«جوکر»: کاراکتر سینمایی یا ابزار مدیریت اپوزیسیون
چگونه می شود که چنین فیلمی که مملو از نماد های جهان سرمایه داری و قیام برضد آن است توسط مهد اصلی سرمایه داری در دنیا ساخته می شود؟
نسیم آنلاین : ع .سبکبار: جوکر را همه به عنوان ضد قهرمانی در برابر بت من (مرد خفاشی) می شناسند، به خصوص در فیلم شوالیه تاریکی که دومین فیلم از سه گانه بت من به کارگردانی کریستوفر نولان است. قهرمان و ضد قهرمانی که هر دو ریشه در کمیک بوک های کمپانی ماروِل دارند.
فیلم جوکر بیش از آنکه به خودی خود مهم باشد به این دلیل مهم است که گذشته شخصیت منفی فیلم شوالیه تاریکی را روایت می کند و اتفاقا اگر این دو را بخواهیم به صورت جداگانه بررسی کنیم، باید گفت که جوکر فیلم نولان بدلیل پیچیدگی بیشتری که دارد بسیار جذابتر از کار در آمده است و نمی توان نقش آن جذابیت و پیش زمینه ذهنی را در ترغیب مخاطب به دیدن جوکرِ تاد فیلیپس نادیده گرفت.
فارغ از تمامی جنبه های فنی فیلم، جوکر توانسته فرامتنی پر رنگ تر از متن آن داشته باشد، خصوصا وقتی بازتاب آن در رخدادهای اخیر منطقه نیز مشاهده شده است و تاثیرات آن توانسته مخاطب را در دنیای واقعی نیز با خود همراه کرده و بسیاری از معترضان در کشورهای منطقه را بر آن دارد که در فضای مجازی یا واقعی نقاب جوکر بر چهره بزنند. اما این اولین بار نیست که یک فیلم توانسته این کار را انجام دهد، پیش از این فیلم «وی برای وندتا (V For Vendetta)» با نقاب «چهره ناشناس» توانسته بود جای خود را در اعتراضات، سال های سال حفظ کند. آن نقاب سفید رنگ با سبیل های باریک که به عنوان چهره اعتراض برای همه شناخته شده است.
اما آنچه مهمتر از تکرار این الگوست، تفاوت فاحش محتوایی میان این دو فیلم است، قهرمان فیلم وی برای وندتا بر ضد حکومتی فاشیستی قیام می کند، که بی شباهت بسیاری با نظام های کمونیستی دهه های اخیر نیست. اما جوکر قهرمانی است که برضد نظام سرمایه داری قیام می کند، جوکر که فرزند نامشروع و نادیده گرفته شده و طرد شدهی بروس وِین نماد سرمایه داری در فیلم است که بر ضد تمام نماد های سرمایه داری از نظام رسانه ای آن گرفته تا کسانی که در مقابل آن منفعل هستند قیام می کند.
اما سوال اصلی اینجاست که چگونه می شود که چنین فیلمی که مملو از نماد های جهان سرمایه داری و قیام برضد آن است توسط مهد اصلی سرمایه داری در دنیا ساخته می شود؟
این سوال را از دو منظر می توان پاسخ داد، نگاه غالبی وجود دارد که نمایش فیلم هایی که در آن به مسائلی مانند شورش یا اعتراض پرداخته می شود را تحریک کننده و باعث افزایش ناآرامی های اجتماعی می داند، اما به نظر برخی این فیلم ها می توانند کارکرد معکوسی نیز داشته باشند. این اختلاف نظر جدید نیست و حتی در سینمای ایران نیز بر سر مصادیقی مانند «آژانس شیشه ای» سر و صدای زیادی به پا کرد. از یک سو عده ای آن را تحریک کننده به نا آرامی و اَعمالی مانند گروگانگیری که حاج کاظم آن را انجام داده بود می دانستند و عده ای دیگر آن را نمایان کننده مطالبات برحق مصادیق واقعی حاج کاظم و عباس می شمردند و معتقد بودند اگر حاج کاظم در دنیای سینمایی اش گروگان یا به قول دیالوگ خودش «شاهد» می گیرد، برای این است که صدای آدم های واقعی را به گوش دیگران برساند تا آنان مجبور به انجام عملی مشابه نشوند.
