نظام اجتماعی آمادگی اصلاح نظام آموزشی را ندارد
قرار بود با اجرایی شدن سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، نظام تعلیم و تربیت کشور در افق ۱۴۰۴ موقعیت نخست تربیتی را در منطقه و جهان اسلام کسب کند.
البته در سند یاد شده هیچ سازوکار مشخصی برای سنجش چنین موضوعی پیشبینی نشده است اما حال که۱۰ سال از ابلاغ آن میگذرد، شواهد نشان میدهد هدف مورد نظر تا سه سال دیگر دستیافتنی نیست. نقدها و گلایههای زیادی که به روند کُند اجرای این سند میشود بهخوبی این ادعا را اثبات میکند. همین شهریور سال گذشته بود که رهبر معظم انقلاب در ارتباط تصویری با رؤسا و مدیران آموزش و پرورش درباره سند تحول فرمودند: «من خودم در بدنه آموزش و پرورش حضور ندارم، اما گزارشهایی به ما میرسد، در بسیاری از جاها اصلاً خبر ندارند از این سند تحول».
ایشان همچنین در اردیبهشت سال ۹۸ و در دیدار معلمان و فرهنگیان اظهار کردند: «سند تحول، یک ریلگذاری است؛ سند تحول میتواند آموزش و پرورش را به آن سرمنزل موردنظر برساند؛ ما باید کاری کنیم که این اتفاق بیفتد. خب گفتند ابلاغ کردیم، درست هم هست ابلاغ شده اما ابلاغ کافی نیست، ابلاغ قدم اول است؛ باید کاری کنیم که این سند محقق بشود».
با وجود این، پرسش این است دستیابی به هدف یاد شده نیازمند چه پیشنیازهایی است و مهمتر اینکه چند سال دیگر نظام تعلیم و تربیت ما در جایگاه پیشبینی شده خواهد ایستاد؟
سند تحول واقعبینانه تدوین نشده است
حجتالاسلام علیرضا صادقزاده قمصری، استادیار دانشکده علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس و مسئول کمیته مطالعات نظری سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در پاسخ به قدس میگوید: بنده مبانی نظری این سند را نوشتم؛ اما تدوین سند و احکامش کارهایی بودند که بعداً در شورای عالی انقلاب فرهنگی اتفاق افتاده است که پاسخگوی آنها نیستم.
وی با اشاره به اینکه دوستان در شورای عالی آموزش و پرورش باید بگویند وضعیت اجرای سند چگونه است و طبق مبانی تعیین شده در کجا قرار داریم، میافزاید: اما به نظر من سند تحول آموزش و پرورش واقعبینانه تدوین نشده است.
صادقزاده در پاسخ به این پرسش که آیا مبانی نظری که برای سند تدوین شده با واقعیتهای نظام آموزشی ما منطبق بوده تا اینگونه اهداف سند محقق شوند یا اینکه بیشتر آرمانی بودهاند که دوست داشتیم به آنها برسیم، میگوید: قاعدتاً مبانی نظری نوشته شده با واقعیتهای جامعه و نظام آموزشی ما منطبق بوده و قابلیت تحقق داشته؛ اما واقعیت این است دوستان وقتی در حال تدوین سند بودند، نیامدند احکام برنامه راهبردی۱۰ساله را واقعبینانه بنویسند وهمان مبانی نظری را که تهیه کرده بودیم به برنامه اجرایی تبدیل کردند.
وی در همین زمینه اضافه میکند: در سند تحول برای تحقق وضعیت مطلوب، حدومرز مشخصی تعیین نشده و از این جهت اشکالات بیشتر مربوط به خود سند تحول و اجرای آن است نه به مبانی سند؛ مبانی سند چارچوب فکری بوده که پشتوانه سند بوده است. مثلاً ما یک قانون اساسی داریم که بر اساس آن، قوانین دیگر را مینویسیم. در سند تحول هم باید به سراغ کسانی رفت که برنامه اجرایی آن را طراحی کردهاند. ما الان در این بخش مشکل داریم.
مسئولان انگیزه ندارند
صادقزاده قمصری با اشاره به اینکه سند تحول بنیادین آموزش و پرورش قطعاً اشکالاتی دارد، میافزاید: به همین دلیل اصلاح و بهروزرسانی آن در دستور کار شورای عالی آموزش و پرورش قرار گرفته است. بنابراین الان باید به این نکته توجه شود که برنامه اجرایی آن با واقعیتهای موجود کشور و بحرانهایی که به لحاظ اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی و سیاسی روبهرو هستیم، منطبق باشد.
