پادشاه لخت آمریکا و سکوت ایران
وزارت امور خارجه در برابر چنین جنایت های وحشیانه پلیس آمریکا و سرکوب سیاه پوستان قرار دارد، و در حالی که طبق قانون اساسی از رسالت های اساسی آن حمایت از مظلومین و مستضعفین عالم و ایستادن در برابر ظالمان و نظام سلطه است، چه اقدام فعالانه ای داشته است؟
نسیم آنلاین ؛ علیرضا ربیعی: اعتراضات رنگین پوستان آمریکا به قتل وحشیانه «جورج فلوید» که نشانه ای از خشم انباشته شده ناشی از تبعیض نژادی و سرکوب طی دهه ها و چند صدسال گذشته آمریکا است اوج گرفته است. دامنه اعتراضات از منییاپولیس به بقیه شهرهای آمریکا از لس آنجلس، کالیفرنیا، پورتلند، جورجیا، اوکلند و...گسترش یافته است. حجم خشونت و سرکوب توسط پلیس و اخیرا با دستور مستقیم ترامپ با حضور گاردملی و نیروهای نظامی شدت یافته، نزدیک به 5 هزار نفر بازداشت شده اند.
کشوری که مدعی مهد دموکراسی و آزاد بیان است این روزها مظهر و نماد خشونت و هرج و مرج و سرکوب شده است. ترامپ رئیس جمهوری آمریکا گفته قصد دارد گروه آنتیفا (جنبش چپ مستقل ضد نژاد پرستی) را گروه تروریستی اعلام کند، وزارت دادگستری آمریکا هم بلافاصله در بیانیه ای اعلام کرده به دنبال شناسایی و بازداشت رهبران گروه آنتیفا می باشد.
غرب گرایان عزادار آمریکای آتش گرفته!اما مردم خشمگین آمریکا فریاد می زنند «من دیگر نمی توانم نفس بکشم» رئیس جمهور مدعی مهد تمدن و دموکراسی هم آنها را به سگ های وحشی و شوم ترین سلاح ها حواله می دهد و دستور شلیک به معترضان را صادر می کند. معترضان را اراذل و اوباشی می خواند که باید آنها را خفه کرد. این روزها بیش از گذشته پادشاه لخت وحشی ساختار نژادپرستانه و ظالمانه آمریکا عیان شده است اما جریان روشنفکر غرب گرای داخلی که حقیقتا چیزی جز حافظ منافع آمریکا در روزنامه های زنجیره ای و تریبون های متعدد نیستند، کاملا در سکوت فرورفته اند.
جریانی که ماجرای یک قتل خانوادگی را آنچنان بزرگ می کند و بر سر جامعه شریف ایرانی می کوبد، حالا چشمان خود را روی ظلم های آشکار قبله آمال خود بسته است. باید هم حرفی برای گفتن نداشته باشند، گواینکه آن تمدن پوشالی که سال ها تلاش داشتند در اذهان و افکار عمومی ملت عزیز ایران بسازند، در حال سوختن است و آنها عزادار شده اند.
انفعال وزارت امور خارجه در برابر سرکوب سیاه پوستاناز طرف دیگر این شرایط درونی آمریکا که نتیجه سال ها تبعیض نژادی و ظلم ساختاری نهادینه شده در آمریکاست، باعث شده مجددا جنبش های ضدسلطه چون جنبش حقوق سیاه پوستان جان تازه ای بگیرند. اما از این سو وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران که باید مدافع و حامی تمامی مظلومین جهان باشد بجز چند توئیت ساده هیچ اقدام درخور و فعالانه ای انجام نداده است.
فرض کنید کوچکترین اتفاقی در ایران افتاده بود، آنگاه مدل مواجه مقامات و ساختار آمریکا با ایران چگونه بود؟ از رئیس جمهور تا نمایندگان مجلس و وزارت امور خارجه آنها پیام های مستقیم به معترضان ارسال می کردند، وزارت خزانه داری آمریکا نهادهای مختلف درگیر در ایران را تحریم می کرد، رسانه های متعدد انگلیسی زبان و فارسی زبان خود را به خط می کردند و از ایران یک غول بی شاخ دم و ناقض حقوق بشر می ساختند، پرونده ایران را به صحن سازمان ملل و شورای امنیت سازمان ملل متحد می کشاندند، حمایت های مادی و معنوی خود را از اپوزیسیون داخلی ایران افزایش می دادند، با بقیه کشورها رایزنی می کردند تا آنها هم ایران را محکوم کنند و عملا یک پروژه جامع و کارزار فشار حداکثری آن هم با استفاده از تمام ابزارهای سیاسی، حقوقی، دیپلماسی عمومی، اقتصادی و...به راه می انداختند.
حالا دولت جمهوری اسلامی ایران و بطور خاص وزارت امور خارجه در برابر چنین جنایت های وحشیانه پلیس آمریکا و سرکوب سیاه پوستان قرار دارد، و در حالی که طبق قانون اساسی از رسالت های اساسی آن حمایت از مظلومین و مستضعفین عالم و ایستادن در برابر ظالمان و نظام سلطه است، چه اقدام فعالانه ای داشته است؟ آیا وسعت عمل دولت و وزارت امور خارجه صرفا اکتفا کردن به چند توئیت است؟ جایگاه دیپلماسی عمومی و استفاده از ابزارهای حقوقی برای محکوم کردن آمریکا به عنوان ناقض حقوق بشر در افکار عمومی و مجامع حقوقی دنیا کجاست؟
نهادهای مردمی و فقدان ارتباط با گروه های ضدسلطهچند سال پیش نیز جنبش ضدسرمایه داری وال استریت در آمریکا اوج گرفت، که آن هم با بی توجهی دستگاه های رسمی و البته غیررسمی درون ایران و سرکوب توسط ساختار سیاسی امنیتی آمریکا رو به نزول رفت. اساسا جنبش های ضد نظام سلطه درون آمریکا که تعداد آنها کم هم نیست، از جنبش حقوق سیاهان تا فعالان حقوق مسلمانان، جنبش ضد سرمایه داری وال استریت و فعالان ضد جنگ که همگی ظرفیتی مناسب علیه نظام سلطه هستند را رها کرده ایم و همین است که پس از اندکی اوج گرفتن با سرکوب به محاق می روند.
در این میان جدای از وظایف دستگاه های رسمی و دولتی، نهادهای غیررسمی و مردمی در ایران نیز هیچ پیوند و ارتباط مشخص و روشنی با این فعالان ضدسلطه در آمریکا برقرار نکرده اند و صرفا به بازتاب اعتراضات آنها در درون ایران بسنده کرده اند. سازمان های مردم نهاد دورن ایران امروزه در بستر شبکه های اجتماعی بهترین راه و وسیله را دارا هستند تا با ارتباط گیری با گروه ها و فعالان ضدسلطه در آمریکا آنها را پشتیبانی و تشکیل یک جبهه واحد علیه سلطه و ظلم ساختاری آمریکا بدهند.