بازیگران ناشناخته آشوب داخلی ایالات متحده
انقلاب رنگی در آمریکا
ایالات متحده با ابزار و تکنیکهای طراحی شده سیا برای سالهای متمادی، کودتاهای نرم یا انقلابهای رنگی متعددی در چندین کشور جهان اجرا کرد. آیا اکنون این انقلابهای رنگی به خود آمریکا رسیده است؟
نسیمآنلاین؛ ارینب سیفی: گلوبال ریسرچ در گزارشی نوشت: انقلاب رنگی اصطلاحی است برای توصیف مجموعهای از اقدامات فوقالعاده موثر و کارا، جهت تغییر رژیم به رهبری سیا. از این تکنیکها و اقدامات به شکل ناشیانهای برای سقوط رژیم کمونیستی لهستان در اواخر دهه 1980 استفاده شد. از آن زمان به بعد، این تکنیکهای مورد استفاده در انقلابهای رنگی اصلاح شده، بهبود یافته و به همراه رشوههای سنگین برای سرنگونی رژیم گورباچف در شوروی مورد استفاده قرار گرفت. برای هرکسی که این مدلها را به دقت مطالعه کرده باشد، واضح است که اعتراض به خشونت پلیس به رهبری سازمانهای غیروابسته با نامهایی نظیر جنبش سیاهان یا Antifa (چپگراهای مبارز) فراتر از یک خشم اخلاقی کاملاً خودجوش است. صدها هزار جوان آمریکایی به عنوان یک دژشکن مورد استفاده قرار میگیرند تا نه تنها رئیس جمهور آمریکا را سرنگون کنند، بلکه در این فرآیند، ساختارهای نظم قانون اساسی ایالات متحده نیز سرنگون شود.
مشخص است که برخی از سازمانها یا گروهها به خوبی آماده شده بودند تا از این واقعه هولناک در راستای منافع کاری خود استفاده ابزاری کنند. اعتراضاتی که از 25 ماه می اغلب به صورت مسالمتآمیز آغاز شده، توسط عوامل خشن و ورزیدهای کنترل میشود. ویدئوهای متعددی نشان میدهد که معترضان مجهز با لباس یکدست سیاه و نقاب بر چهره به ماشینهای پلیس آسیب میزنند، ایستگاههای پلیس را به آتش میکشند و شیشههای فروشگاهها را با لوله یا چوب بیس بال خرد میکنند. استفاده از توییتر و سایر رسانههای اجتماعی جهت هماهنگی اعتصابات گسترده «بزن-دررو» تودههای معترض نیز مشهود است.
طرح جین شارپ در آمریکا اجرا میشود؟در سال 2000، وزارت امور خارجه آمریکا با کمک بنیاد ملی دموکراسی (NED) و منتخبین عوامل سیا، آموزش مخفیانه گروهی از دانشجویان دانشگاه بلگراد را به رهبری یک گروه دانشجویی به نام اوتپور (مقاومت) آغاز کردند. در دهه 1980 میلادی، بنیاد ملی دموکراسی و شاخه های مختلف آن توسط رئیس سیا به عنوان ابزارمخفی سیا، تحت پوشش یک سازمان غیردولتی حقوق بشری جهت سرنگونی رژیمهای خاص در سراسر جهان ایجاد شده است. در واقع، آنها پول خود را از کنگره و آژانس توسعه بینالمللی ایالات متحده (USAID) میگیرند.
در جریان بیثباتی سال 2000 ناشی از اقدامات گروه صربستانی اوتپور، بنیاد ملی دموکراسی و سفیر ایالات متحده در بلگراد، گروهی متشکل از دهها دانشجو را انتخاب کردند و با استفاده از کتاب «از دیکتاتوری تا دموکراسی» نوشته جین شارپ و موسسه آلبرت انیشتین، که به زبان صربی ترجمه شده بود، آموزش دادند. جوخههای آموزش دیده از فعالان جنگ در میان معترضان مستقر شدند تا کنترل بخشهای مختلف شهر را به دست بگیرند. گروههای جوانان در گفتگوی مداوم با تلفنهای همراه در تقاطعهای هدف به هم ملحق میشوند و پلیس را شدیداً تحت فشار قرار میدهند. دولت آمریکا حدود 41 میلیون دلار برای این عملیات هزینه کرد. گروه های دانشجویی به طور مخفیانه با استفاده از تکنیکهای کتاب جین شارپ برای به راه انداختن اعتراضاتی که اقتدار پلیس حاکم را به سخره بگیرد، آموزش داده شدهاند و پلیس را بیعرضه و ناتوان در مقابل معترضان جوان نشان میدهند. در پشت صحنه، متخصصان سیا و وزارت امور خارجه ایالات متحده آنها را هدایت و راهنمایی میکردند.
مدل انقلاب رنگی اپتور، در سال 2004 تحت عنوان انقلاب نارنجی اوکراین همراه با شال رنگی و در سال 2003 در گرجستان با عنوان انقلاب گل رز بهبود و بکار گرفته شد. وزیر امور خارجه بعدی آمریکا، هیلاری کلینتون از این الگو برای راهاندازی بهار عربی استفاده کرد. در همه این موارد بنیاد ملی دموکراسی با سازمانهای غیردولتی دیگر از جمله بنیاد سوروس همکاری میکرد.