وی در پاسخ به این پرسش که وقتی معلمان و مدیران مدارس به عنوان مجریان سند تحول به لحاظ اقتصادی دچار مشکلات مختلف هستند چگونه میتوان انتظار داشت برنامههای سند بهدرستی اجرا و اهدافش محقق شود، میگوید: کسانی که میخواهند تحول ایجاد کنند باید عزمی جدی برای ایجاد تحول داشته باشند برای این منظور هم ایجاد انگیزه در کارگزاران سیستم ضرورت دارد. اما الان مسئولان و کارگزاران آموزش و پرورش به لحاظ اقتصادی در وضعیتی هستند که احساس میکنند حتی در این حد که به وظایف اصلیشان بپردازند از آنان حمایت نمیشود چه رسد به اینکه بخواهند تحول ایجاد کنند، درواقع برای چنین امری انگیزه ندارند. بنابراین کسانی که در خصوص سند تحول فکر میکنند و قصد اصلاح آن را دارند در ابتدا باید موضوع اساسی پشتیبانی از سیستم مدرسهای را فعال کنند. یعنی پیش از هر چیز باید پیشنیازهای آن را آماده کنیم. به عبارت دقیقتر پیش از اجرای سند باید اساس ساختمان آموزش و پرورش حفظ شود تا بعد بتوانیم آن را اصلاح اساسی کنیم.
این پژوهشگر تعلیم و تربیت از آماده نبودن نظام اجتماعی برای اصلاح اساسی در نظام آموزشی کشور خبر میدهد و میگوید: با شعار دادن و فریاد زدن کار به جایی نمیرسد. متأسفانه این باور هنوز در جامعه ما ایجاد نشده که پشتوانه توسعه جامعه اصلاح آموزش و پرورش است و خوب عمل کردن این نهاد روی تمامی ابعاد جامعه تأثیرگذار خواهد بود. در حالی که رسیدن به چنین باوری و تصمیمگیری در راستای آن بسیار مهم است. البته ما در سند تحول خیلی حرفهای آرمانی زدیم. حرفهایی که همچنان از آن دفاع میکنم؛ اما اینکه نظام اجتماعی، سیاسی و حکمرانی ما نمیخواهد به تعلیم و تربیت اولویت بدهد، دیگر چه کاری میتوان انجام داد.
آموزش و پرورش اولویت نظام حکمرانی نیست
صادق زاده قمصری، آموزش و پرورش را اولویت نظام حکمرانی کشور نمیداند و میگوید: الان اولویت با اقتصاد، بهداشت و درمان، مسائل سیاسی و... است، در حالی که اگر واقعاً باور داریم پشتیبان توسعه پایدار و پیشرفت همهجانبه کشور، تعلیم و تربیت است باید در این بخش هزینه کنیم.
مسئول کمیته مطالعات نظری سند تحول آموزش و پرورش در پاسخ به اینکه اگر نظام اجتماعی ما اصلاً آمادگی اصلاح نظام آموزشی را ندارد آیا در چنین شرایطی شورای عالی آموزش و پرورش که در حال اصلاح سند تحول است، میتواند یک برنامهریزی مناسب برای آن داشته باشد تا اهداف مورد نظر حاصل شود، میگوید: خیر؛ به همین دلیل در جلسه اخیر به دوستان پیشنهاد کردم باید بارِ آموزش و پرورش را کم کرد. چه کسی گفته همه بارهایی که مطلوب هستند را برداریم. باید مقدار کمی را برداریم اما آن را به نتیجه برسانیم.
مثلاً الان آموزش و پرورش در کشورهایی مثل ژاپن، کرهجنوبی، آلمان و دیگر کشورهایی که به لحاظ اقتصادی پیشرفته محسوب میشوند تا ۱۰ سال رایگان است ولی در ایران این مدت تا ۱۲ سال تعیین شده حتی تا مقطع دکترا هم آموزش رایگان است. بعد ببینیم آنها چقدر بودجه درنظر میگیرند و ما چقدر برای این منظور هزینه میکنیم. یعنی ما بار زیادی برداشتهایم.
البته قانون اساسی ما تأکید دارد آموزش رایگان باشد. اما وقتی امکانات نظام آموزشی کفاف نمیدهد چرا باید این قدر بار سنگین را برداریم. آیا بهتر نیست بهجای ۱۲ سال ما هم ۹ سال آموزش رایگان را به عهده بگیریم اما در این مدت آموزش و پرورش با کیفیت ارائه دهیم.
از سوی دیگر کاهش بار دولت در حوزه آموزش و پرورش باید همراه با عدالت آموزشی باشد. به این معنی که مثلاً دولت دیگر نباید اجازه بدهد مدارس غیرانتفاعی فعالیت کنند.
صادقزاده قمصری در همین زمینه میافزاید: در حال حاضر همه خانوادههای ایرانی میگویند وظیفه دولت این است که مدارس با کیفیت را برای آموزش و پرورش فرزندانشان تأمین کند؛ اما باید بدانیم الان دولت در رفع مسائل اساسی و اولیه امور اجتماعی مانده است.
ضمن اینکه اگر همه امور دیگرش را تعطیل کند و بودجه بخش آموزش و پرورش را تا سه چهار برابر هم افزایش بدهد باز هم نمیتواند برای ۱۲ سال، آموزش و پرورش با کیفیت را برای همه دانشآموزان کشور فراهم کند. از سوی دیگر باید بدانیم اقتصاد آموزش با دولتی بودن و همچنین بودجهای که دولت در اختیار دارد قابل تحقق نیست.