سربازی اجباری یا داوطلبانه؟
پرسش اساسی آن است که غرض اصلی از سربازی چیست و چه مسیر عادلانهای را میتوان برای تحقق آن دنبال کرد؟!
نسیمآنلاین؛ محمدصادق تراب زاده جهرمی*: چالش امروز جامعه ایرانی در خصوص سربازی مسئله جوامع مختلفی بوده است. مایکل سندل در فصل چهارم کتاب «عدالت؛ کار درست برای انجام دادن چیست؟» تلاش میکند تا مبنای اخلاقی مسئله سربازی را بررسی کند. به همین منظور، ابتدا طرح استخدام فرد جایگزین به جای مشمولان سربازی، سپس بحث خرید سربازی و در نهایت بحث مالیات توام با سربازی داوطلبانه را مطرح میکند.
سربازی اجباری که در ایران به عنوان «خدمت مقدس» نیز از آن یاد میشود، در خصوص هدف آن، بهرهوری آن، اجباری بودن آن، مقدس بودن آن، معافیتهای آن، دایره مشمولان آن و طرحهای جایگزین یا کسورات آن ابهامات بسیاری وجود دارد و متاسفانه مسئولان امر نیز خود را مستغنی از پاسخگویی میدانند و منتقدان را عموما جاهل به موضوع میدانند.
میدانیم که جهاد، مقاتله (جنگ)، مرابطه (مرزبانی) و آمادگی دفاعی، لزوما یکسان نیستند و مقوله سربازی هنوز نسبت خود را با این امور مشخص نکرده است. آیا آمادگی دفاعی، ولو عمومی، نیازمند سربازی اجباری است؟ آیا خدمت به کشور که خدمت مقدسی است، باید حتما در این شیوه باشد؟ اگر خدمت مقدس نظامی را میتوان تبدیل به خدمات غیرنظامی کرد، چرا بانوان معاف میشوند؟ اساسا اگر مقدس است چرا برخی را معاف میکنیم؟ سوالات از این دست بسیار است اما آنچه روشن است آنچه در موردش صحبت میکنیم فقط اجباری بودنش، قطعی است؛ حتی سربازی بودنش هم خیلی روشن نیست.
اما طرف دیگر داستان را هم باید دید. در بحث مایکل سندل، استخدام جایگزین به جای مشمولان، خرید سربازی یا مالیات توام با سربازی داوطلبانه، اساسا تفاوتی به لحاظ مبنایی با هم ندارند. همگی تحت حمایت نگاه بازاری به سربازی هستند که عدهای پول میدهند تا عده دیگری جان دهند و به تدریج، عدهای جنگ میسازند و عده دیگری برایشان میجنگند. پولی شدن سربازی به نفع مرفهان، قیمتگذاری جان انسان و نفی کرامت او از جمله نقدها به سربازی حرفهای یا داوطلبانه است. نقد دیگری نیز که پشتوانه شواهد تجربی دارد آن است که اگر سربازی، حرفهای یا داوطلبانه شد، واقعا چقدر داوطلبانه است و چه کسانی داوطلب میشوند؟ آیا گروههایی مستضعف و فقیر که برای امرار معاش مجبور به کسب درآمد هستند، داوطلب میشوند یا افرادی که امکانهای شغلی دیگری دارند یا مرفه هستند؟! تجربه بخشی از نیروهای درجهدار نظامی و انتظامی کشور در این زمینه قابل مطالعه است.
پس همانطور که سربازی اجباری، نوعی از بردگی را با خود یدک میکشد، آیا سربازی حرفهای، روی دیگر خرید انسانها و بردگی بازاری نیست؟! یکی بردگی به نفع خواست طبقات حاکم است و دیگری بردگی به نفع مرفهان و ثروتمندان. حال جریان عدالتخواه باید حامی کدام نوع بردگی باشد؟!
نقدها به سربازی حرفهای و داوطلبانه را میتوان به همه مشاغلی که حد ملموسی از خطر دارند نیز تعمیم داد: پلیس، آتشنشانی، مشاغل سخت و خطرناک صنعتی و خدماتی، پزشکان و پرستاران، امدادگران و ... . اگر نقدهای سندل را بپذیریم، باید مشاغل بسیاری را بازنگری کنیم؛ و البته آنگاه است که همه مشاغل مدعی سختی و خطرناکی شغل خواهند شد.
به نظر میرسد ابتدا باید مسئله سربازی را خوب روشن کرد و سپس ریشه آن را مورد بحث قرار داد. اینکه حقوق سربازان کم است، اینکه سربازی موجب تاخیر در اشتغال و ازدواج میشود، اینکه رفتار نامناسبی با آنان میشود (کما اینکه مافوق نسبت به مادون این رفتار را دارد و نسبت به سربازان بیشتر)، اینکه ایام سربازی معمولا به بیکاری گذرانده میشود، از ریشههای بحث نیست. به تبع، اینکه حقوق سربازان را بالا ببرند، مهارت یاد دهند، رفتار مافوق اصلاح شود و امثال آن، چیزی جز نادیده گرفتن اصل مسئله نیست.
پرسش اساسی آن است که غرض اصلی از سربازی چیست و چه مسیر عادلانهای را میتوان برای تحقق آن دنبال کرد؟! قطعا با سبک بحث مایکل سندل در باب سربازی، نه سربازی اجباری و نه سربازی حرفهای قابل دفاع نخواهند بود. باید مسیر دیگری را دنبال کرد.
*پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع)