سناریوهای محتمل پشت پرده ترور چهره برجسته سپاه صحابه
تنها 6 سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران «سپاه صحابه» اولین گروه تروریستی پاکستان بود که فعالیت خود را شروع کرد. ترور سرکرده این گروهک تاثیر بسزایی بر فضای سیاسی پاکستان و منطقه دارد.
نسیمآنلاین: ترور «مسعود الرحمن عثمانی» که از چهره های برجسته شورای علمای پاکستان و گروه اهلسنت و الجماعت بود بازهم بازار شعارهای تکفیری را در پاکستان داغ کرده است.
کشته شدن این فرد در فضای داخلی نیز رسانهها را متوجه خود کرده است زیرا گروه اهل سنت و الجماعت نام جایگزینی است برای یکی از خونبارترین و مرگبارترین گروه های تروریستی تاریخ پاکستان یعنی سپاه صحابه.
در این نوشتار به برخی زمینه ها و احتمالات موجود در سناریوی ترور «مسعود الرحمان عثمانی» خواهیم پرداخت تا ببینیم چه کسانی از ترور وی نفع و منفعت می برند.
در ابتدا کمی به پیشینهی سپاه صحابه اشاره میکنیم.
تاریخچه فعالیت سپاه صحابه (اهل سنت والجماعت)
به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1979 جوش و خروشی در دل مسلمانان جهان و به خصوص مردم پاکستان که از سالها قبل حوادث انقلاب را به دقّت بررسی میکردند، رخ داد. اهلسنّت بریلوی و شیعیان از پیروزی انقلاب اسلامی خرسند بودند و آن را الگوی رفتاری خود میدیدند در مقابل برخی از گروههای دیوبندی که مخالف افکار شیعی بودند واکنشهای منفی از خود نشان دادند. زمانی که تحریک نفاذ فقه جعفری توسّط شیعیان به وجود آمد تا از حقوق شیعیان دفاع کرده و از تصویب قوانین ضدّ شیعی جلوگیری کند «حق نواز جهنگوی» به سرعت نسبت به آن واکنش نشان داده و شروع به صدور بیانیّه و سخنرانی علیه این اقدام شیعیان کرد. تنشهای لفظی میان دو طرف جریان داشت تا اینکه در سال 1985 عدّهای از تندروهای دیوبندی به صورت رسمی آغاز فعّالیت «سپاه صحابه پاکستان» را اعلام کردند. از این سال به بعد تنش میان شیعیان و سپاه صحابه به اوج رسید.
تشکیل سپاه صحابه در دوران حکومت ژنرال «ضیاءالحق» رخ داد که احزاب دیوبندی مانند جمعیّت علمای اسلام در حال یکّه تازی و گسترش قدرت خود بودند به همین دلیل سپاه صحابه نیز به سرعت توانست در جریان سیاسی و اعتقادی پاکستان خود را مطرح کرده و قدرت پیدا کند. شهادت شهید «عارف حسین الحسینی» رهبر شیعیان پاکستان در سال 1988 را میتوان نقطهی عطفی در نحوهی فعّالیتهای سپاه صحابه دانست چرا که از این تاریخ به بعد جنس تهدیدهای آنها تغییر پیدا کرد. حق نواز جهنگوی در سال 1990 ترور شد و اعضای سپاه صحابه که شیعیان را در کشته شدن سرکرده خود دخیل میدانستند اقدام به ترور «صادق گنجی» مسئول خانه فرهنگ ایران در شهر لاهور کردند. شهادت صادق گنجی التهابها و واکنشهای متقابل را برانگیخت و دوّمین سرکردهی سپاه صحابه یعنی «ایثار الحق قاسمی» در سال 1991 در یک عملیّات کشته شد.
کشتار شیعیان بیدفاع در دوران حکومت ضیاءالحق افزایش یافته بود و سپاه صحابه در حمله به مجالس عزاداری سالار شهیدان، مساجد شیعیان وقربانی شدن صدها انسان بیگناه نقش مستقیم داشت. آنها در سال 1993 تجهیزات خود را افزایش داده و در حمله به مقرّ نیروهای نظامی پاکستان از موشک هم استفاده کردند. تنها در طول سال 1988بیش از 400 شیعه در منطقه گلگیت توسط عوامل سپاه صحابه به شهادت رسیدند. در همین سال شیعیان که از اقدام مؤثر دولتهای وقت ناامید شده بودند اقدام به تشکیل گروهی به نام «سپاه محمّد» کردند که مقابل هر اقدام سپاه صحابه عملیّات تلافی جویانه انجام میداد. به این ترتیب ناامنی و کشتار به درون مساجد دیوبندی و مدارس آنها نیز کشیده شد. در ابتدای سال 1997 «ضیاءالرحمان فاروقی» سرکرده سپاه صحابه بر اثر انفجار بمب به هلاکت رسید و «اعظم طارق» سرکردگی این گروه را به عهده گرفت.
