تعامل با آمریکا؛ از منافع عادی تا منافع هویتی
تا دولت امریکا بر سر منافع حیاتی با ایران در تزاحم باشد هیچ اتفاقی نخواهد افتاد و آمد و رفت بایدن و ترامپ نمی تواند بر سیاست خارجی ایران تاثیری داشته باشد.
نسیم آنلاین ؛ علی ریاحی پور: درحالی که مدعیان اصلاحات، سیاست خارجی کشور را معطل بازی دوگانه ترامپ - بایدن کرده بودند امام خامنه ای با موضعی قاطع فرمودند سیاست خارجی کشور در برابر امریکا ثابت است و با رفت و آمد افراد در امریکا تغییر نمی کند. ولی متاسفانه بعد از موضع قاطع رهبری، باز هم عده ای کشور را معطل روشن شدن سرنوشت انتخابات امریکا کردند و اکنون نیز می خواهند باقیمانده عمر دولت به اصطلاح تدبیر و امید را به تصمیم بایدن برای ایران گره بزنند .
پرسشی که اکنون مطرح است این است که چرا سیاست ایران در برابر امریکایی ها ثابت است و در 42 سال گذشته هیچ تغییری نکرده و نمی کند؟ چرا سیاست جمهوری اسلامی در برابر چین و روسیه سیاستی متفاوت از سیاست خارجی در برابر امریکاست؟
برای پاسخ به سوالات فوق، بیان نکاتی لازم است :
اول) هر کشوری از جمله جمهوری اسلامی به دنبال حفظ منافع ملی خودش می باشد. برای تحقق این هدف، نظام باید از منابع موجود حداکثر منافع خود را تامین کند و از ضررهای موجود نیز حد اکثر ضرر را دفع و به ضرر حداقلی تن بدهد. به عنوان نمونه: بازار کشورهای همسایه یکی از منابع موجود است که باید از این منابع حداکثر منافع خود را استیفا کنیم. در باب دفع ضرر حداکثری نیز مانند این که دشمن بخشی از خاک ایران را اشغال کرده است که این یک ضرر حداکثری است. برای بازپس گیری آن باید هزینه داد و ضررهایی از جمله صرف منابع کشور و شهادت جمعی از جوانان کشورمتحمل شد. روشن است که تامین منافع کشور بدون تحمل ضرر امکان ندارد .
دوم) همواره روابط کشورها براساس اشتراک منافع و تزاحم منافع تعریف می شود. هر چه دو کشور دارای منافع مشترک بیشتری باشند ارتباط آن ها محکم تر و وثیق تر و بیشتر خواهد بود و هر چه در منافع تزاحم بیشتری داشته باشند آن دو کشور از یکدیگر بیشتر فاصله خواهند گرفت .
سوم) منافع هر کشور به سه دسته تقسیم می شود؛ منافع عادی، منافع حساس و منافع حیاتی و هویتی .
الف.منافع عادی منافعی است که قابل گذشت است و در صورت تزاحم می توان از آن چشم پوشید مانند بازار کشور همسایه .
ب. منافع حساس منافعی است که قابل گذشت نیست ولی قابل مذاکره است؛ مانند فناوری هسته ای .
ج. منافع حیاتی و هویتی منافعی است که نه قابل گذشت است و نه قابل مذاکره؛ مانند دین و فرهنگ، ناموس، امنیت ملی، تمامیت ارضی، اقتدار ملی و ...
چهارم) چنان چه ایران با کشوری در هر سه سطح منافع، اشتراک داشته باشد و هیچ گونه تزاحمی نداشته باشند می تواند عالی ترین سطح روابط با آن کشور بر قرار باشد مانند روابط ایران و سوریه که طی 42 سال گذشته در هیچ یک از سطوح فوق با یکدیگر تزاحمی نداشته اند. ولی چنان چه در یکی از سه سطح فوق با کشوری تزاحم پیدا کنیم بر حسب درجاتی که وجود دارد با یکدیگر فاصله می گیریم. مثلا چنان چه ایران و ترکیه بر سر بازار عراق اختلاف نظر پیدا کنند این اندازه تزاحم را می توان چشم پوشی کرد و بر منافع مشترک دیگری که داریم پافشاری کرد. ولی اگر تزاحم دو کشور در سطح منافع حساس باشد این منافع قابل چشم پوشی نیست ولی می توان با آن کشور بر سر میز مذاکره نشست؛ اختلاف ایران با کشورهای اروپایی در دهه 80 نسبت به فناوری هسته ای از سنخ منافع حساس بود. به همین دلیل مقام معظم رهبری به دولت وقت اجازه مذاکره داد ولی به آن ها هشدار داد که این منافع قابل گذشت نیست. دولت مجاز بود در برابر امتیازاتی که از آن ها می گیرد حتی به تعلیق موقت داوطلبانه تن بدهد ولی تعلیق دایمی و نابودی فناوری هسته ای به هیچ وجه مجاز نبود. به همین دلیل زمانی که به پایان عمر دولت خاتمی رسیدیم امام خامنه ای از دولت خواستند تعلیق ها را بردارد و قفل های هسته ای را بشکند. زیرا این نوع منافع، از سنخ منافع عادی نبود بلکه منافع مهم و حساسی بود که چشم پوشی از آن کشور را به عهد حجر بر می گرداند. در دولت روحانی نیز که موضوع هسته ای جدی شد معظم له در برابر اصرار دولت روحانی مبنی بر مذاکره با اروپا و حتی امریکا، حساسیتی نشان ندادند و به دولت اجازه دادند که با گروه 1+ 5 وارد مذاکره شوند ولی مشروط بر این که از خطوط قرمزی که ایشان تعیین کرده بودند عدول نشود؛ یکی از خطوط قرمز رهبری، حفظ اصل فناوری هسته ای بود .
