کتب مهجور مانده میان شیعیان نهج البلاغه است که رهبر معظم انقلاب در اهمیت آن می فرمایند: «نهجالبلاغه کتاب تدوین شده انقلاب اسلامی است و آییننامه این انقلاب به حساب میآید.» در همین راستا و جهت تبیین بهتر و ساده تر این گنجینه از معارف اسلامی در ایام ماه مبارک رمضان هر روز و بصورت سلسله وار چکیده ای از سه جلد کتاب شرح نهجالبلاغه برگرفته از بیانات حضرت امام خامنهای (مدظله العالی) را خواهیم آورد.
امیرالمومنین میفرماید دو مجموعه چهارتایی را در نظر داشته باش تا در زندگی ضرری به تو عاید نشود. اول اینکه برترین توانگری انسان، خرد انسان است. اگر خرد مورد استفاده انسان قرار گیرد هیچ ضرری عاید نخواهد شد. دوم اینکه اگر انسان حماقت به خرج بدهد، هیچ ثروتی به درد او نمیخورد. سوم اینکه از همه وحشتها وحشتناک تر عجب است. عجب یعنی خودشگفتی؛ مزایای خود را دیدن و عیوب خود را ندیدن. چهارم اینکه شریف ترین منزلت انسان، اینست که اخلاق نیکو در او باشد یعنی همین مکارم اخلاقی که از قول پیغمبر نقل شده بعثت من برای اینست که این مکارم اخلاق را به حد عالی برسانم؛ مراد از حسن خلق، فقط خوش اخلاقی نیست . گذشت، تواضع، صبر، شکر، احساس عبودیت نسبت به خدا، احساس برادری نسبت به مردم، شجاعت در مقابل کجرویها و از این قبیل. بسته چهارتایی دوم مربوط به معاشرتها است. اول برحذر باش از رفاقت با انسان احمق؛ یعنی با آن کسی که عقل را به کار نمیگیرد. دوم با آدمهای بخیل، مصادقت نکن؛ بخیل یعنی آن کسی که بخل می ورزد از اینکه خیری از او به دیگری برسد؛ حالا مال باشد، علم باشد، خیرات معنوی باشد؛ سومی هم اینست که با آدم گنهکار، صمیمی نشو چون یک چیز کوچکی هم که برایش مطرح باشد، تو را می فروشد و به تو پشت میکند. چهارمی با آدمی هم که دروغ زیاد میگوید، مصادقه نکن، صمیمی نشو.
عقل حجت خدا است. اگر انسان از خرد استفاده نکرد در کارهای زندگی، مؤاخذهای که از سوی خدای متعال به خاطر آن ضرر متوجه او است، نمیتواند جواب بدهد. مهم ترین شیوه استفاده از عقل عبارت است از تدبیر. تدبیر یعنی از پیش اندیشیدن کارها و برنامه ریزی کردن برای کارها. تصور اینست که خردورزی یعنی شجاعت یا اقدامهای بزرگ را کنار گذاشتن؛ یعنی در همه امور بزرگ و کوچک، شتاب و سرعت در کار را از دست دادن؛ درحالی که این درست نیست. عقل یکجاهایی حکم میکند به شتاب، یکجاهایی حکم میکند به بطء و کندی در حرکت. خردورزی اشتباه نشود با ترس و گریز و مصلحت اندیشی های ناشی از ترس و انهزام. عقل دشمنانی دارد اولا طمع یعنی همین که ما در ممشای عمومی خودمان نفع شخصی را هدف بگیریم و به عشق آن حرکت بکنیم. ثانیا شهوت است؛ چه شهوات جنسی چه شهوت مقام، شهرت، مدح و رفیق بازی. ثالثا عجب است که انسان معجب به نفس خودش بشود. چنانچه کار بدی از انسان سر بزند و انسان پشیمان بشود که چرا این کار را کردم، آن کار بد پیش خدا بهتر است از کار خیری که انسان انجام بدهد و موجب عجب و نخوت قلبی انسان بشود. رابعا خشم، عصبانی شدن.
حضرت میفرماید: آن حالت نخوت و غرور و تندی های خودت را مهار کن. میفرماید راه کنترل اینست که از اقدام شتاب زده پرهیز کنی؛ در حال عصبانیت تصمیمی نگیر، دستوری نده تا آن فوران خشم فرو بنشیند تا اختیار خودت به دستت بیاید. بعد میفرماید: انسان به آسانی مالک نفس خودش نمیشود اما راهش اینست که زیاد به یاد خدا بیفتی، زیاد به یاد معاد بیفتی. یاد مرگ و یاد قیامت و یاد محاسبه پیش پروردگار باش. قرآن میفرماید که شما گناهانی که کردهاید را فراموش کردید؛ اما خدای متعال اینها را احصا کرده است و محفوظ است. بایستی علاج کرد اینها را و درست کردن هم با توجه به خدای متعال است. سپس میفرماید هرچه دلت خواست انجام نده؛ مالک هوای نفس خودت باش! ببین کاری که میخواهی بکنی آیا منطبق با وظیفه شرعی هست یا نیست؟ اگر بود انجام بده، اگر نبود انجام نده. یک وقتی مردم به نفع امام خمینی شعار میدادند، امام فرموده بودند که اگر اینها یک وقت بگویند «مرگ بر خمینی» من از راهم برنمیگردم. امام مردم را دوست داشت، قدر مردم را هم میدانست اما آن چیزی که برای او از همه اهمیت بیشتری داشت، عبارت بود از تکلیف یعنی اگر همه مردم ضد آنچه وظیفه من است شعار بدهند من چون برطبق هوای نفس آنها عمل نمیکنم بازهم من کار خودم را انجام میدهم. عظمت امام اینهاست.
حضرت در حکمتی میفرماید: در فتنهها مثل ابن اللبون باش یعنی وقتی فتنه شد سعی کن در این فتنه هیچ بهره ای از شما برده نشود؛ بعضی خیال میکنند یعنی میانه باش؛ نه، بحث میانه بودن نیست؛ بلکه فتنهگر از یک کلمه حرفتان، نه از سکوتتان، نه از اقدامتان، نه از نگاهتان استفاده نکند. فتنه چیست؟ فتنه عبارت از آن حادثه ای است که تشخیص حق و باطل را برای مردم مشکل میکند. حکمت دوم اینکه خود را تحقیر کرده است آن کسی که طمع را با خود همراه کند. طمع درمورد مسئولین این است کار را ما ابزاری قرار بدهیم برای گردآوری مال و منال دنیا؛ این انسان را حقیر میکند. حکمت سوم: وقتی مشکلی دارید، این مشکل را همه جا فریاد نزنید. این انسان را ذلیل میکند. انسان سبک میشود هنگامی که زبان را امیر خود قرار بدهد، یعنی مراقب زبان خودش نباشد.
منبع: بخش "حکمت ۳۸" و "حکمت ۱و۲" از جلد "راه روشن مدیران"