مقایسهی غلط مخاطبان تلویزیون با شبکهی نمایش خانگی
مقایسه آمار مخاطبان تلویزیون با دیگر بسترها و تعیین اینکه کدام مورد «مرجعیت رسانهای» را به دست دارند چندان آسان نیست.
نسیمآنلاین: درمورد مرجعیت رسانهای سازمان صداوسیما اظهارات گوناگونی مطرح شده است. اینکه صداوسیما «مرجعیت رسانهای خود را از دست داده است» یا اینکه «در رقابت با دیگر رسانهها پیشرفتی نداشته است» و از این قبیل اظهارات.
مختصات سیاسی سازمان صداوسیما نیز این امر را تشدید کرده و بحثها را به نوعی جدل سیاسی تبدیل کرده است.
باید توجه داشت که «مرجعیت رسانهای» و «مرجعیت خبری» دو مقولهی جداگانه هستند و نباید آنها را با هم اشتباه گرفت. ممکن است رسانهای در موضوع خبر مرجعیت داشته باشد اما در موضوعات دیگر مثل فیلم و سریال در میان جمعیتی خاص «مرجعیت رسانهای» نداشته باشد.
در موضوع «مرجعیت خبری» نظرسنجیها نشان میدهد صداوسیما با وجود کاهش مخاطب همچنان مرجع مهم کسب اخبار مردم است. بر اساس نظرسنجی مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران در آبان ماه ۱۴۰۲، سازمان صداوسیما و شبکههای اجتماعی مجازی مهمترین منابع کسب خبر در میان مردم هستند که رسانه ملی با ۳۷.۹ درصد در جایگاه نخست قرار دارد.
بر اساس این نظرسنجی شبکههای اجتماعی مجازی با ۳۱ درصد در رتبه دوماند و شبکههای ماهوارهای نیز ۸.۹ درصد مرجعیت خبری دارند.(ایسنا)
بطور کلی میزان مخاطبان سازمان صداوسیما (اعم از مخاطبان خبر و برنامههای دیگر) دستمایهی بحثهای سیاسی گوناگون بوده و آمارهای مختلفی نیز در این مورد منتشر شده است.
رئیس سازمان صداوسیما اخیرا در این مورد گفته بود: «در دو یا سه مورد نظرسنجی عمومی که منتشر شده بود ما بالای ۷۲ درصد مخاطب داریم. این که عدهای از این که صداوسیما ۷۲ درصد مخاطب دارد ناراحت می شوند برای ما جای تأسف است.»(صداوسیما)
درمورد شبکه نمایش خانگی آخرین نظرسنجیها نشان میدهد حدود 13.5 درصد مردم، محصولات شبکه نمایش خانگی را از طریق حق اشتراک تماشا میکنند. اما حدود 60 درصد مردم از طریقی غیر از خرید اشتراک به تماشای این محصولات مینشینند.(عصرایران)
این مقایسهها و آمارها سالهاست که مورد بحث است و احتمالا در ادامه نیز گرمابخش بحثهای سیاسی و اجتماعی خواهد بود. اما به نظر میآید این قیاس به این آسانیها هم نمیتواند انجام بگیرد.
از قیاسش خنده آمد خلق را!
در نگاه اول شاید این ایده که میزان مخاطبان رسانه ملی را با دیگر رسانهها از جمله شبکه نمایش خانگی یا شبکههای اجتماعی مقایسه کنیم جذاب به نظر برسد.
در مواردی نیز تفاوتهای آماری ممکن است واقعا معنادار جلوه کنند و نویسنده را قهرمان جلوه دهند. اما داستان کمی پیچیدهتر است.
اساسا برای مقایسهی رسانهها با هم باید سنخیت و یا تفاوتهای آنها را در نظر گرفت. نمیتوان میزان مخاطبان رسانههای گوناگون در شرایط مختلف را با هم مقایسه کرد.
هر کدام از رسانهها کارکرد خاص خود را دارند. برای مثال، «سینما» به دلیل ویژگیهای خاص خودش قابل مقایسه با «رادیو» نیست. گرچه هردو در دستهبندی رسانههای جمعی قرار میگیرند.
گاهی حتی رسانههای بجای اینکه رقیب یکدیگر باشند میتوانند به یکدیگر کمک کنند. همانطور که با ظهور تلویزیون، نه تنها چاپ کتاب متوقف نشد بلکه تلویزیون توانست به گسترش مطالعه و چاپ و نشر کتاب کمک کند.
رئیس سازمان صداوسیما نیز در مصاحبه اخیر خود به این امر اشاره کرد و گفت: «جایگاه رسانه ملی به گونهای است که ما نه تنها خودمان را رقیب با هیچ کدام از مجموعههایی که وجود دارند در کشور، چه سکوها و چه رسانههای دیگر نمیدانیم، بلکه احساس همکاری و همافزایی با آنها داریم.»(صداوسیما)
درمورد صداوسیما مقایسههای غیردقیق و خطا معمولا صورت میگیرد. در یک مورد صداوسیما با «شبکه نمایش خانگی» مقایسه میشود. این مقایسه در ابتدا جذاب به نظر میرسد اما تفاوتهای این دو رسانه را در نظر نمیگیرد.