پنجم) چنان چه کشوری با کشور دیگر در باب منافع حیاتی و هویتی اختلاف پیدا کند و به عبارت دیگر تزاحم منافع حیاتی داشته باشند در این مورد هیچ کشورمستقلی حاضر به گذشت و حتی مذاکره نیست. یکی از دلایلی که حضرت امام (ره) در 8 سال دفاع مقدس با عراق حاضر به مذاکره نشد این بود که ایران با دولت آن روز عراق بر سر منافع حیاتی یعنی تمامیت ارضی اختلاف داشت. صدام با پاره کردن قرارداد 1975 ادعا کرد که اروند رود متعلق به عراق است. او به این بهانه با تهاجم به ایران، بخش های زیادی از خاک ایران را اشغال کرد. روشن است که بر سر تمامیت ارضی کشور نمی توان با دشمن مذاکره کرد. به همین دلیل امام مهم ترین شرط مذاکره را بازگشت عراق به مرزهای بین المللی می دانست. امروز نیز مقام معظم رهبری مذاکره بر سر موشک و مسائل منطقه ای را جزو خطوط قرمز نظام می دانند و به هیچ وجه به دولت ها اجازه ورود به این نوع مذاکرات را نمی دهند. زیرا صنعت موشکی و قدرت منطقه ای کشور یکی از شاخص های امنیت ملی و قدرت ملی است .
ششم) حفظ نظام اسلامی نیز جزو منافع حیاتی و هویتی است. بر سر این موضوع نمی توان با هیچ کشوری به مذاکره نشست. اگر کشوری با اصل هویت ما و اصل نظام اسلامی مخالف باشد و خواهان سرنگونی و براندازی آن باشد هیچ عاقلی اجازه مذاکره بر سر این موضوع نمی دهد .
اکنون با بیان این نکات جواب پرسش های فوق روشن می شود .
آمریکا بر خلاف دیگر کشورها از جمله روسیه و چین، کشوری است که با ما بر سر منافع حساس و منافع حیاتی و هویتی تزاحم دارد. او با اساس نظام اسلامی و با هویت فرهنگ اسلامی و انقلابی مخالف است. آمریکایی ها می خواهند نظام اسلامی نباشد و یا اگر به حیاتش ادامه می دهد قدرت منطقه ای و اقتدار ملی اش نابود شود و به یک موجود بی خاصیت تبدیل شود. با نگاهی به گذشته 42 ساله انقلاب اسلامی، و نوع مزاحمت هایی که آمریکایی ها برای ایران ایجاد کرده اند روشن می شود که آن ها همواره در صدد براندازی و نابودی جمهوری اسلامی بر آمده اند، هر چند در این مسیر توفیقی به دست نیاورده اند. سیاست خارجی امریکا در 42 سال گذشته نسبت به جمهوری اسلامی هیچ تغییری نکرده است و آمد و رفت دولت های امریکا (7 رییس جمهور امریکا) اعم از جمهوری خواه و دموکرات تاثیری نسبت به تغییر این سیاست نداشته است. روشن است که نظام انقلابی و اسلامی ایران به چنین رژیمی باج نخواهد داد و با آن ها وارد مذاکره نخواهد شد. این که امام خامنه ای فرمودند کسانی که به دنبال رابطه با امریکا هستند کسانی هستند که یا الفبای غیرت را نمی دانند و یا الفبای سیاست را، در همین راستا تحلیل می شود زیرا اصل نظام اسلامی و تمامیت ارضی و امنیت ملی و اقتدار ملی کشور در حکم ناموس ملت است و هر کس از نعمت غیرت برخوردار باشد با دشمن بر سر ناموس خویش به مذاکره نمی نشیند .
متاسفانه برخی افراد و جریانات داخلی که همواره برای برقراری رابطه با امریکا له له می زنند و با ایجاد دوگانه مقاومت و سازش، عملیات روانی به راه می اندازند، هیچ گاه حاضر نیستند روشن کنند که حد یقف عقب نشینی پیشنهادی آن ها کجاست! آیا بر سر ناموس خویش هم قائل به مذاکره و امتیاز دادن هستند؟ این جریان سیاسی هر چند در سال های قبل، نیت خودش را در لفافه بیان می کرد، ولی در سال های اخیر، ابایی از آشکار کردن و برجسته ساختن آن نداشته است. آقای روحانی در مقدمه کتاب ایران و جهانی شدن اثر دکتر سریع القلم می نویسد: جمهوری اسلامی میان هویت و رشد دچار نوعی پارادوکس و تناقض شده است اگر بخواهیم به رشد و پیشرفت دست یابیم تنها راه این است که میان این دو تعادل ایجاد کنیم! یعنی بخشی از هویت خودمان را بدهیم تا رشد به ما بدهند.
آقای سریع القلم در این کتاب، تعدیل پیشنهادی حسن روحانی را این گونه ترسیم می کند؛ دست برداشتن از برخی اصول قانون اساسی و چشم پوشی از اسلام حداکثری و اکتفا کردن به اسلام حداقلی یعنی خداحافظی از نظام اسلامی؛ چیزی که هیچ ایرانی غیرتمندی به آن تن نخواهد داد .
طبق اصول فوق، رابطه ایران و امریکا هیچ گاه تغییر نخواهد کرد مگر آن که سیاست خارجی امریکا تغییر کند و دست از تفرعن و شیطنت خود بردارد. تا دولت امریکا بر سر منافع حیاتی با ایران در تزاحم باشد هیچ اتفاقی نخواهد افتاد و آمد و رفت بایدن و ترامپ نمی تواند بر سیاست خارجی ایران تاثیری داشته باشد.