آنتیفا و BLMاعتراضات، شورشها، اقدامات خشونتآمیز و غیر خشونتآمیز از جمله حمله به دروازههای کاخ سفید که از 25 ماه می در ایالات متحده فراگیر شده است، زمانی که با کتاب انقلاب رنگی سیا آشنا باشیم، معنا پیدا میکند. تأثیر اعتراضات، بدون پشتیبانی و حمایت گروهی از مقامات سیاسی محلی و ایالتی حزب دموکرات از معترضین ممکن نبود، تا جایی که حتی شهردار دموکرات سیاتل به پلیس دستور داد تا چندین خیابان را دقیقاً در مرکز شهر ترک کنند تا به اشغال معترضین درآید. در سالهای اخیر بخشهای عمدهای از حزب دموکرات در سراسر ایالات متحده بی سروصدا توسط افرادی که میتوان آنها را نامزدهای چپ رادیکال نامید، تسخیر شده است. بدیهی است که بدون وجود مقامات محلی دلسوز دموکرات در شهرهای مهم و کلیدی، اعتراضات خیابانی سازمانهایی مانند جنبش سیاهان و آنتیفا چنین تأثیر چشمگیری نخواهد داشت.
اکنون از اعتراضات داخلی آمریکا، برای انقلابی علیه نظام سرمایهداری استفاده میشود. سازمان سوسیالیست راه آزادی یک حامی برای دهها گروه بینام و نشان از جمله Black Lives Matter یا BLM است. آنچه در مورد ریشه های مارکسیستی-لنینیستی سازمان سوسیالیست راه آزادی جالب توجه است، سیاستهای چپ افراطی آنها نیست؛ بلکه این است که بودجه این سازمان را گروهی از بنیادهای ثروتمند معاف از مالیات تأمین میکنند. از جمله این بنیادها می توان به بنیاد فورد (Ford Foundation)، بنیاد جامعه باز جورج سوروس، بنیاد راکفلر(Rockefeller Foundation) و بنیاد هاینز (Heinz Foundation) را اشاره نمود.
پولدارهای پشت پردهتا سال 2016، سال انتخابات ریاست جمهوری که هیلاری کلینتون، دونالد ترامپ را به چالش کشید، جنبش سیاهان خود را به عنوان یک شبکه کاملاً سازمانیافته تثبیت کرده بود. در آن سال بنیاد فورد و موسسه خیریه بورالیس تشکیل «صندوق جنبش با محوریت سیاهپوستان» را اعلام کردند. تا آن زمان، بنیاد سوروس حدود 33 میلیون دلار کمک به جنبش زندگی سیاه پوستان کرده بود. بنابراین، علاوه بر بنیاد فورد که نقش اصلی در شکلگیری بنیاد BLM داشته است، بنیادهای برتر دیگر نظیر بنیاد کلاگ و بنیاد جامعه باز سوروس نیز در تأسیس و ایجاد بنیاد BLM نقش بسزایی ایفا نمودهاند.
ائتلاف جنبش زندگی سیاهپوستان (M4BL) که شامل BLM نیز میشود، در سال 2016 خواستار «قطع بودجه ادارات پلیس، پرداخت غرامت بر اساس نژاد، حق رأی برای مهاجران غیرقانونی، واگذاری و فروش سهام شرکتهای فعال در بخش سوختهای فسیلی، پایان آموزش خصوصی و مدارس غیرانتفاعی، یک درآمد پایه همگانی و دانشگاه رایگان برای سیاهپوستان» شده است. جالب توجه اینکه وقتی روی وبسایت M4BL کلیک میکنیم، در زیر دکمه کمک مالی آنها میفهمیم که کمکهای مالی به نهادی به نام مؤسسه خیریه ActBlue ارسال میشود. این مؤسسه کمکهای مالی به دموکراتها و حزب پیشرو را تسهیل میکند. همچنان که از 21 ماه می، 119 میلیون دلار به کمپین جو بایدن کمک کرده است.
ممکن است شرکتهای بزرگی مانند اپل، دیزنی، نایک و صدها شرکت دیگر، میلیونها دلار را بدون حساب و کتاب در قالب حمایت از جنبش سیاهان در وجه این موسسه واریز کنند، مبالغی که در واقع میتواند برای تأمین بودجه انتخاب جو بایدن به کار گرفته شود. شاید به همین دلیل است که کمپین بایدن از حمایت رأیدهندگان سیاهپوست تا این حد مطمئن است. آنچه مسلم است، نقش اساسی بنیادهای ثروتمند در پشت گروههای معترض مانند BLM روشن است. یک دستورالعمل پیچیده وجود دارد که اکنون اعتراضات را جهت بیثبات کردن شهرهای سراسر آمریکا هدایت میکند و به جلو حرکت میدهد. نقش بنیادهای معاف از مالیات که به ثروت بزرگترین شرکتهای صنعتی و مالی مانند راکفلر، فورد، کلوگ، هیولت و سوروس وابستهاند، این مطلب را آشکار میسازد که یک دستورالعمل و برنامه بسیار عمیقتر و شومتر از اغتشاشات و ناآرامیهای خودجوش وجود دارد.