تلخیص سه جلد کتاب شرح نهجالبلاغه برگرفته از بیانات حضرت امام خامنهای (مد ظله العالی)
مردم به حاکمانشان شبیه ترند تا به پدرانشان؛ آییننامه انقلاب اسلامی 19
هرکاری که حکام بکنند مردم آن را تکرار خواهند کرد؛ طبعا یک مکانیسم طولانی بطیء لکن اجتناب ناپذیری دارد یا جای دیگر میفرماید: رعیت اصلاح پیدا نمیکنند مگر وقتی که ولات اصلاح پیدا کنند. ولات وزیر و مسئول عالی رتبه و امثالهم هستند.
نسیم آنلاین : یکی از کتب مهجور مانده میان شیعیان نهج البلاغه است که رهبر معظم انقلاب در اهمیت آن می فرمایند: «نهجالبلاغه کتاب تدوین شده انقلاب اسلامی است و آییننامه این انقلاب به حساب میآید.» در همین راستا و جهت تبیین بهتر و ساده تر این گنجینه از معارف اسلامی در ایام ماه مبارک رمضان هر روز و بصورت سلسله وار چکیده ای از سه جلد کتاب شرح نهجالبلاغه برگرفته از بیانات حضرت امام خامنهای (مدظله العالی) را خواهیم آورد.
زمان امیرالمؤمنین با زمان پیغمبر این تفاوت را داشت که در زمان پیغمبر آنچه بر جامعه مسلط بود فقر بود، اما در زمان امیرالمؤمنین جامعه، جامعه ثروتمندی شده بود؛ اگر فقری دیده میشد براثر خطای در عمل برخی از مسئولین بود؛ والا این جور نبود که به طور طبیعی بتواند فقری وجود داشته باشد. در نعمت اگر چنانچه این توجه به استفاده از نعمت نباشد، دو اشکال بزرگ پدید می آید، یک اشکال این است که شکاف طبقاتی زیاد خواهد شد، فاصله بین فقرا و اغنیا بیشتر خواهد شد. دومی که از آن اولی خطرش بیشتر است، اینست که خوبها فاسد خواهند شد. یعنی اگر یک وقتی یک انسان باتقوایی سر راه نعمتی قرار گرفت و نعمت او را جذب کرد یا او نعمت را جذب کرد، این در معرض فاسد شدن است یعنی خوبها خراب میشوند.
حضرت میفرماید مردم به حاکمانشان شبیه ترند تا به پدرانشان. هرکاری که حکام بکنند مردم آن را تکرار خواهند کرد؛ طبعا یک مکانیسم طولانی بطیء لکن اجتناب ناپذیری دارد یا جای دیگر میفرماید: رعیت اصلاح پیدا نمیکنند مگر وقتی که ولات اصلاح پیدا کنند. ولات وزیر و مسئول عالی رتبه و امثالهم هستند. اگر چنانچه اینان نسبت به نعمت و نسبت به لذات شخصی زندگی و نسبت به آن چیزهایی که جنبه خدایی ندارد بی رغبتی نشان دادند این به طور سلسله مراتب روی مردم اثر خواهد گذاشت؛ مردم بی رغبتی نشان میدهند.
در خطبهای دیگر علی(ع) میفرماید: ای مردم! در راه هدایت که دارید حرکت میکنید، احساس وحشت نکنید؛ چون رهروان این راه کمند. اینکه ناگهان ببینید دور و برتان خلوت است و کسی با شما هم جهت و همراه نیست، موجب احساس وحشت شما نشود؛ راهتان راه درستی است، جهت صحیح همین است که شما دارید میروید. این خطبه بخصوص، باتوجه به وضع جمهوری اسلامی و غربتی که ما در مجموع تمدنی کنونی مادی دنیا داریم واقعا امروز زیاد به درد ما میخورد.
