بچه زرنگ ، آیینهی ایران و مسائل آن
انیمیشن بچه زرنگ اکنون روی پردهی سینماهاست. داستانی که در بستری کاملا بومی روایت میشود و سراسر آن یادآور ایران و آیین و فرهنگ و محیط زیست آن است.
نسیمآنلاین: شاید وقتی به تنهایی برای تماشای یک انیمیشن حوزهی کودک به سینما میروید با صحنههای جالبی روبرو شوید. از هیاهوی بچههایی که برای تماشای آن به سینما آمدهاند تا نگاههای تعجبآمیز متصدیان سالن سینما وقتی میبینند برای تماشای «کارتون» به سینما رفتهاید! شاید این هم یکی از قسمتهای جالب شغل خبرنگاری باشد. اما هرطور که شده باید بچه زرنگ را میدیدیم.
بچه زرنگ آخرین انیمیشن ساختهشدهی ایرانی به کارگردانی «بهنود نکویی» و «محمدجواد جنتی» است که از پنجم مهر روی پردهی سینماهاست. این اثر در جشنواره فجر گذشته نیز توانست سیمرغ بهترین انیمیشن را شکار کند.
این سومین انیمیشن سینمایی «گروه هنر پویا» است که روی پرده رفته است و از قضا با استقبال گرمی نیز مواجه شده است. «شاهزاده روم» ساخت 1394 و «فیلشاه» ساخت 1397، آثار پیشین گروه هنرپویا به ترتیب چهارونیم و هشت و نیم میلیارد تومان فروش داشتند. البته با توجه به تورم و افزایش قیمت بلیط سینما، اگر بخواهیم بر اساس تعداد بینندگان قضاوت کنیم، میزان اختلاف این دو اثر که به فاصلهی دو سال ساخته شدند کمتر میشود. «شاهزادهی روم» را 918 هزار نفر و «فیلشاه» را یک میلیون و صد هزار نفر در سینماها تماشا کردند.
اما انیمیشنهای دیگری نیز با همکاری دیگر سازمانها ساخته شدند که حریفهای قدری برای این پویانماییها به حساب میآیند. در این میان «پسر دلفینی» با فروش بیش از 900 هزار بلیت و «لوپتو» با فروش 885 هزار بلیت حضور دارند که هردو در سال 1401 اکران شدند.
حالا که حدود یک دهه از آغاز به کار جدی پویانماییهای سهبعدی ایرانی میگذرد، انیمیشن «بچهزرنگ» که از پنجم مهرماه روی پردهی سینماها رفته توانسته است 160 هزار نفر را به سینماها بکشاند که البته با توجه به اینکه زمان زیادی تا پایان اکران دارد انتظار میرود این آمار بیشتر شود.
اما «بچهزرنگ» هم از نظر کیفیت بصری و هم داستان و محتوا از انیمیشنهای گذشته متفاوت است و به نوعی توانسته است خلاقیت بیشتری به خرج دهد.
داستانی تماما ایرانی
یکی از ویژگیهای بارز «بچهزرنگ» این است که بومی بودن آن کاملا به چشم میآید. شاید تصور اینکه ببر مازندران واقعا با لهجهی مازندرانی سخن بگوید برایتان جالب باشد. این گونهی منقرض شده اما به همین شکل سوژهی پویانمایی ایرانی قرار گرفته است.
علاوه بر این کاراکتر، شخصیتهای دیگر داستان نیز به اشکال مختلف نمایانگر لهجهها و فرهنگهای دیگر ایراناند که به شکل هنرمندانه، رنگینکمان قومیتی در ایران را به تصویر کشیدهاند. در جایجای این اثر مخاطب ایرانی با داستان همذاتپنداری میکند و احساس میکند در شخصیتها و نماهای آن را قبلا بارها دیده و تجربه کرده است.
تمام اتفاقات داستان در جغرافیای ایران اتفاق میافتد و داستان فیلم در تهران، مازندران و شاهرود در جریان است. این یکی از ویژگیهای مثبت «بچهزرنگ» است که کاملا به چشم میآید. علاوه بر این در قسمتهای مختلف قصه شاهد اشارات متعدد به این موضوع هستیم. اوج این قصه جایی است که ببر مازندران روی نقشهی ایران دراز میکشد و میگوید «هیچجا خانهی خود آدم نمیشود».
بخش دیگر داستان که نمایانگر هویت دینی مردم ایران است گره خوردن قصه به «قطار تهران-مشهد» است. موضوعی که در ایران بسیار آشناست و حتی موضوع بسیاری از آثار ادبیآیینی نیز قرار گرفته است.