از این نظر می توان جوکر را نیز تحلیلی مشابه کرد، نظام سرمایه داری برای تخلیه هیجانات مردمی که با آن مشکل دارند؛ روی به سینما آروده است و جوکری را خلق کرده که به جای آنها فریاد آن ها را سر دهد و یک سیری و اشباع هر چند کاذب برای مخاطب معترض ایجاد می کند تا او دیگر به خیابان نیاید و احساس کند صدایش بواسطه این فیلم شنیده شده است.
اما منظر دیگر در مسئله ای به نام مدیریت اپوزیسیون ریشه دارد. در دنیا نمی توان حاکمیتی را یافت که مخالف نداشته باشد و تا حاکمیت ها وجود داشته اند مخالفین هم وجود داشته اند. در حال حاضر غرب راهبرد اصلی خود در برخورد با مخالفین را مدیریت اپوزیسیون قرار داده است. روشی که در آن با هزینه سیاسی بسیار پایین می توان نتایج بسیار خوبی را بدست آورد. چه چیزی بهتر از این که مخالفین آن ها به گونه ای توسط خود ایشان مدیریت شوند! و در چاچوب ها و به شیوه هایی اعتراض کنند که حاکمیت به صورت نامحسوس برای آن ها مشخص کرده و برای مقابله با آن برنامه دارد. از ابزارهای مهم این اعمال مدیریت رسانه ها هستند و در میان آن ها نمی توان اهمیت سینما را نادیده گرفت. جوکر شاید بر ضد سرمایه داری باشد و در ظاهر مردم را به قیام دعوت کند - که بر اساس نظر اول احتمال آن کم است - اما مهتر از همه این است که اگر کسی به روش جوکر بخواهد در غرب اعتراض کند در واقع در پازل خود حاکمیت سرمایه داری عمل کرده که نحوه مقابله با آن را نیز از پیش تعیین نموده اند. در واقع کسانی که از نسخه جوکر در غرب پیروی کنند وارد یک بازی شده اند که قانون آن را نظام حاکم به گونه ای تعیین نموده که همواره از آن پیروز بیرون بیاید.
حال چه توجیهی برای حضور این نماد در اعتراضات کشور های منطقه وجود دارد؟ هر جایی که خلا وجود داشته باشد نسبت جایی که خلاء وجود ندارد ایجاد مکش می کند، خلا مدیریت اپوزیسیون در کشورهای منطقه باعث شده است که الگوسازی غرب برای خود به صورت خودآگاه یا نا خودآگاه در اینجا هم مورد توجه معترضین قرار گیرد و برایشان ایجاد الگو نماید و به مدیریت خواسته یا ناخواسته اپوزیسیون منطقه توسط غرب بیانجامد. اما این الگو که در غرب مانند واکسن - ویروس ضعیف شده و چالش کنترل شده - عمل می کند می تواند برای حاکمیت های کشورهای منطقه که خود طراح آن نیستند مانند سمی مهلک باشد.
به همین دلیل است که فرامتنی که فیلم جوکر را در خود احاطه کرده است از متنی که فیلم به آن می پردازد، در ایجاد درک درست از فیلم بسیار مهم تر است. این فیلم را باید در زمان، مکان، وضعیت اجتماعی و سیاسی آن دید و این نشان می دهد که فیلمساز تنها یک فیلم برای رضایت شخصی نساخته و با توجه به اطرف خود این فیلم را تولید کرده است. این نگاه به سینما و تعهد به جامعه خود، جای تحسین دارد. این همان ایرادی است که خیلی از فیلم ها در سینمای ایران دچار آن می شوند، چه بسا فیلم هایی بسیار قوی که بدلیل بی توجهی به شرایط اجتماعی نتوانسته اند تاثیر گذار باشند و یا درکی درست از شرایط اجتماعی که بدلیل استفاده نادرست یا ضعیف از سینما تبدیل به ضد خود شده است.
این امر باعث می شود که جوکر از یک فیلم ساده به فیلمی مهم و چند بعدی تبدیل شود که نقد آن مستلزم درک شرایط نه تنها کشور مبداء تولید آن، که شرایط حاکم بر جهان امروز است.