سپس میفرماید آن نقیصه ای که در کار مردم است و به خاطر آن مردم دنیا با شما همراه نیستند، اینست که همانا مردم بر سر سفره گرد آمده اند که مراد همین سفره دنیا و مطامع دنیا است. که خاصیت این سفره، آن است که مردم را گرفتار میکند به خودش. هرکس سر این سفره بنشیند و دل به این سفره بدهد، خاصیتش اینست که از طریق هدایت دور میماند.
گرسنگی در طول زندگی بر انسان غالب است. اگر انسان اهل پرداختن به امور دنیا باشد، غالبا به گرسنگی سر خواهد کرد گرچه گاهگاهی سیری هم خواهد داشت، اما سیری کوتاه مدت؛ کسی که همیشه دنبال خواسته های مادی است، هنوز این تمام نشده دنبال یک چیز دیگر است. کسی که این جور اهل دنیاست چطور میتواند راه هدایت را برگزیند و با شما در این راهی که دارید حرکت میکنید همراه بشود؟ بنابراین راه هدایت؛ راه صلاح و راه خدا خلوت است و پر رهرو نیست و شما کم هستید. الان خیلی از دولتها را ملاحظه کنید با شما نیستند، خیلی از آحاد ملتها با شما نیستند؛ یا غافلند یا دشمنند یا مخالفند یا بی خیالند و با شما نیستند.
بعد، یک جمله دیگری دارند که ای مردم! خشنودی و ناخشنودی است که انسانها را گرد می آورد، یعنی جبهه بندی ها و مجموعه سازی های بشری بر اساس خشنودی و ناخشنودی است. گروهی که از یک چیزی خشنودند، یک مجموعه اند؛ آن گروهی هم که از چیزی ناخشنودند، یک مجموعه اند؛ یک حکم دارند، یک ثواب دارند، یک عقاب دارند. اگر چنانچه شما به یک چیزی راضی هستید، با همه کسانی که به آن راضی اند یک مجموعه محسوب میشوید و آثارش بین همه شما تقسیم خواهد شد؛ آثار خوبی یا آثار بدی؛ هرچه داشته باشد.
آن وقت حضرت مثال میزند که ناقه حضرت صالح پیغمبر را یک نفر کشت اما خدای متعال در قرآن میفرماید آنها ناقه را کشتند و عذاب را هم به همه داد چون همه آنها به این کار راضی بودند، این خیلی نکته مهمی است در زندگی ما و در جهت گیری های ما و در راهی که انتخاب میکنیم و کاری که انجام میدهیم.
بعد در آخر این خطبه اینجور میفرماید: هرکس از این راه روشن شناخته شده به همین راه هدایتی که منطق عقلانی و حجت شرعی، ما را به این راه راهنمایی کرده حرکت کند، به چشمه آب خواهد رسید؛ اگر کسی از این راه جاده چپ و راست بشود، وسط بیابان بی آب و علف سر درخواهد آورد که راه به جایی ندارد یعنی در این زندگی دنیوی، اگر انسان راهی را حرکت بکند که وحی الهی پیش پای بنی آدم گذاشته اند، قطعا به سرچشمه خواهد رسید اما اگر از این راه منصرف شد، ناگهان وسط بیابان قرار میگیرد، راه به جایی ندارد، دیگر نمیشود جبران کرد. وقتی انسان وسط بیابان قرار گرفت، نمیتواند باز به راه برگردد؛ چون توانی لازم است که انسان این راه طولانی را برگردد؛ کمتر کسانی میتوانند برگردند. واقعا امروز هم ما در دنیا همین را احساس میکنیم و می بینیم که بشریتی که از راه خدا منصرف شده ، راه ادیان را رها کرده و با هدایتهای الهی چه به شکل مقررات دینی، چه به شکل تعالیم اخلاقی دشمنی ورزیده واقعا دچار مشکلاتی شده که قابل برگشت نیست. منبع: بخش "خطبه ۱۵۱" و "خطبه ۲۰۱" از جلد "راه روشن مدیران"