ماجراهای ۶ وزیر و یک سند بر زمین مانده
سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در سال ۹۰ پس از چند سال تحقیق و بررسی توسط کارشناسان و استادان حوزه تعلیم و تربیت به تصویب شورای عالی آموزش و پرورش و شورای عالی انقلاب فرهنگی رسید.
سندی که با اجرای آن میتوان به تحول در ساختار فعلی این مجموعه امیدوار بود، اما به نظر میرسد تاکنون یا ارادهای جدی برای اجرای آن نبوده و یا متولیان به دلایل پیشبینی نشده در این خصوص توفیق نیافتهاند. چنانکه در ۱۰ سال گذشته ۶ وزیر بر مسند وزارت آموزش و پرورش تکیه زده و همه آنها یا به دلیل استیضاح یا پرسش نمایندگان به مجلس رفتهاند و با این پرسش مواجه شدهاند که چرا سند تحول بنیادین اجرایی نمیشود؛ اما هیچ یک پاسخ قانعکنندهای به این پرسش نداشتهاند.
مخالفان سند
محمود فرشیدی، وزیر آموزش و پرورش دولت نهم در گفتوگو با ما اظهار میکند: بیشتر وزرای آموزش و پرورش دولتهای یازدهم و دوازدهم شناختی از سند تحول نداشتند و همان الگوهای غربی انسان سکولار را ترجیح دادند و به بهانههای مختلف از اجرای آن سر باز زدند.
متأسفانه بیشتر وزرایی که در ۱۰ سال گذشته منصوب شدند دیدگاههای خود را به سند تحمیل میکردند و عزم جدی و روحیه انقلابی برای اجرای آن نداشتند و سند ۲۰۳۰ را به این سند ترجیح میدادند بهطوری که طی ۶ ماه نامه آن را نوشتند و به سراسر کشور ابلاغ کردند؛ حتی تعدادی از اعضای شورای عالی آموزش و پرورش با اصل سند مخالف بوده و هستند و در واقع شناختی از سند ندارند و شاهد بودهایم که زیرنظامهایی که برای سند تحول نوشته شده مغایر با اهداف آن بوده و سند را دچار تحریف کردهاند. بنابراین تا زمانی که این افراد در سیاستگذاریهای این وزارت و در شورای عالی آموزش و پرورش دخالت داشته باشند امیدی به اجرای آن نیست؛ چرا که تولیدکنندگان اصلی سند از حوزه اندیشهورزی و برنامهریزی برای اجرای آن دور هستند و تعداد معدودی هم که دست اندرکارند بیشتر کنار گذاشته میشوند.
دبیرکل کانون تربیت اسلامی میافزاید: هر وزیری که روی کار میآید یک طرح و ایدهای را بدون توجه به اینکه آیا در نظام موجود قابل اجراست یا خیر ارائه میدهد، در صورتی که باید با برنامهریزی، نقشه راه مشخص و مدیریت توانمند از سال اول ابتدایی وارد نظام آموزشی شود و گام به گام پیش رود تا به پایه دوازدهم برسد.
وی ناآگاهی فرهنگیان از سند تحول را یکی دیگر از موانع اجرای آن میداند و میگوید: باید طراحان اصلی، سند را به زبان مدرسه تدوین و از طریق رسانهها تشریح کنند تا فرهنگیان از ضرورت اجرایش مطلع شوند و همراه با اولیای دانشآموزان آن را از دولت و مسئولان مطالبه کنند.
اینکه رهبر انقلاب در ۱۳ بند، سیاستهای اجرایی سند را به سران سه قوه ابلاغ فرمودند، نشان میدهد عظمت کار آنقدر زیاد است که باید از سوی همه دستگاهها حمایت شود. به عنوان نمونه اگر قرار باشد سندی اجرا شود که بودجه و اعتباری ندارد در حد یک توصیه اخلاقی میتوان آن را اجرا کرد اما وقتی به مجلس ابلاغ شده، مجلس ملزم است هر سال برای اجرای بخشی از آن، مقدار مشخصی اعتبار پیشبینی کند و شورای عالی انقلاب فرهنگی مسئول است هر پنج سال یکبار پیشرفت اجرای آن را ارزیابی نماید. سایر دستگاهها نیز هر یک مسئولیتی دارند که متاسفانه تاکنون به آن عمل نکردهاند.
مسئولان اعتقادی به اجرا نداشتهاند
ناصر کوهستانی، کارشناس آموزش و پرورش نیز به ما میگوید: یکی از اصلیترین دلایل اجرا نشدن این سند، اعتقاد نداشتن مسئولان به اجرای آن بوده، به همین دلیل در اولویت برنامههای آنها قرار نگرفته است. مگر میشود سند تحول در اولویت باشد اما پس از ۱۰ سال از تدوین آن هنوز بازنگری نشده باشد.
وی ادامه میدهد: مسئول اجرای سند شخص وزیر بوده است، اما بیثباتیها در تعیین وزرای آموزش و پرورش موجب تمرکز نداشتن مدیریت بر اجرای سند و سبب شده سند تحول نتواند به یک گفتمانسازی مشترک تبدیل شود و در کف کار مدرسه قرار گیرد تا بر اساس آن گفتمانسازی در مدارس پیادهسازی شود.
وی همچنین میافزاید:این سند پیوست اقتصادی مشخص و یا ردیف بودجه تعیین شدهای نداشته است و با توجه به اینکه ۹۸ درصد بودجه آموزش و پرورش صرف هزینههای پرسنلی و حقوق معلمان میشود نمیتوان انتظار داشت این کار عظیم با کمتر از ۲درصد بودجه به سرانجام برسد.
برای سند تحول شاخص کمّی مشخصی برای ارزیابی در نظر گرفته نشده و برخی از وزرا ادعا دارند بخشهایی از سند اجرا شده است، در حالی که اگر این شاخص در نظر گرفته میشد اکنون مشخص بود چه میزان از سند اجرا شده است.
وی ادامه میدهد: از روزی که سند تحول بنیادین تدوین شد باید نقشه راه اجرایی برای آن تدوین میشد تا نقطه شروع آن مشخص بود و با تغییر وزرا تغییری در ادامه راه ایجاد نمیشد.
وی در پاسخ به اینکه آیا فضای آموزشی کشور آمادگی لازم برای اجرای این سند را دارد یا خیر، میگوید: طی ۱۰ سال گذشته آموزش و پرورش برنامههای متعددی در کنار سند تحول در دست داشته و همه فعالیتهای خود را بر پایه سند تحول بنیادین قرار نداده بود و سایر اسناد را مطرح میکرد، درحالی که وقتی سند تحول بنیادین را داشتیم نیازی به سایر اسناد و برنامهها نبود. بنابراین باید این آمادگی را ایجاد کنیم و در همین نخستین سال آغاز کار این دولت کمیتهها و کارگروههای تخصصی برای اجرای سند در شورای عالی آموزش و پرورش ایجاد شود تا بتوان به آسیبشناسی و ارائه راهکار برای اجرای سند تحول آموزش و پرورش پرداخت.