تلویزیون اساسا یک رسانه بر پایه امواج رادیویی است. حال آنکه شبکه نمایش خانگی بر بستر اینترنت فعالیت میکند. با توجه به هزینهبردار بودن استفاده از اینترنت نسبت به امواج رادیویی، این مقایسه شاید دقیق نباشد.
برای استفاده از شبکه نمایش خانگی باید هزینه اینترنت و همچنین هزینه اشتراک پلتفرمها را بپردازید. برعکس برنامههای تلویزیون که مستقیما از طرف مخاطب هزینهای برای آن پرداخت نمیشود.
این امر به همراه مواردی چون «سهولت استفاده»، «جمعی و خانوادگی بودن»، «در دسترس بودن» و... باعث شده است تلویزیون مخاطبان خاص خودش را نیز داشته باشد.
این تفاوتها درمورد شبکههای اجتماعی به اوج خود میرسد. شبکههای اجتماعی به علت «کاربرمحور» بودن، منبع مناسبتری برای کسب اخبار هستند. شما با دنبال کردن کانالهای مختلف با رویکردهای گوناگون در این فضا میتوانید به مجموعه متنوعتری از اخبار دسترسی پیدا کنید.
درمورد برنامههای سرگرمی نیز به همین ترتیب، دست مخاطب در فضای مجازی بازتر از تلویزیون است. این امر در پژوهشهای مطالعات رسانه نیز مطرح است که تکامل فناورانهی رسانهها از رادیوتلویزیون به اینترنت و شبکههای اجتماعی، نقش مخاطب را در آن فعالتر کرده است.
به این ترتیب، مخاطب بجای منتظر ماندن برای پخش مشروح اخبار، میتواند اخبار فوری با تاخیر دقیقهای را بر روی تلفن همراه خود مشاهده کند.
این تفاوتها نشان میدهد تلویزیون و اینترنت در مواردی با هم قابل مقایسه نیستند. به تبع این امر، مقایسه میزان مخاطبان آنها با هم و قضاوت درمورد «مرجعیت خبری یا رسانهای» صداوسیما شاید کمی عجولانه به نظر برسد.
این موارد میتواند باب یک مقایسه جدید را باز کند و آن نحوه حضور صداوسیما در فضای مجازی است. یعنی بجای مقایسه مخاطبان تلویزیون و فضای مجازی، صفحات تلویزیون در این فضا را با دیگر صفحات مقایسه کرد.
در این مورد سخن زیاد است و میتوان به شکل دقیق بررسی کرد که فعالیت صفحات مربوط به صداوسیما نسبت به دیگر صفحات چگونه بوده است.
مقایسه پیچیده است
پیچیدگی مقایسه میان تلویزیون و دیگر رسانهها، از طرف فعالان و متخصصان حوزه رسانه نیز مورد تایید قرار گرفته است.
سعید سعدی، تهیهکننده سینما و تلویزیون، موضوع «منابع مالی» و «خط قرمزها» را عامل تفاوت آن با شبکههای نمایش خانگی میداند.
او چند سال پیش در این مورد گفته بود: «تلویزیون سیاستهایی دارد که با نمایش خانگی قابلمقایسه نیست. نمایش خانگی خط قرمزهایش کمتر است و ازنظر منابع مالی دست عوامل بازتر است، ولی در تلویزیون خیلی این امکان وجود ندارد و باید دید تلویزیون تا چه اندازه میتواند رقابت داشته باشد.»(جهان نیوز)
اما 24 مهرماه امسال، مهدی پناهی، پژوهشگر حوزه رسانه نیز بر این تفاوتها صحه گذاشت. او در این باره گفته است: «این که من خبری را داخل گوشی بخوانم یا پشت سیستم کامپیوتری یا از طریق تلویزیون مشاهده کنم، بر میزان استفاده من از هر کدام از این ابزار اثرگذار است. حتی این که من یک خبر را مستقیم از سایت یک خبرگزاری بخوانم یا در کانال این سایت در شبکههای اجتماعی بخوانم، میتواند همه تفاسیر را تغییر بدهد.»
او بر تفاوتهای مهم تلویزیون و شبکههای اجتماعی تاکید میکند و میگوید: «طبیعی است وقتی من میتوانم گوشی تلفن همراه خودم را که در جیبم جا میشود، در همه مکانها و همه زمانها استفاده کنم، دیگر جلوی تلویزیونی نمیشینم که اگر دیر آن را روشن کنم، اخبارش را از دست میدهم.»(قدسآنلاین)
مجموعه شواهد و اظهارات صاحبنظران نشان میدهد اینکه درصد مخاطبان تلویزیون را با دیگر بسترها مقایسه کنیم نمیتواند تحلیل دقیقی از شرایط به دست دهد. برای این مقایسه باید تفاوتهای این رسانهها را در نظر گرفت. همچنین مقایسهی فعالیت صداوسیما در بستر اینترنت با دیگر صفحات قابل بحث است و میتواند موضوع یک مقایسهی جدید باشد.