با روی کار آمدن دولت دیکتاتوری پرویزمشرّف در سال 1999 مماشات با گروههای تروریستی کمتر شد و سرانجام در سال 2002 کلیه فعّالیتهای گروه سپاه صحابه ممنوع اعلام شد. آنها در تمام سالهای فعّالیت خود تلاش داشتند با اعمال زور و کشتار شیعیان را به جمعیّتی طرد شده و ضعیف تبدیل کنند ولی علیرغم کشتن هزاران نفر موفق به انجام این کار نشدند. آمارهای رسمی نشان میدهند طی عملیّاتهای ضدّ تروریستی پلیس و نیروهای امنیّتی پاکستان حداقل هزار نفر از تروریستهای سپاه صحابه به هلاکت رسیدهاند. گفته میشود طی سالهای 2000 تا 2017 حداقل 3 هزار شیعه در پاکستان توسّط افرادی که عضو سپاه صحابه بودند هدف حملات تروریستی قرار گرفته و به شهادت رسیدهاند.
ترور ترور ترور
انفجار، قتل و ترور واژههایی است که در پاکستان سرآغاز آن سپاه صحابه بوده و بعد به گروههایی چون «لشکر جهنگوی و تحریک طالبان پاکستان» نیز رسیده است.
ترورهای هدفمند و کور صورت گرفته توسط این گروهها که از درون درگیر افکار افراطی و تکفیری هستند سبب شده تا علی رغم تغییر نام انجام شده و تلاش برای ورود به میدان سیاست هنوز هم برچسب قتل و کشتار روی سران آنها باشد. بدیهی است که بازی های خونبار آنها سبب شده تا خود نیز به آن دچار شوند و در تاریخ 4 دههای فعالیتشان بسیاری از سران خود را در همین حوادث تروریستی از دست بدهند.
سالهایی که مردم پاکستان طعم امنیت را بیشتر چشیدهاند سالهایی بوده که این افراد بیشتر تحت فشار بودهاند و سران آنها یا زندانی بودهاند یا ممنوع الفعالیت.
سناریوی فعلی چه میتواند باشد؟
مهم ترین اتفاق جاری در پاکستان انتخابات است. به نظر میرسد ارتباط دادن قتل «مسعود الرحمان عثمانی» با چیزی جز انتخابات کمی سخت باشد ولی دلایل زیادی وجود دارد که میتوان تصور کرد کشته شدن او در انتخابات آتی تاثیر مستقیم می گذارد.
دولت موقت پاکستان که وظیفه برگزاری انتخابات را دارد پس از ماهها کشمکش سرانجام بهمنماه را زمان برگزاری انتخابات اعلام کرده بود ولی با توجه به محبوبیت بالای «عمران خان» و واهمهی برخی نهادها از این محبوبیت، تلاش زیادی وجود داشت تا عمران خان به بهانههای قانونی و حتی غیرقانونی از حضور در انتخابات منع شود.
نکته مهم این است که دشمنان خان میدانند او محبوبیت فراوانی دارد و در صورتی که به قدرت برسد باید پاسخگوی تمام اتفاقاتی باشند که از زمان عزل عمران خان تا کنون برای او و مردم پاکستان به وجود آورده اند؛ پس بهتر است که کاری کنند تا او به قدرت نرسد.
مهم ترین چیزی که این افراد به آن نیاز دارند زمان است تا بتوانند حدود 150 پرونده قضایی که علیه عمران خان وجود دارد را به نتیجه برسانند. کافی است عمران خان در تنها یک پرونده محکوم شود تا آنها بتوانند گردنه صعب العبور انتخابات را به سلامت پشت سر بگذارند.
در غیر اینصورت باید شاهد یک شکست سنگین در انتخابات و برگشتن ورق بازی به سود عمران خانی باشند که دیگر مانند سال 2018 بی تجربه نیست.
اولین آورده ترور عثمانی این بود که طرفداران اهلسنت و الجماعت با فریادهای «شیعه کافر» با خیابانها ریختند و خواستار مجازات فوری قاتلین شدند. انگشت اتهام پیش از همه به سوی گروههای شیعی گرفته شد. شکی نیست که اگر در ادامه اتفاقی برای یکی از سران شیعی رخ دهد، شیعیان نیز به خیابانها میآیند و طرفداران سپاه صحابه یا همان اهلسنت و الجماعت را عامل اصلی میدانند.
در نتیجه اختلافات مذهبی شدت میگیرد و بهانه لازم به همان نهادها داده میشود تا برای مدتی دلخواه انتخابات را به تعویق بیندازند. به تعویق افتادن انتخابات زمان را برای آنها میخرد و بازی های تازهای علیه عمرانخان و انتخابات مهم پیشروی پاکستان شروع خواهد شد.
سناریوی به تعویق افتادن انتخابات همین حالا نیز کلید خورده و سنای پاکستان آن را تایید کرده است. تصمیمی که با اعتراض بسیاری ازچهره های سیاسی کشور پاکستان مواجه شده و آنها بهانه های به تعویق افتادن انتخابات را مضحک دانستهاند.