این قسمت از داستان، قصهی ضمانت آهو توسط امام رضا(ع) را نیز دربر میگیرد. آنجا که آهوی ضمانت شده به دست امام، در قامت منجی حیوانات جنگل ظهور مییابد و در آخر گره اصلی داستان نیز به دست او باز میشود. همچنین شکل رفتار قهرمان قصه با شخصیت منفی داستان، در نهایت نوعی آموزندگی نیز در خود دارد که برگرفته از سیرهی ائمهی معصومین(ع) است. نکتهی مهم اینکه این ویژگی به شکل کاملا هنرمندانه و بدون شعارزدگی و اغراق در اثر جای گرفته است.
علاوه بر این، پرداختن به موضوع مهمی مثل محیط زیست ایران و انقراض گونههای حیوانی از نکات برجستهی این داستان است. همهی اینها مجموعا اثری کاملا بومی را به نمایش گذاشته است که علاوه بر افزایش جذابیت قصه، باعث تقویت حس هویت ملی بینندگان نیز است.
دوبلاژ متوسط
در بسیاری آثار پویانمایی خارجی که در ایران دوبله شدند شاهد افزایش جذابیت این انیمیشنها بودیم. احتمالا انیمیشن «رئیس مزرعه» را به یاد دارید. این اثر ساخته ایالات متحده که بسیاری معتقد به شکست آن در گیشههای جهان بودند در ایران به سرپرستی «محمدرضا علیمردانی» دوبله شد و نتیجه شگفتآور بود. اثری که در کشورهای دیگر با عنوان «بیمزه» یا «شکست خورده» تعبیر میشد در ایران به یکی از محبوبترینها تبدیل شد.آثار دیگری مثل «عصر یخبندان» نیز با دوبلهی ایرانی توانستند محبوبیت بالایی در جامعه ایران کسب کنند.
این نشاندهندهی اهمیت دوبله و صداگذاری در انیمیشنهاست که تا حد زیادی میتواند به جذابیت اثر بیفزاید. در انیمیشنهای سینمایی ایرانی چندسال گذشته، به نظر میآید کیفیت دوبله کمی از آثار خارجی دوبله شده عقبتر است. شاید علت آن گاهی استفاده از بازیگران سینما برای دوبلهی آثار باشد. طبیعتا استفاده از صداپیشگانی که دوبله کار تخصصی آنهاست میتواند اثر باکیفیتتری ارائه کند.
در «بچهزرنگ» اگرچه از صداپیشگان باسابقهای استفاده شد اما درمورد بعضی شخصیتهای داستان انگار میشد شاهد عملکرد بهتری نیز بود. از جمله شخصیت «ببری» یا همان ببر مازندران که «هومن حاجیعبداللهی» صداپیشگی آن را بعهده داشت. به نظر میآید آثار موفق دوبلهی پویانمایی باعث شدهاند انتظارات از انیمیشنهای جدید بالاتر رود.
اگرچه این قصه اساسا برای کودک و نوجوان ساخته شده اما اولا نمیتوان گفت بزرگسالان بطور کلی مخاطب این اثر نیستند و همچنین حداقلی از باورپذیری نیاز است تا مخاطب داستان را پس نزند. در بخشهایی از داستان شاهد اتفاقاتی بودیم که نه تنها کمی از باورپذیری قصه کم میکرد بلکه حتی به فضای سوررئال نیز نزدیک میشد. اینکه پسربچهای برج درحال ساخت را ویران کند و آب از آب تکان نخورد یا اینکه به این راحتی و در چندثانیه با یک ببر ارتباط بگیرد کمی قصه را به فضای سوررئال نزدیک میکرد.
همچنین پسربچهی قهرمان قصه یعنی «محسن» که شخصیت اصلی داستان بود میتوانست به شکل بامعناتری ظاهر شود. در شخصیتهای قهرمان غربی، رفتار یا نوع پوشش قهرمانی آنها واجد معنای خاصی است. از جمله «مرد عنکبوتی» یا «بتمن». اما در این اثر پسربچه از پوششی استفاده میکند که فاقد معنای خاصی است ولااقل برای مخاطب تداعی خاصی ندارد.
در مجموع میتوان «بچهزرنگ» را اثر موفقی به حساب آورد. اثری که هم از لحاظ کیفیت بصری و هم محتوا از آثار پیشین پویانمایی ایران جلوتر است. تجلی هویت ایرانیاسلامی در قصه، موسیقی مناسب ردهی سنی و همچنین پرداختن به موضوع مهمی مثل محیطزیست و انقراض حیوانات از نکات مثبت این اثرند.
در عین حال پرداخت بهتر در داستان و شخصیت قهرمان و صداگذاری و دوبله میتواند اثر کاملتری را به مخاطب ارائه دهد. هرچند از لحاظ کیفیت بصری نیز با آثار تراز اول دنیا فاصله بسیاری دارد اما با در نظر گرفتن نوپا بودن صنعت پویانمایی در ایران میتوان به آینده امیدوار بود و در انتظار آثار باکیفیتتر نشست.